در روزها و هفتههای گذشته موضوع زنان در ایران مورد توجه رسانهها و نشستهای کارشناسی قرار گرفته است. همین چند روز قبل بود که مسئله آزار جنسی به گروهی از دختران با واکنشهای زیادی در فضای مجازی همراه شد، پیش از آن هم مسئله تلاش برای ثبت «خونبس» به عنوان یک اثر معنوی، توجه بسیاری را به خود جلب کرد که بیشتر با نگاه انتقادی همراه بود.
همچنین صدور حکم اولیه 9سال زندان برای پدر «رومینا اشرافی» دختر تالشی که توسط پدرش به قتل رسیده بود، یک بار دیگر مسئله قتلهای ناموسی، دلایل، آسیبها، و راهکارهای رفع آن را به پای میز مباحثه کارشناسان و جامعهشناسان کشاند. در یک مورد به همت گروه صلح انجمن جامعهشناسی ایران و با حضور اساتید جامعهشناس مانند «شهلا اعزازی»، «حسن محدثی» و «احمد بخارایی» نشستی با عنوان «پدیده قتلهای ناموسی و صلح اجتماعی» برگزار شد. در شروع جلسه دکتر «حسن امیدوار» به عنوان دبیر این نشست درباره اهمیت موضوع جلسه بیان کرد: «از آنجایی که مسئله جامعهشناسی صلح چگونگی ایجاد صلح است، گروه علمی-تخصصی انجمن جامعهشناسی ایران تلاش میکند بینش درستی نسبت به نیاز جامعه به صلح ایجاد کند. مطالعه پدیده خشونت به عنوان یکی از موانع جدی ایجاد صلح بخشی از دغدغه جامعهشناسی صلح است. پدیده قتلهای ناموسی شکلی از خشونت خانوادگی است که به عنوان یک جرم جمعی بسیاری در اجرای آن نقش دارند که در برخی موارد قاتل توسط قوانین حمایت میشود. این پدیده روح جامعه را میآزارد و صلح اجتماعی را کاهش میدهد، بویژه در شرایطی که در خشونت سازمانی زندگی میکنیم؛ خشونت و قتلهای ناموسی چندان مورد توجه متولیان قرار نگرفته، و آنها در تولید عشق و پیرایش نفرت در جامعه متناسب رفتار نکردهاند.»
حفظ کردنِ سلسله مراتب قدرت در عرصه خصوصی
در ادامه جلسه «شهلا اعزازی» جامعهشناسی که آثار متعددی درباره خانواده منتشر کرده است با بیان اینکه «خانواده خودبهخود جای مطلوبی برای زندگی نیست بلکه باید آن را به شیوه صحیح برای یک زندگی مطلوب ساخت.» در بیان پدیده قتلهای ناموسی به نفوذ سیاستها از عرصه عمومی به عرصه خصوصی پرداخت. این جامعهشناس دراینباره گفت: «یکی از ویژگیهای جوامع مردسالار این است که گروهی از مردان که قدرت را در دست دارند بر زندگی افراد دیگر اعمال نظارت میکنند. این افرادِ دیگر در جوامع مردسالار زنان هستند. یعنی در این جوامع یکی از ویژگیهای چیزی که به عنوان مردانگی مطرح میشود امکان نظارت بر روی زنان است. ما در عرصه عمومی میبینیم که این ویژگی وجود دارد، این مردان هستند که مشخص میکنند زنان چه چیزی و چگونه بپوشند یا اینکه چگونه رفتار کنند، اما در جامعه زنانی هستند که به این خواستها توجه نمیکنند، این در واقع نوعی سرپیچی از الگوی مردانگی هست. وقتی مردان متوجه چنین سرپیچی شوند یا به صورت رسمی یا غیررسمی دست به تهدید، تحدید، و اذیت زنان میزنند.»
وی ادامه داد: «بازتاب این توصیف در شرایط اجتماعی وقتی به خانواده برمیگردد که مردان شروع به کنترل زن و دختر خود میکنند. مثلا به دختر خود میگویند این گونه لباس نپوش، آنجا نرو، جالب این است که قبول ارزشهای عرصه عمومی در خانواده توسط پدران و مادران صورت میگیرد، هر دو همان نظارت در عرصه عمومی را در خانواده اجرا میکنند. در تمام این مدت گویی یک مرد از یک زن در خانواده خود در برابر همه مردان جامعه مراقبت میکند. بنابراین در درون خانواده مردانگیِ مرد توسط نظارت صورت میگیرد و اگر اجابت نشود اینجا خشونت ظهور میکند.» اعزاری اضافه میکند:«تا زمانی که رفتار نامتعارف زن (به تعبیر مرد خانواده) در عرصه خصوصی است با همین خشونتهایی مانند برخورد فیزیکی روبه رو هستیم، اما اگر به عقیده مردان این رفتار نامتعارف به عرصه عمومی کشیده شود، یعنی حالا میان دوستان و فامیل احساس شود زن رفتاری انجام میدهد که متناسب نیست، گویی مردانگی مرد در جامعه شکست خورده، بنابراین مرد برای تثبیت قدرت خودش و برای تقویت سلسله مراتب قدرت که در جامعه وجود دارد و خودش هم جزئی از آن است مجبور میشود دست به یک مجازات بزند.»
این جامعهشناس در پایان گفت: «بنابراین به نظر میرسد این زن هست که عملی انجام داده و مردانگی را زیر سوال برده،لذا مجازات به شکل قتلهای ناموسی پیش میآید، اما نکته اینجا است که در پسِ این قتلها، چون مردانگی در جامعه حفظ شده، دوستان، همکاران، آشنایان، این عمل را تشویق میکنند. حتی جامعه هم این عمل را تشویق میکنند، یا اگر هم نخواهد چندان تشویق کند اما به سادگی از کنار این اتفاق عبور میکند. چراکه دوست دارد سلسله مراتب قدرت در جامعه باقی بماند.»
