یکی، دو ساعت از آغاز ششمین روز اولین ماه تابستان گذشته بود که خبری عجیب و ابتدا غیرقابل باور در شبکههای اجتماعی که حالا نمایندگان اصولگرای یازدهمین دوره مجلس بهرغم حضور پررنگتر از همیشه در آن، عزم محدودسازی بیشترش را کردهاند، منتشر شد؛ خبری که توانست برای ساعاتی هم که شده اذهان عمومی را از افزایش افسارگسیخته دلار و سایر اقلام و مایحتاج عموم جامعه منحرف کرده و به شرقیترین نقطه پایتخت معطوف کند.
تصاویر یکی پس از دیگری منتشر میشد و در این میان گروهی هم به سوءاستفاده از این واقعه پرداخته و فیلمهای قدیمی مرتبط با انفجار در ایالت کالیفرنیای ایالات متحده را با نام «انفجار تهران» در شبکههای اجتماعی و کانالهای تلگرامی منتشر میکردند، اما خیلی زود این فیلمها همگی تکذیب شد تا درنهایت تنها نکته مقبول و تاییدشده، همان انفجاری باشد که در شرق تهران رخ داد و صداوسیمای جمهوری اسلامی از آن به عنوان «انفجاری مهیب» یاد کرد.
خبر آنقدر عجیب بود و نور منعکس شده چنان درخشان که حتی صداوسیما نیز نتوانست به آن بیتفاوت باشد و همچون بسیاری از بحرانها و شبهبحرانهای ایجاد شده در شهرها و شهرستانهای مختلف ایران، ساده از کنارش بگذرد. البته این به معنای قطع تکرار برنامههای این سازمان و پرداخت فوری به این مساله، همچون بسیاری از رسانههای کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه جهان نیست ولی همین که جامجم در زیرنویس برنامههای خود به موضوع انفجار رخ داده در شرق تهران پرداخت تا دستکم در میان سکوت خبرگزاریهای متعلق به منتهیالیه راست و چپ سیاست ایران در ساعات ابتدایی وقوع این حادثه، مرجعی رسمی برای اطلاعرسانی به افکار عمومی وجود داشته باشد.
چرا پارچین؟
با این حال و بهرغم ورود کمرمق «جامجم» به مساله، میزان اطلاعرسانیها در حدی نبود که از انتشار شایعات و گمانهزنیها در شبکههای اجتماعی جلوگیری کند. در ساعاتی که نهادهای مسوول در جمهوری اسلامی سکوت کرده بودند و کاربران و ناظران متعلق به جریان سیاسی اصولگرا شبکههای اجتماعی را به صبر و پرهیز از انتشار احتمالات و اخبار غیردقیق دعوت میکردند، توییتریها «انفجار مهیب» شرق تهران و نور ساطع شده از آن را ناشی از انفجار در یکی از مهمترین تاسیسات نظامی جمهوری اسلامی عنوان کردند.
«پارچین» شاید برای بسیاری از شهروندان ایرانی بهویژه آنان که علقهای به سیاست و فعالانش ندارند، نامی عادی باشد ولی برای فعالان سیاسی داخل و خارجِ مرزهای ایران چنین نیست. چراکه «پارچین» نام شهرکی است واقع در جنوب شرق تهران و شمال شرقی شهرستان پاکدشت است. تمرکز صنایع مهم دفاعی جمهوری اسلامی در این مجموعه و دیگر ابزارآلات دفاعی ایران در این مجموعه و فعالیت کارخانههای مهم مرتبط با صنایع دفاعی ایران در این مجموعه از سوی دیگر سبب شده تا پارچین همواره نامی قابلتوجه باشد برای ناظران سیاست ایرانی؛ چنانکه یکی از اختلافات موجود میان طرفهای ایرانی و غربی در جریان مذاکرات هستهای به این محل اختصاص داشت. اتفاقات و حواشی پارچین همواره برای اهالی سیاست و دنبالکنندگانش جذاب بوده؛ آنقدر که پس از ۶ سال، هنوز حرف و حدیثهای بسیاری درباره انفجار رخ داده در پاییز ۹۳ در این مجموعه وجود دارد و «انفجار مهیب» بامداد جمعه میتوانست به مجموعه رازهای این سایت نظامی بیفزاید.
