سخنان این روزهای پرویز فتاح، رئیس بنیاد مستضعفان در خصوص متصرفان برخی از املاک این بنیاد باعث شده باز هم نگاهها به این نهاد ثروتمند و پولساز خیره شود. نهادی که حالا در چهل و دومین سال فعالیت خود است و در این ۴۲ سال، کلی ماجرای مختلف را از سر گذرانده و البته به لطف مصادره و فعالیت اقتصادی بعد از آن، حالا صاحب بخشی از مهمترین برندهای کشور است.
در ادامه مهمترین نکات درباره بنیاد مستضعفان را بخوانید.
یک؛ برای مستمندان
نهم اسفند سال ۱۳۵۷ است یعنی کمی بیش از دو هفته از پیروزی انقلاب گذشته است. امام خمینی حکمی صادر میکنند خطاب به شورای انقلاب که سند موسس بنیادی است به نام مستضعفان.
حکم کوتاه است و حاوی نکاتی جالب. «شورای انقلاب اسلامی به موجب این مکتوب ماموریت دارد که تمام اموال منقول و غیر منقول سلسله پهلوی و شاخهها و عمال و مربوطین به این سلسله را که در طول مدت سلطه غیرقانونی از بیتالمال مسلمین اختلاس نمودهاند، به نفع مستمندان و کارگران و کارمندان ضعیف مصادره نمایند و منقولات آن در بانکها با شمارهای به اسم شورای انقلاب یا اسم اینجانب سپرده شود و غیر منقول- از قبیل مستغلات و اراضی- ثبت و مضبوط شود تا به نفع مستمندان از هر طبقه صرف گردد در ایجاد مسکن و کار و غیر ذلک.
به جمیع کمیتههای انقلاب اسلامی در سراسر کشور دستور میدهم که آنچه از این غنایم به دست آوردهاند در بانک با شماره معلوم بسپرند و به دولت ابلاغ نمایید که این غنایم، مربوط به دولت نیست و امرش با شورای انقلاب است و آنچه مامورین دولت به دست آوردهاند یا میآورند، باید به همین شماره به بانک تحویل دهند و کسانی که از این اموال چیزی به دست آوردهاند، باید فوراً به کمیتهها یا بانک تحویل دهند و متخلفین مورد مواخذه خواهند بود.»
نکات حکم چیست؟ امر به شورای انقلاب و نهی از دولت (غنایم مربوط به دولت نیست)، دربرگیری اموال نسبت به فراتر از سلسله پهلوی (شاخهها و عمال و مربوطین به این سلسله)، استفاده از واژه اختلاس، عدم استفاده از واژه مستضعفین و استفاده از واژه مستمندان و در نهایت دستور به کمیته و همه افراد که اگر از این «غنایم» چیزی به دست آوردهاند باید فورا تحویل دهند.
دو؛ نخستین ابهامات
اولین اساسنامه بنیاد در ۷ تیرماه ۱۳۵۸ تصویب شد و هیأت مؤسس آن، سید محمد بهشتی، سید علی خامنهای، اکبر هاشمی رفسنجانی، موسوی اردبیلی، احمد جلالی، علیاصغر مسعودی و عزتالله سحابی بودند. این افراد علینقی خاموشی را به ریاست بنیاد انتخاب کردند.
کسی که این روزها به عنوان یکی از مردان مهم در صنعت پتروشیمی ایران شناخته میشود. در اواخر آن سال، شورای انقلاب دگرگونی وسیع در تشکیلات و مدیریت بنیاد را تصویب کرد و گسترش بنیاد با بیش از ۱۶ شاخه در دستور کار قرار گرفت. در همین راستا به طور مثال از فروردین سال ۱۳۵۹، سینماهای کشور هم به بنیاد منتقل شدند.
