روزنامه ایران با ناصرایمانی تحلیلگر سیاسی اصولگرا در باره ترکیب مجلس بعدی مصاحبه کرده است.
بخشی از مصاحبه را می خوانید:
انتخابات در مرحله تأیید صلاحیت داوطلبان به گونهای پیش رفت که به نظر میرسد اصولگرایان در یک انتخابات بی رقیب حضور یافتهاند تأثیر این وضعیت را بر نحوه حضور اصولگرایان در انتخابات و صفبندیهای درونیشان چه میدانید؟ آیا اصلاً انتخابات بی رقیب برای یک جریان سیاسی لطفی دارد؟
من سعی میکنم واقعگرایانه به صحنه نگاه کنم و نه بر اساس علایق سیاسی خاصی. زیرا نگاه واقع گرایانه کمک میکند که انسان آرمانگرایی بیدلیل نکند. در مورد انتخابات پیشرو اصلاً اینکه گفته میشود اصولگرایان بی رقیبند را قبول ندارم و به نظرم این حرف بیشتر یک جریان تبلیغاتی و سیاسی است. برعکس معتقدم جناحهای دیگر سیاسی نیز به صحنه خواهند آمد. زیرا جریان اصلاحطلب در کشور ما فهیمتر و عاقلتر از آن هستند که بخواهند در انتخابات شرکت نکنند یا آن را تحریم کنند. مجموعه آنها به کشور و نظام علاقه دارند.
الآن فهرست چهرههای شاخص رد صلاحیت شده حدوداً مشخص است. همچنین موادی که برای رد صلاحیت بسیاری چهرههای شناخته شده مورد استناد قرار گرفته و آنچه بعضی از آنها از محتوای جلسهشان با اعضای شورای نگهبان منتشر کردهاند انتقاد برانگیز بوده. ارزیابی شما چیست؟
سالیان سال است که ما این بحث را داریم که این روند، روند قابل دفاعی نیست. تغییرات ساختاری حتماً باید انجام شود. صرفاً هم بحث صلاحیتها در میان نیست آنچه در این میان مهمتر است کارآمدی مجلس است. ناکارآمدی نمایندگان مجلس فارغ از گرایش سیاسیشان برای کشور آسیبزا است. زیرا این نمایندگان هستند که در حوزههای مختلف قانون تصویب میکنند. این یک واقعیت است که ادوار مجالس ما مجالس قابل دفاعی از این حیث نبوده اند و این حاصل ضعف ساختاری است که باید اصلاح شود. بخشی از این اصلاح نیاز به اصلاح قانون اساسی دارد و بخش دیگری با تدوین یا اصلاح قوانین عادی نیز میسر است. بارها سخنگوی شورای نگهبان گله کرده است که چرا مجلس قانون انتخابات را اصلاح نمی کند. با قانون موجود مشکلات زیادی به وجود میآید.
مشخصاً آیا مشکلات جاری در روند تأیید صلاحیتها را نیازمند اصلاح قانون میدانید؟
بله. الان قانون به نحوی است که تعداد زیادی از افراد برای انتخابات ثبت نام میکنند. مثلاً در این دوره حدود 16 هزار نفر. خب هرچه تعداد بیشتر باشد امکان خطا در هیأتهای اجرایی و نظارت بیشتر میشود. شما همه چیز را از زاویه حب و بغضهای سیاسی نبینید. خیلی اوقات خطا پیش میآید زیرا تعداد زیاد است. ما باید با قرار دادن قیود قانونی تعداد ثبت نام را کم کنیم. مشکل دوم قانون موجود درباره صلاحیتها است. قانون میگوید که طرف باید اعتقاد و التزام داشته باشد به اسلام، قانون اساسی و ولایت فقیه. این قانون را مجلس وضع کرده است. شورای نگهبان برای احصای این شرایط چه باید بکند. اگر اصل را بر این بگذارد که همه آحاد 80 میلیون نفر جمعیت کشور اعتقاد و التزام به قانون اساسی و ولایت فقیه دارند. این پیشنهاد برخی دوستان اصلاحطلب است. خب این حرف غلط است. زیرا اگر قرار بود همه از این حیث موجه باشند که دیگر در قانون به عنوان شرط عنوان نمیشد.
شما نامه آقای احمد توکلی به شورای نگهبان درباره این موضوع را خواندهاید؟ ایشان نگاهی را مطرح کرد که مرضیالطرفین بود. البته خب برخی اصولگرایان به دلیل نگارش همین نامه معترضش شدند...
بله خواندهام و میتوانم خط به خطش را توضیح بدهم. همه آنچه ایشان هم درنامه گفتهاند نیاز به احراز دارد. آقای توکلی میگویند همین که طرف رعایت نماز و روزه و احکام شرعیاش را انجام دهد مسلمان است. این حرف درست است. اما طبق قانون موجود همین که فرد مقید به احکام شرعی هست یا نیست باید به طریقی اثبات شود. یعنی شورای نگهبان باید تحقیق کند. بعد بعضی به تحقیقهای محلی معترض میشوند.
خب به این دلیل که طبق قانون مراجع چهارگانهای معرفی شده و به تحقیق محلی اشارهای نشده است.