فرضیهها و ابهامات
گمانهزنیها یکی پس از دیگری از راه میرسید. یکی انفجاری را که پشت ارتفاعات شمال شرق تهران رخ داد، ماحصل اشتباه و قصوری انسانی میدانست و دیگری از احتمال خرابکاری در تاسیسات نظامی ایران سخن میگفت. این میان و در شرایطی که هنوز هیچیک از نهادهای رسمی با گذشت یکی، دو ساعت از وقوع انفجار جزییاتی از آن در اختیار افکار عمومی قرار نداده بودند، برخی اکانتهای بهنسبت پُرمخاطب و موردتوجه در جهان عرب از حمله سایبری رژیم صهیونیستی به جمهوری اسلامی خبر دادند. این اخبار و اظهارات باتوجه به سابقه روابط پر خصومت تهران-تلاویو در فضای سایبری به سرعت مورد توجه فارسیزبانان فعال در شبکههای اجتماعی قرار گرفت؛ چنانکه فعالان رسانهای اصولگرا نیز نتوانستند به رد آن بپردازند و ترجیح دادند از «تداوم بررسیها برای کشف چرایی حادثه» سخن به میان آورند.
طرح نام تاسیسات نظامی پارچین در شبکههای اجتماعی به عنوان محل وقوع «انفجار مهیب» شرق تهران از یکسو و شیوع گمانهزنیها درباره خرابکاری رژیم صهیونیستی در تاسیسات نظامی جمهوری اسلامی به خودی خود به حساسیت موضوع افزود. ولی در این میان اخبار منتشر شده درباره عراق و اقدامات نیروهای امریکایی در این کشور و واکنش حشدالشعبی و نیروهای تحت فرمانش به این مساله سبب شد تا حساسیتها دوچندان شود ولی شورای عالی امنیت ملی ازطریق رسانه منتسب به دبیرخانهاش روزه سکوت را شکست و در شرایطی که معاون امنیتی استاندار تهران از هرگونه اظهارنظر و ذکر جزییات خودداری کرده بود، از علت حادثه گفت.
انفجاری غیرنظامی
ساعت ۳ و ۱۹ دقیقه بامداد جمعه بود که اولین خبر از جزییات انفجار شرق تهران منتشر شد. «نور نیوز» در خبری اختصاصی که آن را حاصل «اطلاع» خبرنگارش عنوان کرد، به ابهامات پاسخ داد و تاکید کرد که «تصاویری که از بامداد روز جمعه در فضای مجازی با عنوان وقوع انفجار در منطقه شرق تهران منتشر شده، مربوط به انفجار یک مخزن گاز صنعتی در حاشیه یکی از مراکز وزارت دفاع بوده و هیچ ارتباطی به تاسیسات نظامی واقع در منطقه فوق ندارد.» این رسانه متعلق به دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی همچنین تاکید کرد که «اطلاعات تکمیلی» درباره این رخداد ازسوی مراجع ذیصلاح منتشر خواهد شد، اما دستکم آنچه از اظهارات امیر عبدی که برخی رسانهها از او به عنوان «سخنگوی وزارت دفاع» نام بردند و برخی دیگر «مدیرکل روابط عمومی» این وزارتخانه، پیداست، چیزی نیست جز تکرار و به نوعی تایید مطالب منتشرشده ازسوی رسانه وابسته به دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی. با این حال «نور نیوز» چندی بعد به نقل از «مدیرکل روابط عمومی اورژانس» تهران اعلام کرد که «تقاضایی برای اعزام آمبولانس» دستکم تا ساعت ۳ و ۴۱ دقیقه بامداد اعلام نشده است. بدینترتیب و از قرار معلوم انفجار مهیب در شرق تهران در مخزن گازی در منطقهای خالی از سکنه رخ داده و دستکم تا زمان نگارش این گزارش، هیچگونه خسارت جانی در پی نداشته است، اما در این میان باید منتظر ماند و دید منابع و نهادهای رسمی درباره نقش رژیم صهیونیستی در این انفجار موضعگیری خواهند کرد یا خیر؛ چراکه حداقل براساس ظواهر امر، این احتمال نه در باور کاربران شبکههای اجتماعی، بلکه در اندیشه کارشناسان و تحلیلگران نظامی نزدیک به جریان سیاسی اصولگرا نیز وجود دارد؛ چنانکه ساعاتی پس از این انفجار، برخی از این کنشگران سیاسی و رسانهای، زبان به تهدید اسراییل درصورت اثبات نقش این رژیم در غائله بامداد جمعه تهران گشودند؛ تهدیداتی که میتواند بار دیگر معادلات منطقه را دستخوش تغییراتی قابلتوجه کند.