حتی فکرش را هم نمیکردم قرار است تا نیم ساعت دیگر تجربههای تکاندهندهای را از زبان زنانی که در کمپهای ترک اعتیاد دارای مجوز بستری بوده اند، بشنوم؛ کمپهایی که باورود دستگاه قضا به دلیل تخلفات پلمب شدند. ساعت از ۲۰ گذشته که به همراه جانشین سرپرست دادسرای عمومی و انقلاب و قاضی ناظر بر کمپهای ترک اعتیاد به محل نگهداری این زنان که روزهای سختی را پشت سر گذاشته اند میرسیم.
تشویق به فحشا و تن فروشی
آنچه در ادامه میخوانید روایتهای دردمندانه زنان گرفتار در دام اعتیاد است که در حضور جانشین سرپرست دادسرای عمومی و انقلاب بیان شده است و بنا به خواسته این زنان و به منظور حفظ آبروی افراد در این گزارش از اسمهای مستعار استفاده شده است.
ثریا اولین فردی است که حاضر به صحبت درباره شرایط نامناسب این کمپ که مجوز ماده ۱۵ را دارد میشود. او مدعی میشود لیدا که نوچه شهلا (گرداننده کمپ) است همه را تهدید کرده که اگر امشب در حضور جانشین سرپرست دادسرای عمومی و انقلاب مشهد صحبت کنند خانواده هایشان در امان نیستند، اما ثریا که تازه وارد ۲۱ سالگی شده، آمده تا همه چیز را بگوید. موضوعاتی که تا امروز به دلیل ترس از تهدیدهای شهلا و همدستانش مانند رازی سر به مهر باقی مانده است. آن طور که ثریا مدعی میشود، شهلا زنی است که قبلا در همین کمپ مقیم بوده و حالا هر از گاهی به کمپ میآید و ازبین زنانی که داخل کمپ هستند تعدادی را برای کارگری جنسی انتخاب وآنها را ترغیب به تن فروشی میکند.
وقتی قاضی ناظر بر کمپهای ترک اعتیاد که با ما همراه شده است، در باره دلیل مطرح نکردن این خبرها برای بازرسان بهزیستی سوال میکند، ثریا سری تکان میدهد و مدعی میشود: «هر وقت قراربود بازرسی بیاید از قبل خبرها را به مسئولان این کمپ میرساندند و تهدیدها شروع میشد که اگر حرف بزنید عواقب اش با خودتان است. تعداد زیادی از بچهها را به دلیل این که دادستانی به جمعیت زیاد کمپ گیر ندهد ترخیص کردند. مالک و مسئولان این کمپ در این سالها آن قدر احساس امنیت میکردند که حتی به فکرشان هم خطور نمیکرد کمپ پلمب شود.»
ورود آقایان به کمپ ممنوع نبود؟!
ثریا که دل پردردی دارد و حالا انگارگوش شنوایی گیرآورده مدعی میشود: «مجوز این کمپ به نام فرد دیگری بود و شهلا (گرداننده کمپ) آن جا همه کاره بود. بار آخر که من را به این کمپ آوردند، هروئین و شیشه را باهم کشیده بود و خودش هم به این موضوع در جمع اعتراف میکرد، سوال من این جاست، چرایک نفر که خودش مواد میزد را روی سر ما گذاشته بودند تا ما را ترک دهد؟ او در کمپ چند نوچه داشت که برایش هر کاری میکردند. وضعیت این کمپ به شدت به هم ریخته بود. آقایی به نام «ح» هرچند وقت یک بار با وعده و وعید یک زن را که بر و رویی داشت به ازدواج موقت خودش در میآورد. روزی که شما (قاضی ناظر بر کمپهای ترک اعتیاد) آمدید همین آقا زنی را که صیغه کرده بود در یکی از اتاقها پنهان کرد و بعد از این که رفتید با خودش برد، حتی او برای مردانی که بیرون از کمپ بودند دخترانی را که ظاهر بهتری داشتند، انتخاب میکرد. زنی که این کمپ به نام او بود به یک مرد اجازه ورود به کمپ زنان را میداد و چند مرد بودند که هروقت دل شان میخواست به کمپ میآمدند وداخل حیاط با بچهها میرقصیدند.»
ثریا در ادامه به رفت وآمد آزادانه دو فرد ترنس اشاره میکند و مدعی میشود: «آرش وسیامک دوجنسه بودند و آزادانه به کمپ میآمدند تا برای خودشان دوست انتخاب کنند. هرچند این کمپ اسمش کمپ اختیاری بود، ولی تعدادی از بچهها را به صورت اکشن (آدم ربایی) به این جا آورده بودند. نکته قابل توجه این جاست که قطعا بازرسیهای ناکارآمد و احتمالا همکاری با این افراد این کمپ را به این روز انداخته است.»
