هنوز چند ساعتی از انتشار خبر شهادت حاج قاسم سلیمانی نگذشته بود که تجمعهای خودجوش مردمی و عزاداریهای دسته جمعی، هرچند بدون برنامهریزی قبلی اما با حضور پرشور مردم در شهرهای کشور برگزار شد.
در فضای مجازی هم وضع به این صورت بود و افراد پس از شنیدن این خبر بهتآور، از جریانها و طیفهای مختلف فکری در صفحات خود در فضای مجازی اقدام به انتشار محتوا در خصوص سردار سلیمانی میکردند و کمتر شخصیتی را میتوان یافت که در رابطه با این واقعه سکوت کرده باشد.
در همان ساعات اولیه انتشار خبر شهادت سردار، برخی چهرههای سرشناس کشور، از هنرمندان سینما گرفته تا مقامات سیاسی که در صفحات اینستاگرامی خود به شهادت سپهبد سلیمانی واکنش نشان داده بودند، به حذف پستهایشان توسط اینستاگرام اعتراض کردند.
اینستاگرام نیز در توجیه این عملکرد خودبیان داشت که خود را ملزم به رعایت تحریمهای آمریکا میداند و طبق این قوانین تحریمی باید فرماندهان سپاه را تحریم کند.
سوال، اما این است که اپلیکشین اینستاگرام از چه ساختاری برای حذف محتوای مورد نظر خود برای جلوگیری از انتشار خبر شهادت سردار سلیمانی استفاده کرد؟ آیا آزادی بیان برای صاحبان این پیامرسان معنایی متفاوت دارد؟
حسن صدرایی عارف کارشناس رسانه، در گفتوگو با ایسنا عنوان کرد: شبکههای اجتماعی مانند اینستاگرام، کارکردهای مختلفی دارند، اما کارکرد مشترک آنها موجب این اقبال گسترده از سوی افراد به آنها شده است، فراهم کردن بستری سریع و آسان برای برقراری ارتباط در لایههای مختلف دوستانه، خانوادگی، ملی و بینالمللی است، در هرکدام از این برنامهها نیز یک کارکرد و یک ویژگی قالب است تا همه سلیقهها پوشش داده شود، برای مثال در اینستاگرام تصویر در محوریت قرار دارد.
آنچه که در رسانهها نمیبینیم
وی ادامه داد: اما به دنبال فراهم کردن امکان ارتباط آسان،2 فعالیت دیگر نیز رخ میدهد که اغلب از دید مخاطب پنهان میماند، اولین کار، انجام فرآیند دادهکاوی و فرهنگشناسی توسط شبکههای اجتماعی است، برای مثال اینستاگرام بر اساس پست هایی که لایک می کنید و پستهایی که صرفا از کنار آنها عبور میکنید. براساس پستهایی که بازدید میکنید، دنبال کنندگان و دنبال شوندگانتان و مباحثی که پیرامون آنها کامنت میگذارید، به وسیله رباتهای مخصوص خود، ذائقه و فرهنگ شما را شناسایی میکند، امروزه یکی از بزرگترین منابع درآمد این پیامرسانها که بستری رایگان را برای ارتباطات ما فراهم کرده اند، فروش همین دادهها و اطلاعات به دست آمده از خصوصیات و و ضعیت فرهنگهای مختلف به دولتها و صاحبان قدرت است.
برای مثال اینستاگرام بر اساس پست هایی که لایک می کنید و پستهایی که صرفا از کنار آنها عبور میکنید. براساس پستهایی که بازدید میکنید، دنبال کنندگان و دنبال شوندگانتان و مباحثی که پیرامون آنها کامنت میگذارید، به وسیله رباتهای مخصوص خود، ذائقه و فرهنگ شما را شناسایی میکند، امروزه یکی از بزرگترین منابع درآمد این پیامرسانها که بستری رایگان را برای ارتباطات ما فراهم کرده اند، فروش همین دادهها و اطلاعات به دست آمده از خصوصیات و و ضعیت فرهنگهای مختلف به دولتها و صاحبان قدرت است.
رسانه برای مخاطب خود ذائقه میسازد
صدرایی عارف گفت: گام دیگر، ذائقهسازی برای مخاطب توسط شبکههای اجتماعی است، این شبکهها از طریق تعریف استاندارد، برای مخاطب خود ذائقه و سلیقه میسازنند، برای مثال در بخش عمومی پیامرسانها، علاوه بر ارائه مطالب متناسب با شخص شما، مطالب و موارد پیشنهادی پیامرسان نیز قرار می گیرد، این ذائقهسازی برای مخاطب، بر طبق استانداردها انجام میشود و ظاهر مسئله قانونی است، اما در حقیقت این استانداردها توسط خودشان و طبق منافع خودشان تعیین میگردد.
مجوز حذف پستها در اینستاگرام چه بود؟
وی گفت: از جهتی دیگر در هنگام نصب نرمافزار و ساخت اکانت در آن، نرمافزار شروطی را بیان کرده و ورود به پیامرسان را منوط به پذیرش شروط خود قرار داده است و مخاطب در قالب همین شروط مجوز لازم را برای اینکه پیامرسان بنابر صلاحدید خود برخی مطالب را حذف و ویرایش کرده و از دسترس مخاطب خارج کند به پیامرسان مربوطه میدهد.