حبسهای طولانی مدتِ بدون عفو
سخنران دوم جلسه دکتر «حسن محدثی» بودند، ایشان سخنان خود را با نقد به صحبتهای «شهلا اعزازی» و با بیان اینکه «ایشان نوعی نگاه فمنیسم وارداتی را نمایندگی میکنند.» شروع کردند. «محدثی» با مخاطب قرار دادن همه جامعهشناسان پرسشی را مطرح کرد و آن اینکه «راه حل برخورد با خشونت علیه زنان در ایران چیست؟»
این جامعهشناس در ادامه نقد خود به سخنان «شهلا اعزاری» بیان کرد: «زمینه نظارت مردان بر زنان که در عرصه عمومی به خانواده کشیده شده و موجب نظارت خویشاوندی میشود، صرفاً زمینه اجتماعی مساعدی هستند که در آنها قتلهای ناموسی اتفاق میافتد. هر رویداد اجتماعی در درون یک زمینه اجتماعی رخ میدهد که علل پدیده نیستند بلکه تنها بستر مساعد هستند.» وی بیان میکند:«در این زمینه فرهنگی مساعد دو متغیر وجود دارد. نخست نگرش مالکانه مردان به زنان که محصول زمینه اجتماعی سنتی است. در این نگرش زن به عنوان ملک محسوب میشود که کسی نباید پا بر روی آن بگذارد. گویی مردان وظیفه حراست و پاسداری را دارند. متغیر دیگر من اسمش را میگذارم «تقابل جمعی ارزشهای مقدس با امیال و خواستههای فردی»، در محیطهای سنتی ارزشهای جمعی مقدسی وجود دارد که ضمانت اجرایی نیرومندی دارند، هرگاه امیال فردی با این ارزشهای جمعیِ مقدس، در تقابل قرار بگیرد نوعی رنجشِ شدید ایجاد میشود. وجدان جمعی برانگیخته میشود، و جریانی برای پاسداری از این ارزشها به راه میافتد.» «محدثی» در ادامه از یک «فرآیند اندیشهورزِ گفتوگو محور و محاسبهگر» یاد کرد که در تلاش است با کسی که «ارزشهای جمعی مقدس» را زیر سوال بره است برخورد کند. وی بیان کرد: «در این فرآیند، مجموعهای از افراد نقش آفرینی میکنند و با کسی که ارزشها را زیر سوال برده برخورد میکنند، گفتوگو میکنند و تصمیم میگیرند چه نوع برخوردی و با چه نقشهای و توسط چه کسی صورت بگیرد. البته در روند گفتوگو، هزینههای اجتماعی و حقوقی و قانوی این رفتارها هم مورد محاسبه قرار میگیرد. اگر در این فرایند افراد به نتیجه برسند که هزینه قتل پایین است تصمیم به قتل ناموسی گرفته و اجرا میشود.» این جامعهشناس با ارائه راهکار اظهار کرد: «بر اساس فرآیندی که گفتم نخستین اقدام برای کاهش قتلهای ناموسی بالا بردن هزینههای قتل است. از اعدام دفاع نمیکنم، اما معتقدم این افراد میتوانند چهار یا پنج دهه محبوس شوند و عفو به آنها تعلق نگیرد.»
در ادامه جلسه، قبل از ایراد سخنان «احمد بخارایی» به عنوان سخنران سوم، «شهلا اعزازی» در پاسخ به نقدهای ابتدایی سخنان «حسن محدثی» که اندیشههای او(اعزازی) را فمنیسم وارداتی خوانده بود، عنوان کرد: «فمنیسم وارداتی نیست، حداقل از زمان قاجار نشانههای مبارزات زنان برای برخورداری از حقوق خود وجود داشته است، مانند برخورداری از حق آموزش.» او همچنین با نقد به گزارههای «محدثی» یادآور شد:«مجازات بیشتر برای عامل خشونت و در عین حال حمایت از قربانی خشونت همیشه مطرح هست، اما گویی ارادهای برای انجام آن وجود ندارد. در حالی که تغییرات قانونی و حمایت قانونی صورت نگرفته تنها افزایش آگاهی زنان آن هم بهواسطه جنبشهای زنان صورت گرفته است.»
مسئله زنان، فراتر از تفاوت جنسیتی
در انتها احمد بخارایی به عنوان سخنران آخر مطالب خود را با ارائه یک آمار شروع کرد، او متعقد بود «نرخ قتلهای ناموسی در ایران تقریباً معادل نیمی از نرخ همه قتلها در کشوری مانند چین است و قتلهای ناموسی شامل 20درصد قتلها در ایران میشود.» بخارایی با بیان اینکه «نیازمند شکل پنجمی از فمنیسم هستیم که با ارزشهای دستوپاگیر مبارزه کند» عنوان کرد:«چهار موج فمنیستی شامل مارکسیسم، لیبرال، رادیکال و سوسیالیسم در ایران اکنون برای احقاق حقوق زنان جواب نمیدهد.» وی افزود:«مسئله زنان در ایران فراتر از تفاوت جنسیتی و نابرابری جنسیتی نسبت به مردان است، بلکه یک نوع ستمگری جنسیتی را شاهد هستیم که ریشه در الگوهای فرهنگی و ارزشی دارد. بنابراین باید برای رفع این بیعدالتی با این الگوها مبارزه کنیم.»