درحالیکه تا دهه 70 عمده رفتارهای تند اعتراضی در تهران رخ میداد اما به دلایلی در یکی، دو دهه اخیر دو شهر مشهد و قم بدل به پایگاه تندروی شدهاند. به نظر میرسد که آنها در این دو شهر هم حامیانی دارند و هم حاشیه امنتری نسبت به تهران. رسول منتجبنیای اصلاحطلب به برنا گفته است واقعیتی وجود دارد و آنهم این است که مجموعهای بیمنطق و تندرو شکل گرفتهاند و مرکز آنها عمدتا در قم و در مشهد است یا میتوان گفت، حداقل محل ظهور آنها در این دو شهر است. در برخی از مجالس قم تعدادی برای این کارها تربیت شده و آموزش دیدهاند تا در روزهایی که کشور درگیر بحران است، علیه هر کسی که خواستند تظاهرات کنند.
در تازهترین رخداد، درحالیکه پرونده استیضاح روحانی در مجلس اصولگرای یازدهم بسته شده اما گویا عدهای در بیرون هنوز قانع نشدهاند یا اگر شدهاند عامدانه به دنبال بهانه برای انحراف افکار عمومیاند. چند روز پیش پوستری منتشر شد که نشان میداد گروهی در قم قصد دارند بار دیگر مسئله «استیضاح رئیسجمهوری» را به فضای سیاسی بازگردانند. پوستری كه درخواست «استیضاح رئیسجمهوری» را مطالبهای مردمی مطرح كرده و خبر از برگزاری «پیادهروی اعتراضی» از مسجد جمكران تا حرم حضرت معصومه (س) میدهد كه مخالفان سرسخت قمنشین دولت برای پنجشنبه ششم آذر از ساعت ۹ صبح ترتیب داده بودند. بعد هم فیلمهایی از یک تجمع منتشر شد که برادر علیرضا پناهیان واعظ مشهور در حال تهییج مردم در جنگ با آمریکا بود و میگفت مسئولان از جنگ با آمریکا میترسند اما ما نمیترسیم.
دو سال پیش در فیضیه قم تجمع کرده و روحانی را به خفهکردن در استخر فرح تهدید کردند. مهمترین آن اما حمله به سخنرانی علی لاریجانی در 22 بهمن 91 بود و حتی با وجود اینکه مجلس به آن ورود کرد، کمیته تحقیق و تفحص تشکیل داد و نتیجه گزارش آن نشان از دخالت مستقیم یک جریان و مؤسسه معروف متعلق به آن در آن حمله بود اما اتفاق خاصی نیفتاد. مسیح مهاجری مدیرمسئول روزنامه جمهوری اسلامی چندیقبل در پاسخ به این سؤال که چرا هر اقدام تند و افراطی که خاصه در قم صورت میگیرد به طیف آیتالله مصباح ربط میدهند، آیا واقعا چنین چیزی صحت دارد یا برخی تندرویها به اسم این طیف تمام میشود، گفته بود: میشود گفت که هر دو وجه درست است؛ هم منتسب به آقای مصباح هستند هم سوءاستفاده میکنند ولی نمیتوان میزانش را دقیق گفت ولی هر دو هست. این بیماری باید در قم ریشهکن شود. قم باید به هویت اصلی خودش برگردد. همه آزادانه حرف خود را بزنند، همه تحمل کنند و اگر لازم شد رد هم بکنند. حیات علم و جامعه به نقد و رد است. یعنی شما حرف بزنی من جواب بدهم و رد کنم و ادامه پیدا کند. همدیگر را تحمل کنیم.
