مکانهای متعددی در سطح جامعه وجود دارند که در شرایط عادی محلهایی برای تجمع افراد و کسب اطلاعات روز و مراودات آدمهای مختلف با یکدیگرند؛ مکانهایی چون مساجد و نشستهای آیینی، فرهنگسراها و خانههای فرهنگ، انجمنها و حلقههای ادبی، نگارخانهها، نمایشگاهها و حتی محیطهای اداری و کاری که هرکدام سهم برجستهای در اثرگذاری بر مخاطبان هرروزهشان دارند. مکانهایی که پس از شیوع ویروس کرونا در کشور یکی پس از دیگری تعطیل شده یا به حالت نیمه تعطیل درآمدهاند.
در شرایط قرنطینه خانگی و اجبار به حضور در منازل، شاید تلویزیون بیشازپیش و با شدتی بیسابقه رسانهای بوده که نقش برجستهای برای اطلاعرسانی در مورد بیماری داشته و بهعنوان کانال اصلی ارتباط دولت و مردم موردتوجه قرارگرفته است.
بهرغم این تفاسیر اما عملکرد سیمای ملی به دلیل تکرر اشتباهات و سوگیریهایی که داشته، مورد انتقادات متعددی در روزهای گذشته واقع شده است. به صورتی که در تازهترین واکنشها علیرضا معزی معاون ارتباطات و اطلاعرسانی دفتر رئیسجمهوری، ۲۲ اسفند در حساب کاربری خود در توییتر از عملکرد رسانه ملی انتقاد و تولیدات آن را فرصتی برای تمسخر دولت عنوان کرده است. معزی نوشته است: «متأسفم که آقای دکتر عسگری و مدیران صداوسیما هنوز نتوانستهاند به برنامهسازان و مجریان خود بقبولانند که بحران کرونا با دیگر بحرانهای ۶ سال گذشته متفاوت است. در این هجوم شوم کرونا به ایرانِ در تحریم، ایرانی که پیشازاین هم بهدشواری اداره میشد، منصفانه یا حتی انسانی نیست که به عادت گذشته با نادیده گرفتن عمدی اطلاعات و تمسخر دولت و رئیسجمهور، فرصتی برای وایرال شدن ویدئوهای خود بسازند».
پیشتر نیز حسامالدین آشنا، رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری در حساب توییتری خود نوشته بود: «در حال حاضر مهمترین اولویت کشور مدیریت مدبرانه مواجهه با این بیماری است. تا آنجا که من میدانم هر سه قوه تمام اهتمام، امکانات و تجهیزات خود را در این راه به خدمت گرفتهاند. مشکل این است که برخی معاونان صداوسیما در جلسات اطلاعرسانی کرونا رسماً اعلام کردند مسئولیتی نمیپذیرند».
این در حالی است که در شرایط قرنطینه و خانهنشینی اجباری که امروز همه مسئولین یکصدا از مردم میخواهند، تلویزیون و رسانه ملی پرقدرتترین بازیگری است که توان اثرگذاری و بازدارندگی مردم در این شرایط را دارد.
از سوی دیگر و ورای این جهتگیریها و جناحبندیهای سیاسی،در روزهای اخیر انتقاداتی هم از سوی بخشی از مردم نسبت به عملکرد صداوسیما مطرح شد که جهتگیری این رسانه ملی را فارغ بال از مشکلات ترسیم کرده بودند.
پخش آگهیهای تبلیغاتی که به صورتی خنثی گر و پس از پیامهای در خانه ماندن، از شبکههای مختلف تلویزیون پخششده و مثلاً مردم را دعوت به حضور در فروشگاههای زنجیری به بهانه تخفیفهای بزرگ و حراجهای آخر سال میکند (بهرغم اینکه وزیر ارتباطات سوپرمارکتها را یکی از کلیدیترین مکانها در انتشار ویروس کرونا خوانده بود) یکی از مصادیق انتقاداتی است که رسانه ملی را به عدم درک شرایط بحرانی حاضر متهم میکند.
انتقاد شدید از ادامه اجرای برنامه دورهمی
از سوی دیگر پخش برنامههایی مانند دورهمی (که در ابتدا عنوان شد که به دلیل شیوع کرونا موقتاً تعطیل شده اما در کوتاه مدتی دوباره روی آنتن رفت) از سوی برخی دیگر از مخاطبان، مصداق بازی با جان مردم (به دلیل حضور نزدیک به هم تعداد زیادی از تماشاچیان) عنوان شده است؛ اگرچه مهران مدیری در این برنامه تأکید میکند که استودیو ضدعفونی و ویروسزدایی شده است و تصاویری از کنترل تماشاچیان قبل از ورود به استودیو به مردم ارائه میدهد اما مستندات کرونا نشان میدهد که حتی گرفتن درجه دمای بدن، نمیتواند ناقلانی را که ممکن است خودشان هم از میزبانی بدنشان برای این ویروس مرگبار مطلع نباشند را غربال کند. درنتیجه تهیهکنندگانی چون مدیری به خودخواهی به دلیل عدم تمایل برای کسب سود و درآمد و مدیران سیما به بیتفاوتی نسبت به جان مردم محکوم میشوند؛ چنانچه در متن نامه علیرضا زالی فرمانده عملیات مدیریت بیماری کرونا در تهران خطاب به رئیس سازمان صداوسیما آمده است: «هرچند که اصل برنامه جذاب و نشاطآور دورهمی در ایجاد محیطی شاد و فرحبخش در جهت ماندن مردم در منزل بسیار مؤثر است، اما تهیه این برنامه در حضور تماشاگران زیاد در یک سالن، موردانتقاد پزشکان و اعضای هیئتعلمی دانشگاههاست. لذا استدعا دارد تهیه این برنامه با تدابیری و بدون حضور و تجمع تماشاگران حاضر برگزار شود».