به هر حال آنچه در قانون آمده باید به طریقی برای شورای نگهبان و هیأتهای نظارت احراز شود چه حداقلی نگاه کنیم و چه حداکثری. دوستان اصلاحطلب ما اساساً با احراز صلاحیتها مخالفند و میگویند نباید تحقیق بشود که آیا کسی اعتقاد به قانون اساسی و ولایت فقیه دارد یا ندارد. خب اگر مخالف هستید باید این قانون را در مجلس تغییر بدهید. قانون فعلی میگوید باید صلاحیت احراز شود. هیأتهای اجرایی و نظارت برای همین احراز است که به دردسر میافتند. باید بروند بررسی کنند و همین کار میشود نظارت استصوابی که برخی با آن مخالفند. خب بروند قانون را عوض کنند. قانون باید تغییر کند زیرا این قانون کافی نیست. طبق این قانون یک معلم محترم که همه شرایط اولیه صلاحیت را هم دارد از یک حوزه انتخابیه کوچک با کمتر از 10 هزار رأی به مجلس میآید. اما این فرد محترم نه اقتصاد میداند، نه تخصیص بودجه بلد است و نه مسائل کلان کشور را میداند. خب شما از این مجلس چه توقعی دارید؟ میشود همین که الان هست.
بنابر این شما پیشنهاد می دهید که اصلاح طلبان در انتخابات شرکت کنند؟
قهر با انتخابات را عقلای اصلاحطلبان هم قبول ندارند. اگر کسی را ندارند شاید بهتر باشد لیست بدهند و بگویند این تعداد اصلاحطلب مشهور مثلاً 100 نفر در حوزه تهران ثبت نام کردند و 5 نفر تأیید شدند. بعد همان 5 نفر را به مردم معرفی کنند. در مجلس آینده فراکسیون اقلیت میشویم اما میتوانیم از عملکرد خودمان در پیشگاه ملت دفاع کنیم. نه مثل الان که اکثریت هستند و هیچ پاسخی ندارند بدهند. بر همین قیاس فراکسیون اصلاحطلبان در مجلس نهم به مراتب از فراکسیون پر تعداد امید در مجلس دهم تأثیرگذارتر بود. بنابر این اگر واقعاً نمیتوانند اکثریت باشند میتوانند یک اقلیت منسجم قوی باشند.
به هر حال به نظر میرسد رقابت اصلی انتخابات 2 اسفند نه بین اصلاحطلبان و اصولگرایان بلکه در درون جبهه اصولگرایی شکل خواهد گرفت. تصویر کلی این رقابت را شما چگونه ترسیم میکنید؟
اینکه بگوییم اصولگرایان اکثریت قاطع مجلس آینده را در دست خواهند داشت فرض درستی نیست. اصلاً قابل پیشبینی نیست. هیچ اصولگرایی چنین ادعایی نکرده است که بگوید ما اکثریت قاطع مجلس آینده را در اختیار داریم.
آقای باهنر البته گفته بود که اگر به خودمان نبازیم، برندهایم.
بله ایشان دقیق گفت. زیرا واقعیت این است که در درون اصولگرایان طیفهای مختلفی هستند. اما در این انتخابات بحث ما اصلاحطلب و اصولگرا نیست. در خارج از حیطه این دو جریان طیفهای دیگری هستند. مثلاً افرادی که به جریان آقای احمدینژاد قرابت دارند که ممکن است در انتخابات نه به شکل یک لیست مشخص بلکه به صورت نامحسوس حضور پیدا کنند و اتفاقاً آمارشان هم کم نخواهد بود. اینها نه اصولگرا هستند و نه اصلاحطلب. دسته دیگری از افراد هستند که اساساً گرایش سیاسی روشنی ندارند و در حوزههای کوچکتر اتفاقاً احتمال انتخاب شدنشان بیشتر است. این افراد هیچ هویت مشخص سیاسی ندارند و از روی اقتضا تصمیمگیری میکنند. احتمال زیادی وجود دارد که با توجه به جو سیاسی کشور و روگردانی مردم از جریانهای سیاسی اتفاقاً در مجلس آینده تعداد افراد بدون شناسنامه سیاسی مشخص بیشتر باشد. این به باور من برای کشور آسیبزا است. زیرا حتی مجلسی که همه اش اصولگرا یا اصلاحطلب باشد مجلس شناسنامهداری است و خدا نکند در مجلسی اکثریت نمایندگان شناسنامه سیاسی نداشته باشند. این برای کشور اتفاق خوبی نیست و حتی خطرساز است. زیرا مشخص نیست این افراد تا چه حد به ساختار حکومت و قانون اساسی اعتقاد دارند و چه رویکردی را پیگیری میکنند. به هر حال حتماً تعداد قابل توجهی اصولگرا به مجلس خواهند رفت. اینکه تعداد آنها چند درصد کرسیهای مجلس است قابل پیشبینی نیست. زیرا میدانیم که الان مردم نظر مناسبی نسبت به هر دو جناح اصلاحطلب و اصولگرا ندارند و احتمال زیادی هست که به سمت افراد ناشناس روی بیاورند و بعد یک مجلس غیرقابل پیشبینی شکل بگیرد که این بسیار خطرناک است.
اما این افراد از سوی شورای نگهبان تأیید صلاحیت میشوند...
بله تأیید میشوند چون مستندی برای رد صلاحیتشان وجود ندارد و از حوزههای کوچک هم راحت میتوانند چند هزار رأی جمع کنند و بروند مجلس.
با همه انتقادها که درباره مجلس دهم مطرح میشود، ممکن است مجلس ناکارآمدتر و ضعیفتری را تجربه کنیم؟
بله ممکن است مشکلات تشدید شود. اما در هر صورت حرفم این است که به نظرم مجلس آینده یکپارچه اصولگرا نخواهد بود. مسأله الان نسبت میان اصولگرایان و اصلاحطلبان نیست. مسأله این است که کسانی به مجلس بروند که هویت مشخص سیاسی داشته باشند. باید امیدوار باشیم که مردم با دقت بیشتری رأی بدهند و کسانی را انتخاب کنند که هویت مشخص سیاسی داشته باشند، حالا اصولگرا یا اصلاحطلب.