با این حال در بهار سال ۱۳۵۹ نخستین شائبهها در خصوص عملکرد بنیاد به وجود آمد و این موجب شد امام خمینی هیاتی برای هیات منتخب برای رسیدگی به وضع بنیاد مستضعفان انتخاب کند و در پیامی به آنها بگوید: « وظیفه آقایان است که به عملکرد مسئولان بنیاد- از بدو تاسیس تاکنون- رسیدگی کنید و ببینید این مسئولان تاکنون چه کردهاند و اگر خدای ناکرده مورد سوئی مشاهده شد باید بیدرنگ به اقدامات قانونی متوسل شوید.
اموال منقول یا غیر منقول- که تاکنون به نام مستضعفان مصادره شده- باید دقیقا صورتبرداری شود و مواردی که تاکنون به مصرف رسیده- یا آنچه موجود است- مورد رسیدگی قرار گیرد. شما آقایان اختیار دارید، دستورات لازم را- خصوصاً آنجا که مربوط به فقرا و مستضعفان باشد- صادر کنید. چنانچه در اجرای این امر احتیاج به رای دادگاه دارید دادستان انقلاب موظف است دادگاه ویژهای بدین منظور تشکیل دهد.»
در این شرایط، در خرداد سال ۱۳۵۹ اعلام میشود که ۶۰۰ پرونده تخلف و مسامحه بنیاد در اختیار دادسرای انقلاب قرار دارد و نهایتا وضع به جایی میرسد که در شهریور همان سال، امام خمینی، نخست وزیر یعنی محمد علی رجایی را به عنوان مسئول این نهاد منصوب میکند.
این متن حکم امام خمینی خطاب به شهید رجایی است: «چون وضع بنیاد مستضعفین موجب نگرانی اینجانب است و مسائل آن پیچیده است، لازم است جنابعالی امور بنیاد را در دست گرفته و تحت نظر اشخاص متدین متعهد کاردان، آن را به نفع مستضعفین اداره نمایید. اطلاعات لازم را میتوانید از هیاتی که اینجانب معین نمودم به دست آورید.» مشابه همین اتفاق در آذر سال ۱۳۶۰ هم افتاده است و میرحسین موسوی به عنوان رئیس بنیاد منصوب میشود.
سه؛ داستان رفیقدوست
محسن رفیقدوست شاید مشهورترین رئیس بنیاد مستضعفان باشد. کسی که از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۸ در طبقه آخر ساختمان معروف بنیاد مستقر بود و حتی در این طبقه، ترور هم شد. در دوره ریاست او بر بنیاد مسائلی مثل بنیاد نور یا اختلاس ۱۲۳میلیارد تومانی با مشارکت برادر او هم اتفاق افتاد ولی نتوانست او را از صندلی بنیاد تکان دهد. جالبترین ماجرا در مورد دوره تصدی او اما شاید به همان روزهای اول مدیریتش بازگردد. به شهریور ۱۳۶۸٫ داستان مدیر بنیاد شدن او را از زبان خودش و نقل از کتاب خاطراتش (برای تاریخ میگویم) بخوانید:
من آن روز تهران نبودم. وقتی رسیدم، گفتند از دفتر آقا زنگ زدند. خدمت آقای گلپایگانی تماس گرفتم، گفتند فوری بیا دفتر کارت دارم. رفتم دفتر. گفت: «نمیدانم آقا چه کارت دارد ولی آنقدر کار مهمی است که فرمودند وقتی حاج محسن آمد، اگر ملاقات هم داشتم، ایشان بیاید داخل.»رفتم داخل. دیدم ایشان دارد با آقای اختری، امام جمعه سمنان صحبت میکنند. آقا بلند شدند و من دستشان را بوسیدم. ایشان گفتند: «همین الان میروی و بنیاد مستضعفان را تحویل میگیری.» چند لحظه ایستادم. ایشان گفتند که مگر متوجه نمیشوی چه میگویم؟ برو بنیاد مستضعفان را تحویل بگیر.
عقبگرد کردم، سوار ماشین شدم و یکراست به بنیاد رفتم.ساختمان بنیاد در بلوار کشاورز بود. مدتی بود که امور جانبازان را به بنیاد مستضعفان داده بودند. آقای دکتر محمد باقریان قائم مقام آقای موسوی در بنیاد بود. به دفتر ایشان رفتم و در اتاق انتظار نشستم.
