متن یادداشت کاظم جلالی به شرح زیر است :
برنامه اقدام جامع مشترک فعالیت هستهای ایران (برجام) نتیجه مذاکرات فشرده چندساله بود که سرانجام در 14 ژوئیه 2015 بین جمهوری اسلامی ایران و گروه پنج به علاوه یک (روسیه، چین، ایالات متحده آمریکا، سه کشور اروپای بریتانیا، فرانسه، آلمان و مشارکت نماینده عالی اتحادیه اروپا در امور خارجی و امنیت) منعقد گردید و متعاقب آن، در تاریخ 20 ژوئیه 2015 با قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل متحد مورد تأیید قرار گرفت. برجام بر سه پایه اصلی اقتصادی، فنی و سیاسی (وحقوقی) بنا شده است.
نگاهی به تحولات 5 سال گذشته نشان میدهد که روند اجرایی برجام فراز و نشیبهای زیادی را طی نموده است. در ابتدا شاهد اجرای تعهدات برجامی از سوی جمهوری اسلامی ایران بودیم و با استناد به توافقات به عمل آمده تحریمهای ایران که در ارتباط با فعالیتهای هستهای ایران وضع شده بود، لغو گردید و مقرر شد بخشی از تحریمهای (تسلیحاتی) در پایان اکتبر 2020 پایان یابد. اما خروج آمریکا از برجام در تاریخ 8 ماه می 2018 احیای تحریمها در دو مرحله 90 و 180 روزه و وضع تحریمهای جدید توسط آمریکا موجب گشت اجرای این توافق بینالمللی با پیچیدگی بیشتر روبرو شود. در مدت کوتاهی پس از عهدشکنی آمریکا، کشورهای باقیمانده در برجام در نشستهای کمیسیون مشترک در بروکسل و نیویورک شرکت کردند و با صدور بیانیه بر حفظ برجام و اجرای تعهدات خود و انجام برخی اقدامات جهت متنفع شدن ایران از مزایای برجامی تأکید نمودند، اما علیرغم همکاری و همراهی روسیه و چین، عدم اجرای کامل تعهدات از سوی سه کشور اروپایی در سایه محدودیتهای اعمال شده بعد از خروج آمریکا از برجام و وضع تحریمهای ثانویه موجب گشت اوضاع بیشتر پیچیده شود و عملاً ایران از منافع اقتصادی برجام بهرهای نبرد و در نتیجه یکی از پایههای مهم برجام (اقتصادی) سست گردد. تلاشهای آمریکا به همین جا بسنده نکرد و تلاش دارد با تمدید تحریمهای تسلیحاتی جمهوری اسلامی ایران بخش دیگری از برجام را متوقف نماید.
در ادامه تنش آفرینی آمریکا، این کشور با اقدامات تحریکآمیز پایه فنی برجام را هدف گرفت و با تمدید نکردن معافیتهای در نظر گرفته شده برای برخی از پروژههای صلحآمیز هستهای سعی نمود بخش دیگری از مزایای برجام را نابود نماید. علاوه بر آن، با تلاشهای آمریکا برای تمدید تحریمهای تسلیحاتی و ادعای نادرست این کشور در مورد تهدید به استفاده از مکانیزم اسنببک با هدف تضعیف پایه حقوقی و سیاسی صورت گرفته تا روند فشار حداکثری واشنگتن تکمیل گردد. بدون شک سست کردن ستون برجام بسیار مخاطرهآمیز بوده و میتواند ثبات، صلح و امنیت جهانی را تخریب نماید. شرمآور این است که آمریکا به عنوان کشور ناقض قوانین بینالمللی، از سایر کشورهای عضو برجام میخواهد به تعهدات بینالمللی خود پایبند نباشند.
هرچند روسیه و چین، هم از نظر سیاسی و هم در عمل نشان دادند که بسیار مصمم هستند برجام همچنان به حیات خود ادامه دهد، ولی از سوی دیگر، اروپائیان علیرغم تمایلات مثبت سیاسی، هنوز نتوانستند در عمل پایبندی به تعهدات خود را ثابت نمایند. کانال مالی اروپا موسوم به اینستکس فعال شده، ولی به دلیل معدود و محدود بودن معاملات تحت فشارهای آمریکا، نتوانسته است کارایی لازم را داشته باشد. حرکت اخیر اروپائیان در ارائه قطعنامه ضد ایرانی در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز ضربه دیگری بر روند اجرایی برجام میباشد. این در حالی است که طی سالهای اخیر، جمهوری اسلامی ایران بیشترین همکاری را با آژانس بینالمللی انرژی اتمی داشته است.
در هنگام انعقاد برجام تقریبا اکثراً اعضا اذعان داشتند که این یک توافق برد- برد است، اما بعد از پنج سال وارد کردن ضربات پی در پی به برجام و اجرای نامتوازن آن، این ویژگی سند مذکور از بین رفته است. اما هنوز فرصت برای نجات برجام باقی است و تنها اراده سیاسی و اقدام عملی اعضای باقیمانده برجام را برای ایجاد توازن میطلبد.