ثریا این ادعا را نیز مطرح میکند که در یکی از موارد زنی که برای ترک به کمپ آمده بود، ولی پولی برای پرداخت هزینهها نداشت، توسط شهلا مجبور به ارتباط با چند مرد میشود تا هزینههای حضورش در این کمپ از این طریق تامین شود. ثریا میگوید: «شهلا حتی زنانی را که به صورت نامشروع باردار شده بودند، از بیرون میآورد و با نوچه هایش جنین آنها را سقط میکردند. دو مورد را با چشمهای خودم دیدم، جسد هر دو جنین را لای ملافه پیچیدند و به محلی نامعلوم بردند.»
اجازه زنگ زدن به خانواده را نداشتیم
یکی دیگر از افرادی که قصد دارد از شهلا شکایت کند مدعی میشود: من هیچ وقت زیر بار تن فروشی در این کمپ نرفتم وشهلا به همین دلیل به هر بهانهای مدت اقامت من در کمپ را تمدید میکرد و به خانواده من میگفت ستایش هنوز درمان نشده و باید در کمپ بماند، اجازه زنگ زدن به خانواده مان را نداشتیم. هر وقت خواستیم دهان باز کنیم با تهدید ما را ساکت میکردند.
ستایش بغض اش را فرو میخورد و چند لحظه سکوت میکند و ادامه میدهد: «تعدادی از بچهها را برای گرم کردن مجالس پارتی و رقص میبردند. تعدادی از بچهها هم برای کارهایی از قبیل نظافت به منازل مردم فرستاده میشدند.»
جلسه رسیدگی به ۲ پرونده اتهامی کمپ ترک اعتیاد دارای مجوز ماده ۱۵ بهزیستی
پس از گذشت چند روز از حضور ما به همراه قاضی ناظربر کمپهای ترک اعتیاد و مصاحبه با تعدادی از زنانی که مدعی بودند در این کمپها مورد آزار و اذیت قرار گرفته اند، رسیدگی به پرونده این دو کمپ متخلف انجام و برای ادامه تحقیقات، مواجهه حضوری بین شاکیان با مسئولان کمپها که حالا در بازداشت بودند برگزار شد. در روز رسیدگی هنوز چند لحظه از حضور شاکی نگذشته است که شهلا (گرداننده کمپ) با دست بند و پابند و لباس زندان وارد میشود و پشت سر او صاحب امتیاز این کمپ که هیچ گونه نظارتی بر عملکرد شهلا نداشته است از راه میرسد، به محض ورود شهلا ترس در چهره ثریا نمایان میشود و در طول بازپرسی حتی یک بار هم با شهلا چشم در چشم نمیشود. جلسه رسیدگی به این پرونده بیش از نیم ساعت طول میکشد وثریا تمام صحبتهایی را که در زمان حضور ما در کمپ زنان روایت کرده، دوباره تکرار میکند.
۷۰ درصد از اظهارات شاکیان نزدیک به واقع است
جانشین سرپرست دادسرای انقلاب مشهد در باره این پرونده میگوید:طبق بررسیهای انجام شده بیش از ۷۰ درصد اظهارات شاکی نزدیک به واقع است. برای ضرب و جرحها در بعضی از موارد گواهی پزشکی قانونی ارائه شده وصدور کیفر خواست در دستور کار قرار دارد، گرداننده اصلی کمپ بازداشت شده و درپرونده وی ترویج فساد و فحشا، آدم ربایی، شکنجههای منجر به آسیبهای جسمی و روحی درج شده است.
فروش نوزاد در کمپ ترک اعتیاد زنان
دومین پرونده مربوط به تخلفات کمپ ترک اعتیاد زنان بلافاصله پس از شنیدن اظهارات شاکی پرونده اول شروع میشود. شش شاکی پرونده در این جلسه شرکت کرده اند. اکرم که صاحب امتیاز کمپ متخلفی است که با دستور قاضی ناظر بر کمپهای ترک اعتیاد پلمب شده، با دست بند، پابند و لباس زندان در جلسه حاضر میشود. یکی از شاکیان مدعی میشود: آن قدر ذهن خانواده ام را نسبت به من خراب کرده بودند که آنها میترسیدند بعداز ترخیص از کمپ من به زن خیابانی تبدیل شوم. این کمپ عملا رابطه من با خانواده ام را به هم زد، در اتاق روان شناس شنود گذاشته بودند و تمام صحبتهای ما با روان شناس را میشنیدند. شکنجه هم که بیداد میکرد. یک بار با لگد توی دهانم زدند که دندان هایم شکست، برای این که تحقیر شوم وسط موهایم را چهار راه زدند. وی مکثی میکند و با اشاره به مالک کمپ ادامه میدهد: «ایشان ادعا میکند من بیماری روانی داشته ام. سوال من این است که اگر من بیماری روانی داشتم چرا من را به بیمارستان ابن سینا انتقال نمیدادند؟ به چه حقی بارها من را برای بیگاری و تمیز کردن به خانه اش برد؟ ۱۳ میلیون تومان برای نگهداری من با این شرایط از خانواده ام پول گرفته، من معتاد به قرص خواب بودم وحالا دچار مشکلات روحی زیادی شده ام.» این شاکی مدعی میشود: «در سال ۹۵ یکی از زنان این کمپ حامله بود و سال ۹۶ بچه که به دنیا آمد این خانم (مالک کمپ) بچه را فروخت و گفت مبلغی را به مادر بچه میدهد و زن دیگری هم در همان زمان در کمپ حامله بود که قرار بود بچه اورا هم بفروشد.»
