این پرونده سال ۹۵ به جریان افتاد و مردی که بهدلیل خونریزی شدید چشم به بیمارستان منتقل شده بود، مدعی شد ازسوی صاحب یک خودرو مورد حمله قرار گرفته است.
او گفت: صاحب خودرو را نمیشناختم، کنار خودروی او ایستاده بودم که به سمتم آمد و با من درگیر شد و مرا بهشدت کتک زد. او ضربهای به چشمم زد. عینکم شکست و خردههای شیشه وارد چشمم شد و حالا پزشکان میگویند بیناییام را از دست دادهام.
وقتی متهم جوان بازداشت شد درگیری با مرد شاکی را انکار کرد و گفت: ماشینم را کنار خیابان پارک کردم و رفتم. زمانی که برگشتم دیدم مرد شاکی در حال سرقت بنزین ماشینم است. او در باک را باز کرده و از آن بنزین میکشید. بلافاصله به پلیس زنگ زدم و درخواست کمک کردم. مرد جوان میخواست فرار کند، اما جلوی او را گرفتم. همسر مرد جوان و فرد دیگری آنجا بود آنها برای اینکه بتوانند مرد جوان را فراری دهند دعوا راه انداختند تا وقتی پلیس رسید بگویند من دروغ میگویم. من وارد درگیری آنها نشدم ولی من را زدند که مجبور به دفاع شوم، اما ضربه به چشم مرد شاکی کار من نبود و یکی از نزدیکانش این کار را کرد.
با توجه به ادعای مطرحشده و سایر مدارک موجود در پرونده، مرد متهم با قرار وثیقه آزاد شد. پرونده او بعد از چندین جلسه تحقیق و برطرفشدن ایرادات، در شعبه هفتم دادگاه کیفری استان تهران بررسی شد.
در ابتدای جلسه رسیدگی و بعد از اینکه کیفرخواست علیه متهم خوانده شد، شاکی در جایگاه قرار گرفت. او گفت: من دزدی نکردم و مرد متهم دروغ میگوید او بدون هیچ دلیلی با من درگیر شد، با اینکه دید عینک دارم، اما ضربهای به چشم من زد و باعث شد که کور شوم. این مرد حتی سعی کرد علیه من پروندهسازی کند، اما نتوانست. من درخواست قصاص چشم دارم و گذشت نمیکنم. من دچار ضعف چشم بودم و بههمیندلیل عینک میزدم بعد از اینکه متهم عینک را در چشم من شکست، خرده شیشهها در چشمم فرو رفت و قرنیه و شبیکه را از بین برد و باعث کوری من شد.
سپس متهم در جایگاه قرار گرفت، او اتهام را رد کرد و گفت: من ضارب نیستم.
متهم یکبار دیگر ادعایش را درباره اینکه شاکی او را زده است، تکرار کرد و گفت: این مرد داشت از باک ماشین من بنزین میکشید که سر رسیدم و با پلیس تماس گرفتم.
او سعی کرد فرار کند، اما من اجازه ندادم تا اینکه همسرش و یکی از اقوامش آمدند و درگیری راه انداختند. من میدانستم هدفشان چیست و وارد درگیری نشدم تا اینکه به سمت من آمد و مرا زد. آنها میخواستند کاری کنند که مرد سارق فرار کند و وقتی پلیس رسید کسی آنجا نباشد، اما من جلوی او را گرفتم و گفتم باید صبر کند تا پلیس برسد. وقتی به من حمله کردند مجبور شدم مرد سارق را رها و از خودم دفاع کنم، اما من ضربهای به چشم مرد جوان نزدم.
متهم گفت: وسایلی که برای سرقت آورده بود کنار ماشین بود وقتی پلیس رسید مأموران آن وسایل را ضبط کردند. ضمن اینکه بعد از حادثه من تحقیق کردم و متوجه شدم مرد شاکی قبل از اینکه شیشه عینک در چشمش خرد شود، دچار بیماری چشمی بود و چشمش تا ۹۵ درصد بینایی نداشت.
احتمال دارد این بیماری باعث کوری او شده باشد. ضمن اینکه عینک را هم یکی از اقوامش در چشم او خرد کرد و موضوع هیچ ربطی به من نداشت.
در این هنگام شاکی پرونده گفت: هرچه متهم درباره من میگوید دروغ است و پزشکی قانونی علت کوری چشم را خردشدن شیشه در چشم عنوان کرده و شیشه عینک را هم متهم در چشم من خرد کرد.
با توجه به اینکه شاکی پرونده درخواست قصاص کرد و متهم نیز ادعاهایی را درباره علت نابینایی این مرد مطرح کرد، قضات پرونده را برای اظهارنظر و بررسی کارشناسی به پزشکی قانونی ارسال کردند تا پس از اظهارنظر پزشکی قانونی برای تصمیمگیری وارد شور شوند.