تلاش برای ناچیز شماری و کماهمیت جلوه دادن ویروس و آنچه که باعث شد تا درصدی از مردم بهجای توجه بیشتر به پیامهای بهداشتی و هشدارهای وزارت بهداشت، بهجای در خانه ماندن، راهی بازار و مراکز خرید و بدتر از آن سفرهای تفریحی شوند نیز یکی دیگر از موضوعاتی است که در انتقادات نسبت به عملکرد صداوسیما مطرحشده است؛ چنانچه عاطفه میر سیدی مجری خبر روی آنتن کرونا را «ویروس بدبخت و فلکزدهای خواند که از آنفولانزا هم کلی سبکتر است».
آنچه امروز حائز اهمیت و به عنوان یک سوال در اذهان و افکار عمومی مطرح است اینکه« چرا در حالیکه همگان بر ماندن در خانه و دوری از دورهمی ها و تجمعات و... تاکید دارند صدا و سیما با راه اندازی یک موج تبلیغاتی وسیع و لحظه به لحظه برای دو فروشگاه فروش کالا و فرش اینگونه به آب و آتش می زند که مردم در خانه مانده را به حضور در اجتماع و جمع سوق دهد؟».
از طرفی نیز پخش برنامه دورهمی به صورت فشرده و گسترده در این برهه حساس چه معنا و مفهومی می تواند داشته باشد جز اینکه باعث اعتراض و سوال مخاطبان قرار گیرد که اگر تجمع و دورهمی بد است پس چگونه و با چه مجوزی یک برنامه در سالنی سرپوشیده و بسته با حضور انبوه ای از جمعیت روی آنتن تلویزیون پخش می شود و مجری این برنامه براحتی در حالیکه همه ناراحت و استرس مبادای شیوع ویروس کرونا را دارند همه چیز را به شوخی و خنده گرفته و به سادگی می گذرد در حالیکه می توان از همین کانال و برنامه فرهنگ سازی کرد و سواد رسانه ای مردم را بالا برد و درباره شیوع این بیماری هشدار های لازم را داد ...
اطلاع رسانی و سرگرمی دو وظیفه حیاتی صدا و سیما
درنهایت میتوان وظیفه صداوسیما را به دلیل موقعیت منحصربهفردی که در جایگاه تلویزیون رسمی کشور دارد، رسانهای بسیار مهم و اثرگذار عنوان کرد. رسانهای که امروز بیشازپیش موردتوجه است و میبایست دو وظیفه حیاتی را در روزهای بحران شیوع یک ویروس اجرا کند: اطلاعرسانی و سرگرمی.
در باب مورد اول به نظر میرسد که تلویزیون میتواند با ایجاد اطلاعرسانی شفاف، بهدوراز ایجاد هراس اجتماعی، به بالا بردن درک مردم نسبت به شرایط بحرانی و درنتیجه همراهی آنان با نهادهای متولی بهمنظور کنترل بیماری یاری رساند. برنامه طبیب که صبح هرروز با حضور پزشکان مختلف روی آنتن شبکه سه سیما میرود را میتوان مصداقی از یک برنامه آموزشی پربیننده و موفق عنوان کرد که در این روزهای بمباران اطلاعاتی و کانالهای متعدد حقیقی و مجازی کسب خبر، اطلاعات مفیدی از کرونا را به مخاطبان خود میدهد.
از سوی دیگر و از جنبه سرگرمی هم صداوسیما میتواند ضمن رعایت اصل پیشین بهاضافه خلاقیت، در ارائه برنامههایی بکوشد تا مردم را دلزده و خسته نکند. قطعاً پخش چندباره سریالها و فیلمهایی که مردم بارها آن را مشاهده کردهاند، آنهم در روزهایی که همهچیز خستهکننده و تکراری شده، مردم را پای برنامهها نگه نمیدارد. در حال حاضر فیلمهای ایرانی بسیاری هست که تاکنون از تلویزیون ملی پخش نشده و این ایام میتواند فرصت مغتنم اکران ملی آنان باشد که تنها مستلزم همکاری و همراهی مدیران صدا و سیما با تهیهکنندگان این آثار است.
آنچه البته به جایی نرسد فریاد است
ای کاش روزی میرسید بهره هوشی در مدیران و برنامه ریزان. و حتی برخی مجریان سیما با شفافیت اطلاع رسانی میشد.