ایشان با معاونان خودش جلسه داشت. حدود یک ساعتی آنجا نشستم. رفتند به ایشان گفتند که من در اتاق انتظار نشستهام. وقتی داخل شدم؛ آقای باقریان گفت «شما با من کاری دارید؟» گفتم: «بله، آقا فرمودند برو بنیاد مستضعفان را تحویل بگیر.» گفت: «آخر دستخطی، نوشتهای، چیزی.» گفتم: «فعلا چیزی ننوشتند. اگر شما حاضرید، این کار را بکنید وگرنه میتوانید بروید بپرسید.»
بلند شد و رفت. همان جا به معاونان گفتم: «آقایان معاونان همه سر کارشان باشند.» دو روز بعد آقای سیف، معاون مالی وقت بنیاد آمد و گفت: «اگر قرار است رئیس بنیاد بشوید باید حسابهای بنیاد به امضای شما باشد و امضای مدیر هم تا رهبر ننویسند، معتبر نیست؛ قبلا امام نوشتند و معرفی کردند؛ حالا هم شما باید از آقا حکم بگیرید.»رفتم خدمت آقا و عرض کردم که میگویند تا شما حکم نداشته باشید نمیشود رئیس بنیاد شوید.
آقا گفتند که من به آقای موسوی گفتم خودش اینجا را اداره کند و به ایشان حکم میدهم اما حکم زماندار. ایشان گفتند همان حکم امام برای من کافی است و حکم زماندار قبول نمیکنم. حالا من میخواهم به شما حکم زماندار بدهم. وقتی میخواستم از در بیرون بروم گفتند: «نروی آنجا همه را قلع و قمع بکنیها». گفتم: «چشم.»
چهار؛ بنیاد بانکدار، بنیاد اپراتور
محمد فروزنده را به شخصیت نظامیاش میشناسند و حتی در ابتدای این دولت گفتند که قرار است دبیر شورای عالی امنیت ملی شود. با این حال، طولانیترین دوره فعالیت او، دوره مدیریت بنیاد مستضعفان است. فروزنده از سال ۱۳۷۸ تا سال ۱۳۹۳ مدیر بنیاد بود و در این دوره، کمتر حاشیهای داشت ولی بنیاد را وارد فعالیتهای اقتصادی مهمی در حوزه بانک و مخابرات کرد.
او در سال ۱۳۸۴ در قالب یک کنسرسیوم با وزارت دفاع، بنیاد را به مالک اپراتور دوم و البته شریک شرکت ام.تی.ان آفریقای جنوبی تبدیل کرد و در سال ۱۳۸۷ با تاسیس بانک سینا، این نهاد را به یکی از فعالان بازار پولی و بانکی ایران تبدیل کرد. فروزنده در این راه البته یاوری همیشه مومن داشت.
محمود جراحی. معاون توسعه خدمات بنیاد مستضعفان برای سالهای متمادی به عنوان تئوریسین خصوصیسازی مخابرات، راهاندازی اپراتور دوم و توسعه خدمات همراه در کشور شناخته شده است.
پنج؛ داستان سعیدیکیا
علینقی خاموشی و شهید رجایی را اگر در نظر نگیریم؛ مهندس محمد سعیدی کیا، کوتاهترین دوره مدیریت بنیاد مستضعفان را دارد. او از سال ۱۳۹۳ تا سال ۱۳۹۸ مدیر بنیاد بود اما در این مدت کوتاه هم سه تحول مهم در بنیاد وجود دارد. نخست اینکه برای اولین و آخرین بار در سال ۱۳۹۶، صورت مالی بنیاد مستضعفان به صورت شفاف اعلام شد.
دوم اینکه در این دوره پروژه تمرکز بنیاد مستضعفان بر محرومیت زدایی از منطقه «قلعه گنج» در استان کرمان کلید خورد و اتفاقات خوبی هم برای این منطقه افتاد و سوم اینکه در دوره سعیدیکیا بود که واگذاری املاک بنیاد علوی به مردم آغاز شد.
