«امروز در خدمت یکی از استادان کسبوکار حرفهای هستیم. ایشون در مدت کوتاهی کاری کردند که بیل گیتس و جف بزوس هم انگشت به بینی ماندهاند. باهاشون یه صحبتهایی کردیم تا به رازشون پی ببریم.
شهرونگ: آقا سلام. شما از کی و از کجا شروع کردید؟
فرد موفق: اول از همه از خودم تشکر میکنم که وقتم رو در اختیار شما قرار دادم تا باهام مصاحبه کنید. در جواب سوال شما باید بگم که من خیلی وقته که در این زمینه فعالم اما هیچوقت به همچین نتایجی که اخیرا رسیدم، نرسیده بودم.
شهرونگ: نتایج فنی دیگه؟!
فرد موفق: نهبابا. فنی چیه؟! نتایج میان و میرن، این پوله که میمونه. من مدت زیادیه توی این حرفه هستم. منتها در جهالت محض بودم. نمیدونستم کجا باید برم و کجا باید سرمایهگذاری کنم. هر جا میرفتم دور از جون، مثل آدم ازم کار میکشیدند و بعد پولم رو میدادند. اما بالاخره یه جا رو پیدا کردم که فقط پول بگیرم و کار نکنم.
شهرونگ: میشه یهکم بیشتر توضیح بدید؟
میشه، ولی قبلش باید مجددا از خودم تشکر کنم که دارم تجربیاتم رو در اختیار شما قرار میدم. آره میگفتم. نکته کلیدی اول اینه که شما و طرف قراردادتون زبون همدیگه رو نفهمید. این خیلی مهمه. چون باعث میشه که طرف مقابل احساس کنه یهچیزی کم داره و شما به راحتی میتونید بندهای مورد نظرتون رو فشار بدید توی قرارداد. دوم این که خیلی خوشتیپ سر جلسات مذاکره حاضر بشید. حالا بعد قرارداد با پیژامه هم رفتید سر کار اشکالی نداره. این کراوات معجزه میکنه موقع قرارداد بستن. حتما ازش استفاده کنید. از فرهنگ و تمدن طرف قرارداد غافل نشید. هی بگید قربون فرهنگ و تمدنتون برم. فعلا همینا رو تمرین کنید تا باقیش رو بعدا بهتون بگم.
شهرونگ: حرف آخر؟
فرد موفق: هیچی. فقط تا یادم نرفته باز هم از خودم بابت وقتی که برای این مصاحبه گذاشتم تشکر میکنم. این رو بیانصافی که نگم؛ این موفقیت حاصل یه کار جمعی بود. من از همین تریبون استفاده میکنم و از آقای م.ت و سازمان تحت مدیریتشون یعنی ف.ف.ا تشکر ویژه میکنم. اگر درایت اونها نبود، من به این ثروت نمیرسیدم.