برای علیرضا، روزهای خرداد ۹۹طولانی است و گرم؛ روزهایی که در کوچه و خیابانهای شهر میگذرد: « هیچ جا کار نیست، چند تا رستوران و قهوه خونه سر زدم ولی میگویند که کار خودشان هم کساد است. آنها هم امروز و فرداست که عذر کارگرانشان را بخواهند.»
به بهانه کرونا بیکارمان کردند
داستان علیرضا و همکارش، ماجرای زندگی بسیاری از کارگران آبدارخانهها و رستورانهاست. پرسنل دیروز ادارههای دولتی و شرکتهای خصوصی و بیکاران امروز و فردا. ماجرای همه آنهایی که با شیوع بیماری کرونا ابتدا خانهنشین شدند، بعد نگران و حالا بیکار. علیرضا، حسین و شایان هر ۳ کارمندان دولت بودهاند. حالا سومین ماه بعد از بروز کرونا در کشور است و کارفرما به آنها گفته دیگر نیازی به حضورشان نیست: «رفتم پیش رئیس اداره و گفتم من حالا چی کار کنم؟ از کجا خرج زندگیام رو تامین کنم؟ یک بخشنامه نشونم داد و گفت که خودت ببین. اینجا نوشته بخش شما یعنی آبدارخونه رو تعطیل کنیم. راست و پوستکنده بگم من بودجه ندارم که هرماه به شرکتی که شماها تحت پوشش آن هستید، برای کاری که انجام نمیشود، حقوق بدهم. شرکت هم برای اینکه کاهش هزینههای خودش رو جبران کنه، سریع نامه عدم نیاز من و همکارم رو زد و تمام.»
نهم خرداد بود که علاءالدین رفیع زاده، معاون نوسازی اداری سازمان اداری و استخدامی کشور اعلام کرد؛ « طبق مصوبه ستاد ملی مبارزه با کرونا و به منظور ارتقای سطح بهداشتی محل کار کارمندان، تمامی سازمانها موظف هستند تا فعالیت آشپزخانهها و آبدارخانهها را تعطیل و از پذیرایی در اتاقها و جلسات خودداری کنند.» پیگیریهای همشهری نشان میدهد این تعطیلی موقت اول پیامدهای نگران کنندهای داشته است؛ کرونا اول منجر به دورکاری کارکنان این بخشها شده بود و حالا این بخشنامه در مرحله بعد آنها را در معرض تعدیل قرار داده است. ترکش مصوبه ستاد ملی مقابله با کرونا حالا به افرادی خورده که اغلب جزو دهکهای پایین جامعه و گروههای آسیب پذیر از نظر اقتصادی و کم درآمد هستند. افرادی که بیشتر آنها با قراردادهای خدماتی و حداقل درآمد جذب شدهاند و حالا همین کف حقوق و مزایا را هم از دست رفته میبینند.
ما زندگی نداریم؟
شایان از نیروهای آبدارخانه یکی از ادارههای آموزش و پرورش شهر تهران است که هفته پیش نامه پایانکار برای او صادر شده. منفعل نبوده، راهش را گرفته سمت دفتر مدیران بالا، اما اعتراض کارساز نبوده و با خواهش و التماس توانسته یکماه دیگر هم مهلت بگیرد، اما حالا قرار است در نهایت کارش را به نفع همکارش ترک کند: «از کار من راضی بودند و چون بیماری قند دارم و باید انسولین تهیه کنم، قبول کردند که یکماه دیگر را هم بمانم تا کار جدید پیدا کنم، اما دیروز متوجه شدم که یکی از بچهها که ۲ فرزند دارد و اوضاعش از من بدتر است هم تعدیل شده، این شد که به نفع او کنار کشیدم.»
شایان میگوید: در این ۳ماه که آبدارخانه ادارهشان تعطیل بوده، فقط پایه حقوقشان را گرفتهاند و خبری از اضافه کاری و مزایای دیگر نبوده است: «ما قبل از کرونا هم با شرکت طرف قراردادمان خیلی مشکل داشتیم، چون که بیشترین درصد واسطهگری را از روی حقوق ما بر میداشت، حالا هم ۳ماه هست که فقط به ما پایه حقوق را میدهند، آن هم نه بهموقع بلکه با تأخیر. در نهایت هم گفتند اداره اعلام کرده نیازی به شما ندارد. آیا ما در بهوجودآمدن این بیماری نقش داشتیم؟ ما زندگی نداریم؟»
حسین هم نیروی خدماتی یکی از نهادهای دولتی در تهران است. دلنگران آینده و مثل خیلیهای دیگر در انتظار تصمیم بالادستیها: «پس از تعطیلی رستوران، گفتند توزیع چای هم ممنوع است. البته نیتشان مسائل بهداشتی است، اما وقتی کار ما را کم میکنند، در قدم بعدی به این فکر میافتند که این اداره ۳ نفر نیروی خدماتی لازم ندارد و کار با یک نفر هم راه میافتد. آن وقت عذر ۲ نفر از ما را میخواهند و در این وانفسا باید بیفتیم دنبال کار. همین اتفاق در دوره دورکاری هم افتاد، یکسوم همکاران من سر کار میآمدند و دو سوم دورکاری بودند، خب خیلی به ما فشار میآمد، اما نمیگذاشتیم کار روی زمین بماند. حالا رئیس شرکتمان که همیشه بهدنبال سود بیشتر است، همان زمان را بُل گرفته و میگوید این کار با یک سوم نیروها هم قابل انجام است و تا حالا پول اضافه میدادم.»
