محمود صادقی که یکی از نخستین افرادی بود که بعد از انتشار خبر استعفا گفت «ما هم از رسانهها باخبر شدیم»، روز گذشته در گفتوگویی با خبرگزاری «ایسنا» گفت که «استعفای عارف باید در روند عادی و قانونی خود انجام و دلایل او هم شنیده شود... من عضو هیئترئیسه شورایعالی سیاستگذاری هستم، ولی هنوز متنی از استعفای عارف به من و سایر اعضای هیئترئیسه نرسیده است. عارف منتخب شورایعالی است و استعفا را باید به همین شورا ارائه میداد...، در خبرها آمده است که عارف در اسفند ۹۸ استعفا داده، ولی موسویلاری در اردیبهشت امسال استعفای خود را خطاب به عارف اعلام کرده است و اینجا تعارضی وجود دارد. الان هم هنوز استعفایی ازسوی عارف به ما اعلام نشده است و خودم تردید دارم که استعفایی انجام شده است یا نه. نظم و انضباط از ویژگیهای بارز محمدرضا عارف است و انتظار میرود که او در همان چارچوب تشکیلاتی، استعفای خود را ارائه دهد، زیرا این استعفا باید در شورایعالی سیاستگذاری بررسی شود».
او در پاسخ به این پرسش که آیا شما با استعفای عارف موافق هستید، گفته است: «من نمیتوانم اعلام کنم که موافقم یا مخالف، ولی استعفا باید در روند عادی و قانونی خود انجام شود و دلایل عارف هم شنیده شود. کار در شورایعالی جمعی است و در این زمینه هم باید با خرد جمعی تصمیمگیری شود».
ابهام در علت استعفای عارف تا جایی پیش رفته است که بعضی گمانهزنیها درباره حضور او در انتخابات ریاستجمهوری 1400 مطرح شده است؛ به این معنی که گفته میشود استعفا از شورایعالی دورخیزی برای ریاستجمهوری است.
محمدعلی ابطحی یکی از موافقان چنین فرضیهای است و حتی پا را از مرحله احتمال فراتر گذاشته و در گفتوگو با سایت «نامهنیوز»، به قطعیت گفته است که عارف یکی از نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری است: «آقای عارف قطعا یکی از کاندیداهایی هستند که خود را آماده ریاستجمهوری میکنند اما کسان دیگری هم ممکن است در همین صدد باشند. در سیاست نیز طبیعتا اول باید افراد خودشان تلاشهایی کنند و بعد براساس نظرسنجیهای غیررسمی بتوان تصمیم گرفت که فرد مورد حمایت است یا خیر. من شک ندارم که آقای عارف خود را یکی از کاندیدهای ۱۴۰۰ میداند، اما اینکه او بهعنوان یک کاندیدای اجماعی پذیرفته میشود یا نه به عوامل مختلفی بستگی داد».
او همین گزاره را در گفتوگو با سایت خبرآنلاین هم تکرار کرده و گفته است: «بنده اصلاحطلبی را مانند مشروطه یک جریان میدانم که متصل به رهبران خود نیست. شاید در شرایط فعلی اصلاحطلبی بیش از هر زمانی دارای یک رهبر است. آقای خاتمی فردی است که اکثر اصلاحطلبان روی ایشان توافق دارند... باید بگویم پیگیریهای من درباره صحت استعفای آقای عارف از شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان به نتیجه نرسیده است. البته شاید ایشان تصمیم دارند برای ریاستجمهوری اقدام کنند». طرح چنین فرضیهای فقط هم از سوی برخی اصلاحطلبان نیست بلکه روزنامه کیهان که همواره منتقد عملکرد عارف بوده هم نوشته است که عارف نامزد1400 است: «از گوشه و کنار خبر میرسد که عارف وقتی متوجه این واقعیت شده که از شورایعالی اصلاحطلبان آبی گرم نمیشود، عطایش را به لقایش بخشیده و عزم خود را جزم کرده تا با سازوکار جدید دیگری که ازسوی مدعیان اصلاحات تعریف میشود خود را برای انتخابات 1400 آماده کند». در کنار چنین دیدگاهی برخی هم میگویند استعفای عارف یک ضرورت تشکیلاتی بود زیرا باید جبهه اصلاحات بازسازی شود و با پوستاندازی نیروهای جدید در عرصه حاضر شوند تا با بهرهگیری از چنین شرایطی امکان توفیق اصلاحطلبان در انتخابات سال آینده بیشتر شود.
محمدرضا خباز درباره چنین موضوعی گفته است: «آقای عارف چند سال بود که مسئولیت ریاست شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان را برعهده داشت و در این مدت توانست عملکرد قابل قبولی داشته باشد اما اکنون احساس شد که جریان اصلاحات نیاز به پوستاندازی دارد و باتوجه به نتیجه انتخابات اسفند۹۸ باید بازنگری در شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان انجام شود. خود آقای عارف هم قبول داشت که دیگر باید استعفا بدهد تا اصلاحطلبان بتوانند با نیروهای جدید بار دیگر وارد عرصه سیاسی بشوند و در این موضوع دستشان باز باشد و رودربایستی در کار نباشد زیرا واقعا اصلاحطلبان برای ورود به انتخابات۱۴۰۰ نیاز به نیروهای جدید دارند؛ بنابراین به نظر میرسد که استعفای آقای عارف ضرورت داشت. علاوه بر این، ایجاد تغییرات باعث میشود که مجموعه اصلاحطلبان تحلیل واقعبینانهتری نسبت به اوضاع داخلی و خارجی کشور داشته باشند که با جمع همه اینها بتوانند یک مانیسفت جامع ارائه کنند که در آن راهبردهای اصلاحطلبان مشخص باشد... مردم دیگر بهصورت لیستی رأی نمیدهند و باید در مواجهه با آنها اقناع ایجاد شود؛ یعنی باید مردم را قانع کنیم که اگر به فلان نامزد رأی بدهید با این سازوکارها و این روشها میتواند به شعارهایش و مطالبات عمومی جامه عمل بپوشاند... باید پوستاندازی رخ دهد و ممکن است در این فرایند نیروهای قدیم با نیروهای جدید با هم مخلوط شوند یا صرفا نیروهای جدید وارد میدان شوند، اما هرچه باشد باید براساس یک سازوکار دموکراتیک جلو برود. هدف این است که مجموعه اصلاحطلبان با مشارکت حدود ۱۸ حزب اصلاحطلب فعالیتی جمعی داشته باشند و در استانها هم این فعالیت بهطورجدی پیگیری شود. حال باید دید که چنین سازوکاری در چه قالبی ایجاد میشود».
بههرحال هر یک از گمانهزنیهای فوق درست باشد یا حتی اگر استعفای محمدرضا عارف از شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان صحیح باشد، نمیتوان از یک موضوع گذشت و آن در جریان قرارنگرفتن سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان از تصمیمات مهم شخصیتهای اصلاحطلب و خاصه عارف است که شاید همین موضوع زمینه گمانهزنیهای متعدد را فراهم کرده است.
تنها کسانی که از ایشون منعفت بردن فرزندانش هستند