چند روزی خبر ساختن خانههای 25 متری دست به دست شد. خبری که بعد وزیر راه و شهرسازی آن را تکذیب کرد و گفت دولت برنامهای برای ساختن چنین خانههایی ندارد.
ساختن خانههای کوچک در جهان چیز عجیبی نیست و در بسیاری از کشورها برای بخشی از جامعه بنا بر طبقه اجتماعی خانههای کوچک در نظر میگیرند.
در ایران اما واکنشها به این خبر منفی بود و مردم از آن استقبال نکردند و حتی آن را پس زدند. این پس زدن چرا اتفاق افتاد؟ چرا مردم زندگی در خانههای 25 متری را قبول نکردند؟
این خبر برای مردم حاوی یک پیام بود. آنقدر وضع اقتصادی خراب است که اگر دوست دارید خانه دار شوید، مجبور هستید به زندگی در خانههای کوچک در حد 25 متر قناعت کنید.
بماند که حتی اگر دولت بنا به چنین کاری داشت و مثلا در تهران این خانهها را میساخت، باز هم خیلیها نمیتوانستند آنها را بخرند. در جنوبیترین نقاط تهران قیمت خانه به نزدیکی متری 10 میلیون تومان رسیده است و این یعنی یک خانه 25 متری معادل 250 میلیون تومان است!
خانه 25 متری برای یک جوان مجرد که دوست دارد تنها زندگی کند و زیاد هم اهل معاشرت با دیگران نیست، یک گزینه مطلوب است اما برای یک خانواده چهار نفری، یک اتفاق تلخ.
شاید ژاپن به خاطر مساحت کمی که دارد مجبور به ساختن خانههای کوچک شود اما ایران کشور بزرگی است و دلیلی بر تمرکز در شهرهای بزرگ وجود ندارد البته به شرطی که منابع و امکانات به درستی توزیع شود.
بازار مسکن در ایران به مثابه اسبی سرکش شده است که هیچکس نمیتواند به آن لگام بزند. اگر وضعیت به همین گونه ادامه داشته باشد دیگر خیلی از ایرانیها به ویژه نسل جوانتر باید قید خرید خانه را بزنند.
نخریدن خانه و داستان اجاره و اجاره نشینی هم که خود مثنوی هفتاد من است، باعث میشود خیلی از جوانها با توجه به شرایط سخت اقتصادی قید تشکیل زندگی و ازدواج را بزنند.
ازدواج، کار نیست که بشود به صورت دورکاری آن را انجام داد. خیلی از زوجهای جوان به دلیل عدم تهیه خانه به هر شکلی نمیتوانند زندگی مشترک خود را آغاز کنند.
این شرایط یعنی هر فردی که خانه دارد، دارد و آنکه ندارد باید در آرزوی آن پیر شود. شاید همین آرزوی خانه دار شدن باعث شود کارمندی که سالها سعی کرده است سالم زندگی کند، برای بهتر شدن سقف بالا سر خانوادهاش، رشوهای قبول کند یا امضای غیرقانونی بزند تا حداقل کنایههای فرزندان را نشنود.
شرایط بد اقتصادی شاید در نگاه اول فقط شرایط بد اقتصادی باشد اما تاثیر مستقیمی بر زندگی اجتماعی و فرهنگی مردم میگذارد. تورم و گرانی میتواند انسانهایی را که سالهای متوالی سعی کرده بودند درست زندگی کنند، به راه کج بکشاند.
باید هرچه زودتر فکری به حال نزار اقتصاد ایران کرد. اقتصادی که در حال فروپاشندن فرهنگ جامعه است.