ساعت ۱ ظهر چهارشنبه ۳۰ مهر، زن جوان در سالن فرودگاه به انتظار اعلام شماره پروازش برای سفر به ترکیه نشسته بود که ناگهان درد شدیدی در شکمش حس کرد در حالی که عرق سردی بر پیشانی اش نشسته و رنگ از چهرهاش پریده بود به سختی بلند شد تا به سمت دستشویی برود، اما درد امانش را برید و قدمهایش ناتوان ماند.
وضعیت آشفته و حال جسمی فریبا از چشم مأموران زن پلیس فرودگاه پنهان نماند و آنها برای کمک به سمت وی رفتند. فریبا در نزدیکی سرویس بهداشتی فرودگاه تقریباً نیمه جان روی زمین افتاده بود که مأموران به او رسیده و علت این حال را جویا شدند. زن جوان با کلماتی بریده بریده گفت: در شکمم هروئین بار زدهام کمکم کنید.
مأموران زن با شنیدن این جمله بلافاصله او را به اتاق کمکهای اولیه بردند. فریبا در حالی که انگار نفسهای آخر را میکشید گفت: بهروز از من خواست مواد را ببلعم ۱۵۰ گرم هروئین بلعیدم تا به ترکیه ببرم. او همین جاست پیدایش کنید.
دستگیری در فرودگاه
زن جوان به بیمارستان منتقل شد، اما به علت باز شدن بستههای هروئین در شکمش جان باخت. بدین ترتیب باتوجه به اطلاعاتی که او در اختیار مأموران قرار داده بود، دوربینهای مداربسته فرودگاه و گیت پرواز ترکیه مورد بازبینی قرارگرفت و بالاخره بهروز شناسایی شد. چهره مرد جوان و مشخصاتش به واحدهای پلیس فرودگاه اعلام شد و مأموران هنگامی که بهروز قصد خروج از فرودگاه را داشت او را بازداشت کردند.
استخدام قاچاق بر
مرد جوان در ابتدا منکر آشنایی با فریبا بود و ادعا کرد زن جوان را نمیشناخته و او را اشتباه گرفتهاند. اما تصاویر گرفته شده او با فریبا در فرودگاه و اطلاعاتی که زن جوان قبل از مرگش داده بود باعث شد که وی به استخدام این زن برای قاچاق مواد مخدر اعتراف کند.
در ادامه تحقیقات، دختر فریبا که از مرگ مادرش با خبر شده بود گفت: بهروز شوهر صیغهای مادرم است. مادرم در کار قاچاق مواد نبود بهروز دروغ میگوید.
با اعتراف مرد جوان به دستور احسان زمانی بازپرس شعبه ششم دادسرای امور جنایی تهران، وی به اتهام تسبیب در قتل عمد در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت قرار داده شد. پرونده این متهم از نظر رسیدگی به اتهام قاچاق مواد مخدر نیز به دادگاه عمومی و انقلاب ارسال خواهد شد.
گفتگو با متهم
چه مدت است در کار قاچاق مواد مخدر هستی؟
سالهاست که در ترکیه زندگی میکنم، وقتی دیدم تفاوت قیمت زیادی بین مواد مخدر درترکیه و ایران است تصمیم به قاچاق مواد مخدر گرفتم.
با فریبا چطور آشنا شدی؟
دو سال قبل به یکی از دوستانم که در ایران عکاسی داشت گفتم که بهدنبال افراد نیازمند هستم که بتوانند برای من مواد را بهصورت بلع و انباری قاچاق کنند. فریبا یکی از آشنایان او بود، از همسرش جدا شده و با دخترش زندگی میکرد. چون وضع مالی خوبی نداشت، وقتی با پیشنهاد من مواجه شد، از آن استقبال کرد.
پیشنهادت چه بود؟
برای بلع و انباری ۱۰۰ تا ۱۵۰ گرم هروئین، پیشنهاد ۱۵ تا ۲۰ میلیون تومان دادم. فریبا هم از این پیشنهاد استقبال کرد.
چند بار مواد به ترکیه قاچاق کرد؟
چهار بار و این دفعه پنجم بود که این اتفاق افتاد.
آخرین بار کی به ایران برگشتی؟
چند روز قبل برای کاری به ایران آمدم. شب قبل از حادثه نیز به خانه فریبا رفتم و مواد کشیدم بعد صبح به همراه او راهی فرودگاه شدیم تا مواد را برای من قاچاق کند. اما یک دفعه حال فریبا بد شد و به من گفت به سرویس بهداشتی میرود. زمانی که به سمت سرویس بهداشتی میرفت، متوجه مأموران شدم که به او مشکوک شدهاند، برای همین از او فاصله گرفتم و در گوشهای مخفی شدم تا ببینم وضعیتش چه میشود، اما وقتی دیدم لو رفته و او را به بیمارستان منتقل کردند میخواستم فرار کنم که دستگیر شدم.