منتجبنیا هم به برنا گفته است: «بهطور مثال تجمعی که در مسجد فیضیه داشتند و روحانی را به خفهکردن در استخر، تهدید کردند، این حرکت بسیار زشت و بچگانه بود که در ضمن آن اعتراف به قتل آیتالله هاشمی برداشت شد. از این موارد به دفعات در قم و مشهد اتفاق افتاده است ولی مسئولان با آنها برخورد ریشهای ندارند. شاید بهطور موردی یکی، دو نفر را دستگیر و برای مدتی زندانی کنند اما چند ماه بعد آزاد میشوند و این برخوردی اساسی و ریشهای نیست. برخورد اساسی یعنی برنامهریزان و طراحان این موارد که در تهران، قم و مشهد مشخص هستند مورد تعقیب قرار بگیرند. اگر این افراد مجازات یا کنترل شوند، افرادی که در دست پایین این جریانات هستند دست به چنین کارهایی نمیزنند. در مشهد هم مهمترین رخدادهای سالهای اخیر یکی پرتاب بطری آب و برهمزدن سخنرانی ناطق نوری بود و دیگری سخنان تحریکآمیزی که منجر به راهپیمایی و تجمع و سردادن شعار علیه دولت در سال 96 شد. ریشهیابی رخدادهای آن سال نشان میداد که سرمنشأ آن از مشهد بود. جریانی میخواست فضا را علیه دولت کند اما ماجرا از کنترلشان خارج شد، به کل کشور گسترش یافت و شعارها از هجمه و حمله به دولت و روحانی فراتر رفت».
منتجبنیا گفته است: در برخی از مجالس قم تعدادی برای این کارها تربیت شده و آموزش دیدهاند تا در روزهایی که کشور درگیر بحران است، علیه هر کسی که خواستند تظاهرات کنند. زمانی علیه مرحوم هاشمی و زمانی علیه لاریجانی و درحالحاضر بارها علیه روحانی تظاهرات و تجمع کردهاند. در مشهد حرکتی مخرب شکل گرفت که در کل کشور، گسترش پیدا کرد. این روحانی اصلاحطلب با اشاره به اینکه نوع رفتارها، آنها را جسورتر کرده است و فکر میکنند در صورت چنین کارهایی، نهایتا یکی، دو نفر را برای مدت کوتاهی بازداشت و سپس رها میکنند، گفته است: این پدیده آفتی برای نظام و انقلاب است. اینها قابل کنترل نیستند و اگر قدرت پیدا کنند، تحت کنترل هیچ مقام و دستگاهی نخواهند بود و با حیثیت و کیان انقلاب و نظام، بازی خواهند کرد.
رفتارهای تندروانه در قم صدای برخی مراجع را هم در این سالها درآورده است. مثلا 22 بهمن سال 97 راهپیمایی کفنپوشان از قم تا تهران با این عنوان که «قم آماده قیام علیه نفاق» است مطرح شد و در ادامه با نامبردن از حسن روحانی، او و همفکرانش را «مروجان اسلام آمریکایی و غربگرایان وطنفروش» معرفی کرده بودند که این قیام باید علیه آنها باشد. آیتالله مکارم شیرازی همان زمان با اشاره به مسائل روز و شعارهای برخی افراد تندرو در راهپیمایی ۲۲ بهمن آن سال، با بیان اینکه انقلاب و اسلام توسط دشمنان از بین نخواهد رفت ولی ممکن است توسط دوستان ضربه بخورد و از بین برود، بیان کرد: «سه گروه در داخل میتوانند این ضربه را به انقلاب بزنند؛ اول گروهی که دعوت به اختلاف کرده و نغمه وحدتشکن سر میدهند؛ گروه دوم کسانی که فقط به فکر منافع شخصی خود هستند و به بقیه مسائل کاری ندارند و گروه سوم نیز افراد تندرو هستند. افراد تندرو بر اثر تندروی از بدنه اکثریت مردم جدا شده و میتوانند بیشتر مردم را از انقلاب جدا کنند؛ درحالیکه قرآن فرموده شما امت معتدل و میانهرو هستید. بنده بارها با صراحت گفتهام که قمهزنان عاشقان امام حسین(ع) هستند ولی راه را اشتباه میروند و تندروها هم علاقه دارند ولی مسیر را درست تشخیص ندادهاند؛ رهبر انقلاب قبل از ۲۲ بهمن با صراحت فرمودند که شعارهای اختلافانگیز و شخصی ندهید ولی در همین راهپیمای قم عدهای چه شعارهایی دادند».