سقط جنین
یکی دیگر از شاکیان میگوید: «یک کارگاه خیاطی با مجوز شورای هماهنگی مبارزه با موادمخدر در مرکز این خانم وجودداشت که ما آن جا کار میکردیم. این زن در طبقه بالای کارگاه سقط جنین غیرقانونی انجام میداد و ما در یکی از مواردخودمان شاهد این سقط جنین بودیم که وسط سقط حال مادر بچه خراب شد. ما پای جنین را که قطع شده بود، دیدیم، اما بچه نیفتاد و کار به بیمارستان کشید. در راه بیمارستان بود که بچه سقط شده و افتاده بود.»
بیگاری زنان زیر دست استاد بنا
زن مالک این کمپ چند بار برای منحرف کردن جریان رسیدگی به اتهاماتش داد و فریاد راه میاندازد ودر هر بار با تذکر جانشین سرپرست دادسرای انقلاب مشهد ساکت میشود. یکی دیگر از زنان شاکی مدعی میشود: «این خانم (مالک کمپ) چند زن را برای بیگاری به ساختمان در حال ساخت کمپ جدیدش میبرد و زیر دست استاد کار بنا و چند مردکار میکردیم، چرا من را که شوهر داشتم برای کار زیر دست استاد کار مرد میفرستاد؟ این زن (مالک کمپ) حتی زمانی که پدرم در حال مرگ بود به من اجازه نداد برای دیدنش بروم وبعد از چند ماه خبر مرگ پدرم را به من داد، حتی در زندان در این شرایط به زندانیها مرخصی میدهند. این جا اسمش کمپ ترک اعتیاد اختیاری بود درصورتی که چندبرابر از زندان بدتر بود. تعدادی از زنها را برای کار در یکی از آشپزخانههای شهر میفرستاد و پولش را برای خودش بر میداشت. او برای این که غرورمان را بشکند، برای نظافت به خانه مردم میفرستاد. ورود و خروج چند مرد به کمپ و کارگاه آزاد بود. قرار بود من ویک نفر دیگر از خانمهایی که اوضاع مناسبی داشتیم را برای ترک دادن یک پسر ۱۸ ساله ببرند. این زن حتی پشت در ورودی دادگاه با الفاظ رکیک ما را تهدید کرد. اینها هنوز مقدار کمی از بلاهایی است که سر ما آورده است.»
حضور اجباری در پارتیهای مختلط
یکی دیگر از شاکیان مدعی میشود: ما را برای پارتیها میبردند و آن جا به ما لباس مهمانی و لوازم آرایشی میدادند تا ما آرایش و مجلس شان را گرم کنیم. افرادی که تردد باز بودند و برای جلسه به این مرکز میآمدند راحت هر نوع موادی را به کمپ میآوردند و بین ما پخش میکردند، دایم مارا کتک میزدند و شکنجه میشدیم و هر بار بعد از شکنجه و کتک زدن ما یک نفر را میآوردند و تمام اطلاعات دوربینها را پاک میکردند.
ریشه تخلفات کمپهای متخلف را میخشکانیم
جانشین سرپرست دادسرای عمومی و انقلاب مشهد درباره این پرونده نیز میگوید: در این پرونده اتهاماتی از قبیل گماردن به کار اجباری، آدم ربایی، تشویق به فساد و فحشا و ایرادضرب وجرح منجر به آسیبهای جسمی و روحی درج شده است. افرادی مثل مالک این کمپ سالها کمپ داشته اند و به رفتارهای غیر انسانی خودشان ادامه میداده اند و ما سعی میکنیم با بررسی دقیق این پروندهها ریشه این فساد را شناسایی کنیم وبرخورد قانونی قاطعی با عاملان ومقصران داشته باشیم تا ان شاءا... بساط این گونه تخلفات جمع شود. وی در پاسخ به این سوال که اگر فرد یا افرادی از این نوع اقدامات کمپها شکایتی داشتند باید به کجا مراجعه کنند گفت: افرادی که از کمپهای متخلف شکایتی دارند میتوانند به دادسرای عمومی و انقلاب ناحیه ۹ واقع در خیابان کوهسنگی مراجعه کنند. ما به افرادی که بزه دیده هستند این تضمین را میدهیم که اتهامی متوجه این افراد نخواهد بود. هم اکنون دو نفر از متهمان که گردانندگان اصلی دو کمپ بانوان مذکور هستند بازداشت شده اند و هر دو کمپ پلمب شده و ابطال مجوز این کمپها در دستور کار قرار گرفته است. جانشین سرپرست دادسرای عمومی و انقلاب مشهد میگوید:ما به عنوان مدعی العموم به موضوع تخلفات وجرایم مراکز ترک اعتیاد ورود کرده ایم و انتظار میرود بهزیستی و شورای هماهنگی مبارزه با مواد مخدر به وظایف تعریف شده قانونی خود بهترعمل کنند وبا جدیت وحساسیت بیشتری بر مراکز ترک اعتیاد نظارت داشته باشند.