ماجرا این بود که زمینهای زیادی در دوران پهلوی اول و دوم به نام این دو پادشاه و نیز بعدها به نام بنیاد پهلوی بود که بعد از انقلاب به نام بنیاد علوی، زیرمجموعه بنیاد مستضعفان شد. واگذاری مجدد این اراضی به مردمی که در واقع صاحب اصلی زمین بودند و اراضی آنها توسط شاهان سابق غصب شده بود در یک فرآیند پیچیده قرار گرفت.
بعد از طی فرآیندی نهایتا، واگذاری املاک، در دوران ریاست سعیدی کیا کلید خورد و طبق گفته مسئولان بنیاد، فقط در دو سال ۱۳۹۴ و ۱۳۹۵، ۳۶ هزار سند مالکیت به طور رایگان به افراد محروم ارایه شدند. سعیدیکیا البته در این دوره یک بدشانسی بزرگ هم آورد و آن هم داستان پلاسکو بود.
ساختمانی که مالکیت آن با این نهاد بود و در زمستان سال ۱۳۹۵ بعد از یک آتش سوزی فروریخت و مسایل مختلفی بعد از آن از نظر ایمنی ساختمان و میزان تقصیر بنیاد مستضعفان در این فاجعه تا بازسازی آن به وجود آورد.
شش؛ ماجرای فتاح
پرویز فتاح از تیرماه سال ۱۳۹۸ به عنوان رئیس بنیاد مستضعفان منصوب شده است. او در این مدت، جنجالهای زیادی داشته است. یکی دو بار به خاطر مسئله املاک تصرف شده توسط برخی از افراد متنفذ حکومتی و یک بار همین اخیرا برای درخواست تاسیس یک بانک قرضالحسنه (که بانک مرکزی به او تذکر داد که اگر نیازی به بانک وجود داشته باشد، بانک سینا هست). او در این مدت البته برای تکمیل آزادراه تهران – شمال تلاش کرده و در مدت کرونا هم با کارت هدیههایی به برخی از اقشاری که از این بیماری آسیب دیده بودند مثل کولبران غرب یا قایقرانان جنوب کشور به هسته مرکزی وظایف بنیاد مستضعفان توجه کرده است.
هفت؛ وقتی از بنیاد حرف میزنیم
تاریخچه را اگر کنار بگذاریم شاید بد نباشد که کمی در مورد خود بنیاد مستضعفان بدانیم. وقتی از بنیاد مستضعفان صحبت میکنیم، در واقع از نهادی صحبت میکنیم که بنا به ترازنامه منتشر شده در آذرماه سال ۱۳۹۶، نزدیک به ۵۶ هزار میلیارد تومان دارایی دارد. از نهادی حرف میزنیم که درآمد فروش آن در سال ۹۸، ۳۶ هزار میلیارد تومان، سود عملیاتی ناخالص آن قبل از کسر مالیات، ۷ هزار میلیارد تومان و مالیات آن در یک سال هزار میلیارد تومان بوده است.
وقتی از بنیاد حرف میزنیم در واقع داریم از صاحب نوشابه زمزم، صاحب سابق شرکت گلوکوزان یا همان نماد غگل معروف بورس، صاحب همه گروه هتلهای پارسیان یعنی ۶ هتل ۵ ستاره در شهرهای تهران (ازجمله ۲ هتل استقلال و آزادی)، کرمانشاه، اصفهان، یزد و نمک آبرود، صاحب باشگاه ایرانیان دوبی، صاحب بخشی از سهام ایرانسل و به تبع آن سهام اسنپ، صاحب بانک و بیمه سینا، سازنده و مالک بزرگراه تهران – شمال، صاحب برند جیرینگ در حوزه خدمات پرداخت، صاحب گروه برق و انرژی صبا با بیش از ۹ شرکت انرژی و نیروگاهی زیرمجموعهاش و البته صاحب شرکت نفت بهران صحبت میکنیم. کافی است یا باز هم بگوییم؟
منبع: روزنامه هفت صبح