حداقل حقوق را میگیرم
نیروهای خدماتی مانند کارگران آبدارخانهها و رستورانهای ادارهها که اغلب از طریق شرکتهای واسط خصوصی در نهادهای دولتی و عمومی کار میکنند، جزو اقشار آسیبپذیر جامعهاند. افرادی با حداقل درآمد، مطابق با حداقل دستمزد و جیره و مواجب مورد تأیید وزارت کار و حالا در پی بحران کرونا با چشمانداز نگرانکننده آینده مواجه شدهاند: احتمال تعدیل و بیکاری، سفرههای کوچکتر و سقوط آزاد زیر خط فقر.
این ماجرا تنها شامل آبدارچیها نیست، از آشپرخانه سازمانها هم صداهای مشابهی شنیده میشود؛ صدای سکوت و خاموشی و البته اعتراض؛ یحیی، آشپز یکی از نهادهای نیمه دولتی است که میگوید هیچ پساندازی برای چنین روزهای سختی ندارد و حالا میترسد که به قرض گرفتن و گدایی بیفتد:«من از طرف اداره تعدیل نشدم، اما الان ۳ماه میشود که فقط حقوق پایه به من دادهاند و بس. با این پول فقط میتوانم اجاره خانه ۸۰۰هزار تومنی و ۲تا از قسطهای جهیزیه و دانشگاه ۲ دخترم که یک میلیون و ۱۰۰هزار تومن هست را بدهم. برای هزینه خورد و خوراک تا حالا با نسیه خریدن سر میکردم، ولی حالا چوبخطم در بقالی محل پر شده و باید از دوست و آشنا قرض کنم. دولت هم به جای اینکه به فکر ما کمدرآمدها باشد و از مدیران ادارهها و سازمانها بخواهد که تسهیلات بیشتری را در این روزها به ما پرداخت کنند گفته که در آشپزخانهها و آبدارخانهها را ببندند. من نمیگویم که تصمیم غلطی گرفتهاند، ولی نباید پس و پیش تصمیم را میدیدند و تبصره و دستوری برای حمایت از ما اعلام میکردند؟»
یحیی خیلی نگران ماههای آینده است. تورم شدید اقتصادی و گرانیهای پی در پی، ادامه تعطیلی آشپزخانهای که در آن کار میکند و حقوقی که هر روز آب میرود شده کابوس زندگی خودش و خانوادهاش: « من یک کیلو گوشت نمیتونم برای خونه بخرم، جیگر و بال مرغ شده خوراک بچه هام. فقط مونده بود که میوه گندیده در مغازهها رو جمع کنم که اینرو هم هر شب انجام میدم. چند تا از دوستان و همکاران کارگرم رو اسم ببرم که همین وضعیت رو دارن؟ ما قبل از این هم فقیر بودیم، ولی الان رسما به گدایی افتادیم.»
۵۸نفر بیکار در ۳ ماه
در بسیاری از ارگانها، نیروهای خدماتی اخراج نشدهاند، اما به آنها هشدار دادهاند که درصورت ادامه وضعیت کرونا به روال کنونی ناگزیر از قطع همکاری با آنها خواهند شد چرا که پرداخت حقوق به نیروی آزاد برای آنها صرفه اقتصادی ندارد.
توحید حمداللهی، رئیس شرکت خدماتی کارآفرینان برتر است که میگوید از ابتدای بحران کرونا تاکنون ۵۸نفر از نیروهایش در نهادهای مختلف بیکار شدهاند: «بیشتر نیروهای ما در بخش خصوصی مشغول بهکار میشوند و تعداد اندکی را برای خدمات نظافت در ساختمانها میفرستیم. در هر ۲ بخش بهشدت با تعدیل نیرو مواجه هستیم. بهطور مثال، در یکماه اخیر دائم از سوی شرکتها و ادارهها با ما تماس میگیرند و میگویند که نیاز به نیروی شما نداریم و برای تسویه حساب اقدام کنید یا برای نظافت ساختمانها تازه یکی، دو هفته است که تماس میگیرند که کارگر میخواهیم آن هم نه هفتگی، بلکه ماهانه. تمام این نیروها از طبقات فرودست جامعه هستند و برخوردهای اینچنینی، آنها را با کوهی از مشکلات مواجه کرده و بهطور جدی زندگیشان را به خطر انداخته. ما این موارد را به مدیران ارگانها میگوییم، ولی بسیاری از آنها منافع اقتصادی خودشان را درنظر میگیرند تا مسئولیت اجتماعی و کمک انسانی را.»
آمار نیروهای اخراج شده در بخشهای خدماتی ادارهها و سازمانها مانند آبدارخانه و آشپزخانهها مشخص نیست. هنوز زود است که پیامدهای تصمیم اخیر در ستاد ملی مقابله با کرونا روشن شود. البته نمیتوان گفت که در تمام نهادها به یک شیوه با آنها برخورد شده. این موضوع بسته به بودجه و درآمد ارگانها و نگاه مدیران به منابع انسانی و مسئولیتپذیری اجتماعی متفاوت است، اما واضح است که وضعیت این دسته از نیروها در اداره متزلزل شده و مصوبه اخیر ستاد ملی مبارزه با کرونا، شرایط دشوار را برای آنها که اغلب کمتر دیده شده و شنیده شدهاند دشوارتر کرده است.