برخورد قاطع با متخلفان را در دستور کار قرار داده ایم
درودی دادستان دادسرای عمومی و انقلاب مشهد نیز ضمن اشاره به انجام برخی از تخلفات در کمپهای دارای مجوز در شهر مشهد گفت: اگر چه کمپهای ترک اعتیاد باید محلی برای رهایی فرد از دام اعتیاد باشد و کرامت از دست رفته برخی افرادآسیب دیده را به آنها برگرداند، متاسفانه بعضی افراد از وضعیت نابسامان معتادان سوء استفاده میکنند و با ارتکاب تخلفات و رفتارهای مجرمانه متعدد درآمدهای هنگفتی را طی سالهای کمپ داری شان به دست میآورند. اگر چه نظارت بر این کمپهای ترک اعتیاد بر عهده بهزیستی وشورای هماهنگی مبارزه باموادمخدر است، اما با اقدام نکردن مراجع متولی ودریافت گزارشهایی از برخی افراد دادسرا به عنوان مدعی العموم به این عرصه واردشده وقاضی ناظر بر کمپهای ترک اعتیاد با قاطعیت به موضوع ورود کرده است؛ بنابراین درهمین زمینه تاکنون تعدادی از کمپهای غیر مجاز و کمپهای دارای مجوز متخلف شناسایی وپلمب و تعدادی از عوامل اصلی ارتکاب تخلفات وجرایم شناسایی و دستگیر شده اند و رسیدگی قضایی به پروندههای ایشان با قاطعیت ادامه دارد. وی افزود: بنده به عنوان دادستان عمومی و انقلاب مرکز استان خراسان رضوی حمایت قاطع خودرا از رسیدگی به جرایم متولیان متخلف مراکز ترک اعتیاداعلام میکنم و از افرادی که به هر نحوی از تخلفات مراکز ترک اعتیاد اعم از مراکز ترک اعتیاد اجباری یا اختیاری یا کمپهای غیرمجاز باخبرند در خواست دارم با اطلاع رسانی این موارد به دادسرای ناحیه ۹، ما را در مسیر از میان برداشتن این گونه تخلفات یاری کنند.
حمایت دستگاههای نظارتی از کمپهای رعایت کننده قانون
نکته: در پایان این گزارش اشاره به این نکته ضروری است که روایتهای ذکر شده از بین برخی افراد بستری شده در دو کمپ دارای مجوز ماده ۱۵ زنان به رشته تحریر درآمده است که صرفا در مرحله ادعا بوده و بررسی آن توسط دستگاه قضا به درستی پیگیری خواهد شد، اما اکنون هفت کمپ دارای مجوز ماده ۱۵ که زنان در آن بستری هستند به خدمت رسانی موثر خود در درمان اعتیاد زنان در شهر مشهد فعال هستند. جانشین سرپرست دادسرای عمومی و انقلاب مشهد دراین باره گفت: اگر چه دو کمپ از بین ۹ کمپ دارای مجوز ماده ۱۵ زنان تخلفات گستردهای را در پرونده دارند، اما این موضوع به معنی متخلف بودن تمام این کمپها نیست و بقیه کمپهای دارای مجوز که پلمب نشده اند و به فعالیت خود ادامه میدهند عملکرد مناسبی از خود نشان داده اند و امروز بدون هیچ مشکلی به فعالیت خود ادامه میدهند و این نوع فعالیت که کمک شایانی به سلامت جسمی و روانی بیماران درگیر اعتیاد میکند، مورد تایید نهادهای نظارتی و دستگاه قضاست و در این مسیر همواره حمایتهای قاطع از این کمپها ادامه خواهد داشت.
حالا بیایید کنسرت موسیقی را در این شهر ممنوع کنید در صورتیکه متنفرین مسائل اجتماعی در این شهر رایج است و زبانزد کل کشور است. آخه این همه هزینه فرهنگی کجا میره و چه تاثیری داره.