چگونه آدمی که میگفت «همین امروز هم اگر یک زخم ناسور نشانم بدهند، اصلاً نمیتوانم نگاهش کنم.» (صص. 126-125) چنان کشتار عظیمی را سازماندهی میکرد و حتی وقتی خودش از اردوگاهها بازدید کرد.
آیشمن در جریان محاکمه گفت به چشم دیده است که: «یهودیان در یک اتاق بزرگ بودند؛ دستور آمد که لخت شوند؛ بعد یک کامیون رسید، مستقیم جلوی ورودی اتاق توقف کرد، و به یهودیان برهنه گفتند وارد اتاق شوند. درها بسته شد و کامیون را استارت زدند. ... صدای آن جیغها و ... بیش از حد ناراحت بودم. ... بعد پشت سر آن کامیون راه افتادم و وحشتناکترین صحنهای را دیدم که تا آن موقع در زندگی به چشمم خورده بود. کامیون داشت به سمت یک گودال روباز میرفت، درهایش باز شدند و جسدها را بیرون انداختند، انگار هنوز زنده بودند، ... پرتابشان کردند داخل گودال و هنوز میتوانم آن فرد غیرنظامی را ببینم که داشت دندان مردهها را با انبر میکشید. و بعد زدم به چاک، پریدم توی ماشینم و دیگر دهانم را باز نکردم.» (ص. 126)
هانا آرنت فیلسوف آلمانی در کتاب «آیشمن در اورشلیم (https://www.instagram.com/p/CIVwPWgpZpi/?igshid=w0ni8xcllh08)» (ترجمه زهرا شمس، انتشارات برج) توضیح میدهد که چگونه یک آدم عادی، که شرور یا بیمار نبود، بهواسطه تبعیت از بوروکراسی، با جادوی زبان، با استفاده از واژههایی که طراحی شده بودند تا کشتار را عادیسازی کنند و بر وجدان آدمهای بوروکراسی فشار نیاورند، بزرگترین کشتار علیه مردمی را سازمان میداده است.
هانا آرنت همچنین نشان میدهد که چگونه این کشتار با همکاری خود سران یهودیان امکانپذیر شد؛ چگونه همه به این کشتار تن دادند الا مقامات سیاسی و مردم در دانمارک که موفق شدند جلوی جنایت علیه بشریت را بگیرند.
آرنت همچنین میپرسد: آیا فلسطینیان باید تاوان جنایتی را بپردازند که علیه یهودیان شده است؟ پاسخ او منفی است.
کتاب شرح مفصلی بر محاکمه آدولف آیشمن، عضو حزب نازی و یکی از مسئولان کشتار یهودیان در جریان جنگ جهانی دوم است که در اوایل دهه 1960 از آرژانتین ربوده و در اسرائیل محاکمه شده است. نقدهای مفصل آرنت بر دادگاه، و بالاخص شیوه رسیدن او به مفهوم بسیار مهم «ابتذال شر» در این کتاب خواندنی است.
هر کسی که میخواهد ماهیت و فرایند شرور شدن آدمهای عادی و حتی خوب را درک کند، ناگزیر از خواندن این کتاب است.