سیدعلی خرم، استاد حقوق بینالملل در یادداشتی نوشت: در 40 سال گذشته، همواره تنور خصومت ایران و آمریکا داغ بوده و اگرچه به این روند در روابط بینالملل بهصورت طبیعی نگریسته نمیشود، ولی بهجز در دوره اوباما و برجام که شاهد روابطی آرام و نسبتا دوستانه بین دو کشور بودیم، در بقیه موارد، از خصومتها کاسته نشد. در زمان دونالد ترامپ این رویه از سوی آمریکا به اوج خود رسید، در حدی که ترامپ و وزرای جور و واجورش در حق مردم ایران بزرگترین جنایتها را که مظهر جنایت علیه بشریت و تروریسم دولتی بود، مرتکب شدند تا به خیال خام خود، ریشه مردم ایران را از زمین برکنند.
با اینکه دوران سیاه و فوقالعاده سخت و جنایتکارانه دونالد ترامپ رو به پایان است، اما آثاری جانبی از سیاستهای ترامپ دامنگیر امنیت و سیاست خارجی ایران شده که توجه به آنها گاهی مغفول مانده است. رقبا و دشمنان منطقهای ایران با درک اینکه بر اثر تحریمهای ظالمانه ترامپ، نیرو و توان ایران تحلیل رفته، تشویق شدهاند که یا به تعرض و هتاکی به عظمت و حاکمیت ملی ایرانیان بپردازند یا مانند اسرائیل علاوه بر برخورد با شرافت کلی ایرانیان، به حملات نظامی به اهداف ایرانی در سوریه یا به ترور دانشمندان و شخصیتهای علمی و ملی ایران دست بزنند. ترور سردار سلیمانی یک واکنش ملی بههمراه داشت که بیش از هفت میلیون نفر بهصورت خودجوش در مراسم تشییع او شرکت کردند تا مردم ایران نشان دهند سرداران خدمتگزار به مردم و این آب و خاک را مانند دوران جنگ تحمیلی محترم میشمارند.
در ترور شهید فخریزاده همه مردم ایران با گرایشهای مختلف نشان دادند تعرض به دانشمندان خود را برنمیتابند و این قبیل ترورها حاصلی برای آنان که پشت این ترور بودند به ارمغان نیاورد جز اینکه اعتبار آنان بیش از پیش نزد مردم ایران کاهش یافت و تنفر بیشتر جای آن را گرفت؛ اما همسایگانی که تا چندده سال پیش بخشی از خاک ایران محسوب میشدند و بر اثر بیلیاقتی و اشتباه محاسبه حکومت وقت از سرزمین مادری جدا شدند، امروز با تحریک قدرتهای بزرگ به حرمتشکنی علیه ایران میپردازند، علت چیست؟
استراتژی جهانی جمهوری اسلامی در راستای پاسخ به دشمنیهای آمریکا قرار دارد و این مقوله همه فکر و ذکر مسئولان را به خود مشغول کرده است، درحالیکه این مقابله با آمریکا چه در محدوده برجام یا خارج از آن، بهخاطر تحریمهای ظالمانه، آنقدر توان ایران را تحلیل برده که وزن منطقهای کشورمان نزد همسایگان را کاهش داده و آنها جرئت هتاکی و توهین به میراث ایرانیان را در خود دیدهاند.به عبارت دیگر باید در استراتژی جهانی جمهوری اسلامی تأملی جدی صورت گیرد و اهداف جهانی و از جمله پاسخ به خصومتهای آمریکا مستقل از حدود و ثغور آن، نباید باعث شود اولویتهای امنیت ملی و اهداف ارتباط دوستانه با همسایگان و ایجاد مرزهای امن با آنان را تضعیف کند.
در استراتژی امنیت ملی ابتدا امنیت داخلی سپس امنیت مرزها و حفظ تعادل و ثبات با همسایگان مطرح است و آنگاه اگر نیروی اضافی بود و ساختارهای مستحکم اقتصادی و تکنولوژیک زیر پای کشور بود، به اهداف جهانی میپردازد. چین بهعنوان مدل منتخب برخی مسئولان، همزمان با تأسیس جمهوری اسلامی، سیاست درهای باز را آغاز کرد تا با استفاده از سرمایه، تکنولوژی و مدیریت آمریکایی خود را بسازد و اکنون با اینکه غولی در اقتصاد و صنعت شده، بعد از چهار دهه شاید بتواند کمی به آمریکا نه بگوید! نگارنده بیش از یک دهه مسئولیت نظارت بر تهیه و تدوین استراتژی منطقهای و جهانی کشور در وزارت امور خارجه را بر عهده داشته و این سخن را فراجناحی و براساس مطالعه و تجربه طولانی میزند (البته اینکه آن استراتژیها در بیرون از وزارت امور خارجه و شورای عالی امنیت ملی چقدر مورد توجه قرار میگرفت، سخن دیگری است ولی وظیفه خود را انجام میدادیم). این یادداشت فرصت و موقعیت مناسبی نیست که به ارزیابی اهداف منطقهای ایران پرداخته شود و حدود و ثغور منطقی آن روشن شود، ولی امنیت ملی، حاکمیت ملی تاریخی و تمامیت ارضی ایران نباید بهخاطر اهداف منطقهای یا جهانی مسئولان تهدید شود. سیگنال ارسالی را درست بگیریم که بازیگران منطقهای از درگیری ایران با آمریکا و تبعات آن دچار توهم شده و شروع به دستاندازی به مواریث ملی ایران کردهاند تا شاید در سایه درگیری بزرگ ایران و آمریکا، آنان متاعی تاریخی برای خود کسب کنند.
باید با بیدارشدن بهموقع، استراتژیهای اشتباه تصحیح شود. همه دنیا میدانند تا خانه و کاشانه سالم و پرقدرت و دارای اقتصاد قوی نباشد، اهداف منطقهای و جهانی به دست نخواهد آمد. آلمان به هوای تسخیر روسیه با وجود لشکر عظیمی که داشت، از دشمن کوچکتر یعنی سرما غافل ماند و شکست خورد، به مسکو نرسید و همه اهداف جهانیاش بر باد رفت.