بیست و هفتم دی سال ۹۷ مرد سالخوردهای به کلانتری شریف آباد ورامین رفت و از ناپدید شدن دختر ۳۲ ساله اش به نام آزاده خبر داد. وی گفت: دخترم چند سال قبل ازدواج کرده است و حالا صاحب دو فرزند خردسال است.
او مدتی است که با شوهرش به نام رضا اختلاف دارد. دیروز چند بار با دخترم تماس گرفتم، اما کسی پاسخ نداد. دامادم میگوید فرزندانش را به خانه خواهر ناتنی اش برده و از دخترم خبری ندارد. من نگران حال دخترم هستم و میترسم دامادم بلایی سرش آورده باشد. به دنبال اظهارات مرد سالخورده مأموران پلیس به خانه دختر وی در شریف آباد رفتند و پس از گشودن در با صحنه وحشتناکی روبه رو شدند. آزاده با ضربههای شدید چاقو کشته شده و سرش از بدنش جدا شده بود.
درحالی که فرضیه جنایت خانوادگی قوت گرفته بود پلیس به رد یابی رضا پرداخت. خواهرناتنی رضا به ماموران گفت: دیروز برادر ناتنی ام در حالی که آشفته و هراسان بود فرزندانش را به خانه من آورد و این جا را ترک کرد. بعد از آن هرچه با او تماس گرفتم پاسخ نداد. در حالی که تلاش برای ردیابی متهم فراری آغاز شده بود ماموران از طریق ردیابی گوشی همراه وی دریافتند او به خانه یکی از اقوامش در حاشیه تهران رفته است.
با این سرنخ رضا بازداشت شد و به جنایت خانوادگی اعتراف کرد. وی در بازجوییها گفت: من و آزاده با هم اختلاف داشتیم. آخرین بار وقتی درگیری میان ما بالا گرفت در اوج خشم او را با ضربههای چاقو کشتم و سرش را از بدنش جدا کردم. در حالی که وی به بازسازی صحنه جرم پرداخته بود اولیای دم برایش حکم قصاص خواستند.
رضا دیروز در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد. در ابتدای جلسه وکیل اولیای دم به دفاع پرداخت و گفت: پدر و مادر آزاده برای دامادشان حکم قصاص خواسته اند و حاضرند تفاضل دیه را نیز پرداخت کنند. سپس متهم روبه روی قضات ایستاد و اظهارات تازهای را به عنوان انگیزه جنایت مطرح کرد.
وی گفت: من همسرم را کشتم، چون با یک مرد غریبه در رابطه بود. آخرین بار ساعت ۳ بعد از ظهر از محل کارم به خانه آمدم و هنگام ورود به خانه یک مرد غریبه را دیدم که خیلی سریع از خانه ما خارج شد. من از آزاده درباره مرد غریبه سوال کردم، اما جوابم را نداد. او میگفت: مرد غریبه را نمیشناسد. او همان موقع گفت: دندان درد دارد و به همین دلیل از من پول گرفت و به دندان پزشکی رفت.
من بعد از خروج همسرم همه خانه را بررسی کردم و متوجه حضور مرد غریبه در خانه مان شدم. وقتی آزاده از دندان پزشکی به خانه برگشت بار دیگر درباره مرد غریبه از او سوال کردم که همسرم حرفهای عجیبی زد. او گفت: هیچ علاقهای به من ندارد و میخواهد از من جدا شود. آزاده میگفت: قصد دارد با مرد غریبه تماس بگیرد تا دنبالش بیاید و با او زندگی تازهای را شروع کند. من که از شنیدن حرفهای همسرم عصبانی شده بودم با ضربههای متعدد چاقو او را کشتم و سرش را از بدنش جدا کردم.
وی ادامه داد: من همان موقع فرزندان خردسالم را به خانه خواهر ناتنی ام بردم و فرار کردم. این متهم در حالی که سرش را پایین انداخته بود، گفت: باور کنید وقتی حرفهای آزاده را شنیدم دیگر انگیزهای برای زندگی نداشتم. به همین دلیل تصمیم اشتباهی گرفتم و در اوج عصبانیت او را کشتم. من اگر کمی بیشتر فکر کرده بودم شاید به جدایی از آزاده راضی میشدم. با پایان دفاعیات این متهم، قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.
اگر هم در رابطه بوده مقصر واقعی شوهر بوده که با بی عرضگی و عدم برآورده کردن نیازهای همسرش باعث ایجاد فاصله بین خودش و همسرش شده
با قصاص این افراد، جامعه رو باید پاکسازی کرد