این فعال حوزه رسانه بیان کرد: این شبکههای اجتماعی استانداردها و قالبهای مورد نظر خود را بر صفحات افراد پرمخاطب و تاثیرگذار اعمال میکنند، برای مثال در جریان شهادت سردار سلیمانی، صرفا پستها و صفحات پرمخاطب برخی هنرمندان و خبرگزاریها حذف شد و با صفحات غیرموثر کممخاطب چندان برخوردی صورت نگرفت، درمورد صفحات پرمخاطب از رباتها برای حذف محتوای مربوط به شهادت سردار استفاده شد و دررابطه با صفحات شاخص، به صورت مورد به مورد حذف پست صورت گرفت.
گردش آزاد اطلاعات، یا صرفا گردش اطلاعات مورد نظر قدرتها؟
صدرایی عارف عنوان کرد: در حقیقت این پیامرسانها و شبکههای اجتماعی مانند اینستاگرام، با تعریف چهارچوبها، استانداردها و فیلترهای مورد نظر خود، که مجوز اعمال آن را نیز همان ابتدا از مخاطب اخذ می کنند، جریان گردش آزاد اطلاعات را متوقف کردهاند و با این ناعدالتی رسانهای، عملا در این رسانه ها فضایی برای گردش آزاد اطلاعات وجود ندارد، در حقیقت این فضای رسانهای به گونهای طراحی شده که محتوایی که قرار است به سمع و نظر مخاطب برسد را کنترل و مدیریت میکند، برای مثال طبق استانداردها ویکی پدیا، محتوای مربوط به فرهنگ شهادت امکان انتشار نمییابد.
وی ادامه داد: ابرشرکتهای رسانهای دنیا که حامیان مالی این شبکههای اجتماعی هستند، در 6 شرکت بزرگ محدود میشوند که صاحبان هر 6 شرکت نیز یهودی هستند، به همین خاطر صاحبان و مدیران این شبکههای اجتماعی، علاوه بر آنکه از نظر فنی در حال ارتقای خود هستند، میتوانند اهداف سیاسی و فرهنگی بسیاری را در همین بستر به ثمر بنشانند.
وی ادامه داد: ابرشرکتهای رسانهای دنیا که حامیان مالی این شبکههای اجتماعی هستند، در 6 شرکت بزرگ محدود میشوند که صاحبان هر 6 شرکت نیز یهودی هستند، به همین خاطر صاحبان و مدیران این شبکههای اجتماعی، علاوه بر آنکه از نظر فنی در حال ارتقای خود هستند، میتوانند اهداف سیاسی و فرهنگی بسیاری را در همین بستر به ثمر بنشانند.این کارشناس حوزه رسانه گفت: هرچند کنشگری فعال در عرصه این رسانهها مفید است، اما قواعد این شبکهها بهگونهای است که محتوای مخالف با استانداردهایشان امکان نشر گسترده پیدا نمیکند، دراین فضای ناعدالتی رسانهای، بهترین راهکار برای تبدیل تهدید به فرصت، راهاندازی شبکه ملی اطلاعات است که اولین بار در 20 سال گذشته توسط رهبر انقلاب مطرح شد اما تاکنون توسط هیچ دولتی عملیاتی نشده است.
وی تصریح کرد: متاسفانه تصورات غلطی نسبت به شبکه ملی اطلاعات وجود دارد و برخی میپندارند که شبکه ملی اطلاعات موجب قطع ارتباط با جهان است، درصورتی که شبکه ملی اطلاعات بستری برای فراهم کردن اینترنت ارزان، امن و پرسرعت است.
وی ادامه داد: شبکه ملی اطلاعات از طرفی به دلیل قرار گرفتن سرورها در داخل کشور، هزینه اینترنت را تا حدود یک هجدهم هزینه کنونیاش کاهش میدهد، از طرفی با کاهش هزینهها، برخلاف وضعیت کنونی که صرفا شرکتهای ارائه دهندهی اینترنت از دانلودها و آپلودها در فضای اینترنت درآمد کسب میکنند، امکان کسب درآمد را برای آپلود کنندگان در اینترنت فراهم میکند.
با توجه به اینکه بسیاری از شخصیتهای فکری، فرهنگی، رسانه ای، هنری و ورزشی از دیروز گلایه های خود را نسبت به حذف پست ها و اکانت هایشان در خصوص درج مطالبی در خصوص سردار سلیمانی بیان می کنند و بسیاری از مردم نیز این مساله را تجربه کرده اند ولی در نهایت آنچه رخ داد، افزایش همیت اجتماعی و تقویت بن مایه های فرهنگی و انقلابی در میان مردم بود.
نکته جالب توجه این است که حذف پستهای مربوط به شهادت سردار سلیمانی در حالی صورت میگرفت صفحاتی که بر ضد این شخصیت فعال بودند، آزادانه در حال انتشار محتوا بودند، در حقیقت این اقدام اینستاگرام نه تنها موجب کتمان حقیقت نشد، بلکه افرادی را که فضای این شبکهها را فضایی آزاد و مناسب میپنداشتند، با واقعیت خودمحورشان آشنا کرد و به نوعی ملت ایران را سوگواری برای فرزند خلف خود، به وحد و اشتراک رساند.
ولمون کنید تو رو خدا.