سال 94 هم کلاس درس آیتالله جوادیآملی که به گفته شاگردانش ۳۰ سال بود با حضور طلاب معترض به برجام تعطیل شد. آیتالله بعد از آنکه متوجه میشود عدهای برای اعتراض به محل درس او آمدهاند، از حضور در کلاس خودداری میکند و اینگونه کلاس درس او ظاهرا برای نخستین بار تعطیل میشود. تحصن به مدیریت فردی رخ داده بود که گفته میشد از چهرههای آشنای قم است که قبلا هم در چنین تحرکاتی حضور داشته است. آنها به کلاس درس آیات مکارم شیرازی و نوریهمدانی هم میروند.
مبدأ موجی از افراطیگری که در چند سال گذشته در قم تحرکاتی را آغاز کرده است شاید بتوان سال ۸۵ و اخلال در سخنرانی آیتالله هاشمیرفسنجانی دانست. هاشمی به مناسبت ۱۵ خرداد آن سال، در شبستان امام خمینی حرم حضرت معصومه(س) در حال سخنرانی بود که در میانههای سخنرانی او یک روحانی با فریاد نظم مراسم را به هم زد. همین موضوع منجر به درگیریهای پراکنده فیزیکی در میان حاضران شد. هاشمی مجبور شد سخنان خود را نیمهکاره رها و حرم را ترک کند. در جریان آن رویداد، دادگاه ویژه روحانیت با صدور حکمی، متهمان حادثه ۱۵ خرداد قم را به زندان، شلاق، اخراج از قم و منع اشتغال در مشاغل علمی و حوزوی محکوم کرد، سه روحانی جوان که یکی از آنها از شاگردان آیتالله مصباح و نیز از نویسندگان نشریه پرتو سخن بود. هاشمی اما در نامهای به دادگاه اعلام کرد که از حق شخصی خود گذشته است و نمیتواند به حبس کسی رضایت بدهد.
سال ۹۱ هم رویداد مشابهی برای علی لاریجانی نماینده قم و رئیس مجلس اتفاق افتاد. لاریجانی در ۲۲ بهمن آن سال قرار بود در شبستان امام خمینی حرم حضرت معصومه(س)، به سخنرانی بپردازد که این مراسم با پرتاب مهر و اشیای دیگر نیمهکاره میماند. بعد از آن با دستور رئیس مجلس، کمیتهای در کمیسیون امنیت ملی مجلس از دواتگری، جهانگیرزاده، بروجردی، حقیقتپور و نقویحسینی تشکیل شد که نتیجه تحقیقات این کمیته، علاوه بر قرائت در صحن علنی مجلس به دستگاه قضائی ارجاع داده شد. یک سال بعد، دواتگری در گفتوگو با خانه ملت آنها را افراطیون حلقه پرتو نامیده بود.
استاندار سابق خراسان، حسن رسولی قبلا در گفتوگویی درباره اینکه چه شد بخشی از جریان تندرو در مشهد پایه پیدا کردند، به خبرآنلاین گفته بود: «در مشهد برای حفظ جایگاه شهرداری، 500 روحانی برای تبلیغ در حواشی شهر با استفاده از اعتبارات شهرداری تحت عنوان پوشش فعالیتهای فرهنگی و مذهبی حواشی شهر سازماندهی شدند. البته سرمایهگذاریهای دیگری هم صورت گرفت. فوت آیتالله طبسی و آیتالله عبادی و خروج بسیاری از شخصیتهای انقلابی و تأثیرگذار و حتی صاحبان فکر و دانش و سرمایه از مشهد از جمله عوامل ایجاد این توهم برای جبهه پایداری است. معاون شهردار وقت دوره احمدینژاد که در چهار سال اول رئیس ستاد انتخابات کشور بود و در چهار سال دوم شهردار مشهد شد، این 500 روحانی را با استفاده از ظرفیت جلیلی (اخوی آقای سعید جلیلی دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی) بهعنوان معاون فرهنگی شهرداری و با کمک برخی دیگر نهادها برای تحت پوشش قراردادن اطراف مشهد سازماندهی کردند. چون جمعیت مهاجر در رینگ آخر شهر مشهد مستقر هستند و جامعهپذیریشان آسانتر از مشهدیهای اصیل و استقراریافته است...».
افراطی شمایی هستی که اوایل انقلاب جلو تر از امام و امروز عقب تر از امام حرکت میکنید