در یادداشت نصیر ملکیجو آمده است:«حتی کپی شناس های معروف در آثار هنری هم می دانند از چه حرف می زنم. نام اش«ارجاع» است و به فراخورِ مفهوم، در سینما، نقاشی، تیٔاتر و ادبیات کارکرد دارد. در این روند، هنرمند، تلاش می کند تا «ارجعات» مربوطه را طوری در اثرش بسیط کند که کُدها یا همان شناسه های ارجاعی، مخاطب را در لحظه اولیه دیدن آن تصویر، دچار «چالشِ مقایسه با اصل» کند. نمادها و نشانه هایی که می بایست در کوتاهترین زمان ممکن در ذهن تماشاگر رمزگشایی شوند و خوانش «فرعی» را به عنوان عنصری جایگزین در ذهن بییننده بازتاب دهند. چنین رویکردی برای نمونه، در هنرهای تجسمی - که پوستر مورد نظر هم در همین دسته بندی می گنجد - بسیار اتفاق افتاده و خواهد افتاد.
تابلوهای معروف از شاهکارهای هنری که در طول سالیان، کارکرد نشانه شناسانه پیدا کرده اند همچون «مونالیزا»، یا «جیغ» اثر ادوارد مونش، پرتره ونگوگ با گوش بریده و یا مجسمه «مرد متفکر» در شکل های بسیار متنوعی (با وسواس یا بی وسواس، با ظرافت و یا بدونِ ظرافتِ هنری) توسط هنرمندان دیگری تکرار شده اند و یا گاهی یک اثر شناخته شده دچار تعدیل شده و با اضافه شدن عناصری به آن دچار معنای تازه ای شده است.
همچون آن اثر معروف مارسل دوشان که با اضافه شدن یک ریش و سبیل به چهره مونالیزا، مفهوم تازه ای به آن داده است. و یا سلف-پرتره سالوادور دالی، که با سبیل (معروف به ده و ده دقیقه اش) و آن چشم های از حدقه بیرون زده و عصبانی، مُونالیزا را به عنوانِ سمبلی از رُنسانس به مُدرنیسم افراطی دوران اش وصل می کند. یا در سینما، تابلوی «مسیح به صلیب کشیده شده» در فیلم سینمایی «بازگشت» اثر آندری زیاگینسُف در زاویه ای که بتواند تم مذهبی نهفته در فیلم را بازتاب دهد، به نقاشی «سوگواری بر پیکر مسیح» اثر آندریٔا مانتنیا ارجاع داده شده است. نکته جالب راجع به نقاشی «سوگواری بر پیکر مسیح» این است که به میزانِ آثارِ نامبرده قبلی شناخته شده نیست..