آفتاب:فیلم تلویزیونی "جاده آسمان" که یکشنبه دوم دیماه از شبکه دو پخش شد، به دلیل نگاه سهل کارگردان به کلیات و جزئیات چیزی فراتر از یک داستانی یک خطی نیست و کامبیز کاشفی تلاش کرده به جای دو نشان زدن با یک تیر، چند نشانه را با هم هدف بگیرد.
از رویکرد تازه تلویزیون در تولید فیلم تلویزیونی بسیار گفتهایم و گفتهاند. رویکردی که با فراهم شدن شرایط آسان برای تولید در کمترین زمان ممکن به نظر وسوسهکننده هم میآید. وقتی این وسوسه شامل حال فیلمسازان حرفهای سینما میشود و پای آنها را به تلویزیون باز میکند، چرا یک بازیگر و فیلمساز جوان را جلب نکند؟
کاشفی سابقه ساخت چند تله فیلم درباره مناسبتهایی مثل روز مادر را در پرونده دارد و این بار با سوژهای غیرمناسبتی به ساخت فیلم روی آورده است. "جاده آسمان" از حضور بازیگران حرفهای و شناختهشده چون نیکو خردمند و اکبر عبدی در کنار حضور همیشگی کاشفی در فیلمهای خودش، بابک حمیدیان و ... بهره میبرد که این ترکیب توجهها را بیشتر به خود جلب میکند. طبعاً این پرسش در ذهن مخاطب شکل میگیرد که این حضور باید تأثیر ویژه خود را در کلیت کار بگذارد. اما این اتفاق میافتد؟
"جاده آسمان" داستانی یک خطی دارد که از هنگام تولید در شناسنامه کار منعکس شد و عبارت بود از اینکه پسری به نام سیاوش که آرزوی قهرمانی در مسابقات اتومبیلرانی را دارد و به تازگی نامزد کرده، به دلیل مشکلات مالی تصمیم میگیرد قالیچهای را که زنی مسن میخواهد به آستان قدس رضوی اهدا کند بدزدد. کاشفی برای بسط و دراماتیزه کردن این یک خطی در فیلم چه کرده است؟
واقعیت این است که فیلم برای پهن کردن تور قصه خود که شرایط پیرامون سیاوش را برای رسیدن به تصمیم دزدی ترسیم میکند، به وجه دراماتیزه کردن کمتر توجه کرده و آنچه مورد توجه خاص قرار گرفته پهن شدن این تور در کمترین زمان ممکن است. به این ترتیب شرایط خاص پیش روی او هم بیش از هر چیز در رد و بدل شدن دیالوگها و موقعیتسازی منعکس شده که به نظر میآید از اولین انتخابها بوده است.
وقتی در نیمه پایانی فیلم سیاوش نزد قفلساز مجبور به اعتراف به حقیقت میشود تا او را راضی به دزدی از گاوصندوق مالخر کند، در واقع کلیت فیلم و یک ساعت داستانپردازی و تصویرسازی را موجز و کامل بیان میکند و اینجاست که این پرسش مطرح میشود که چه چیز ورای خلاصه یک خطی فیلم که در قالب یک دیالوگ کوتاه از زبان شخصیت اصلی ادا میشود، در این تصویرسازی مورد توجه قرار گرفته و به مخاطب تحویل داده شده است؟
حضور نیکو خردمند و اکبر عبدی که قرار است نقطه قوت کار باشند هم در ادامه انتظارات را پاسخ نمیدهد. خردمند در نقشی مشابه مجموعه "دزدان مادربزرگ" قرار است حضوری خاص و تأثیرگذار بر سیاوش و مخاطب داشته باشد که بیش از هر چیز یادآور حضور قبلی اوست. همانطور که عبدی نمیتواند حضوری تأثیرگذار از یک لمپن و خلافکار دیروز ارائه دهد که قرار است آینه سیاوش شود. بخصوص که شکل گیری رابطه این دو می توانست بدل به نقطه برجسته و تأثیرگذار فیلم شود.
در واقعیت اهمیت حضور این بازیگران و رسیدن به ترکیبی از تجربه آنها در کنار خلق کاراکترهای پردازش شده، این گونه زیر سئوال می رود. همانطور که حمیدیان هم با همه نقشهای متفاوت که تا به حال در سینما و تلویزیون ایفا کرده، نتوانسته چهرهای ملموس از یک جوان خلاف امروزی که سیاوش را هم وادار به دزدی میکند، ارائه دهد.
در "جاده آسمان" همانطور که تور قصه به هر ترتیب پهن میشود، رسیدن به معجزه و شفای پایانی هم به هر ترتیب ممکن طراحی و اجرا میشود. بیماری نابهنگام نامزد سیاوش که به یکباره او را گرفتار بستر میکند و حرفهای کلیشه ای پرستار که (ما هر کاری از دستمون بربیاد براش انجام میدیم) همانقدر سطحی و پرداختنشده است که ندامت سیاوش از دزدی، تصمیم او به دزدیدن قالیچه از گاوصندوق مالخر، مرگ پیرزنی که قالیچه را از او دزدیده و ... سفر به مشهد برای دو نشان زدن با یک تیر.
سیاوش همراه نامزدش برای گرفتن شفای او و اهداء قالیچه به آستان قدس رضوی روانه مشهد میشود، غافل از اینکه شفای همسرش را نرفته گرفته است. تصویری که کاشفی از این سیر و روند تغییر و تحولات ارائه میدهد به قدری سهل الوصول است که همه این اتفاقات را فقط از نظر مخاطب میگذراند بدون آنکه بتواند با زبان تصویر تأثیرگذاری ایجاد کند.
فیلمساز حتی نمیتواند نظر شخصی خود را در باب دزدی و فلسفه انجام آن در موقعیت خاص فیلم به درستی ترسیم و منطق آن را ایجاد کند. وقتی سیاوش از بازپس گرفتن قالیچه به شیوه قانونمند از مالخر ناامید میشود، به سرعت به فکر دزدی از گاوصندوق مغازه او میافتد. راهی میانبر با توجیه خاص او که چون خود مال هم دزدی بوده، دزدی محسوب نمیشود. این منطق شخصی و البته ضعیف نمیتواند در همان موقعیت هم اندکی تعمیق پیدا کند و رسیدن به چنین تصمیمی را باورپذیر جلوه دهد. اما انگار فقط این مخاطب است که نمی تواند با این روند ارتباط برقرارکند و کاراکتر مقابل سیاوش (قفل ساز) مشکلی با آن ندارد.
همین نگاه سهل کاشفی به کلیات و جزئیات فیلم است که نمیتواند فیلم را به چیزی فراتر از همان خلاصه یک خطی ارتقاء دهد. در واقع او با انگیزههایی ویژه تلاش کرده به جای دو نشان زدن با یک تیر چند نشانه را هدف بگیرد و یک فیلم اخلاقی، اجتماعی، معنایی، جوانانه، خانوادگی و ... بسازد اما در عمل نتوانسته تیر را به یک نشانه هم بزند.
فیلم تلویزیونی "جاده آسمان" به کارگردانی کامبیز کاشفی و تهیهکنندگی مهدی گلیزاده با بازی اکبر عبدی، نیکو خردمند، کاظم بلوچی، زویا امامی، فاطمه طاهری، کامبیز کاشفی، کاظم هژیرآزاد و بابک حمیدیان یکشنبه اول دی ماه ساعت 21 از شبکه دو سیما پخش شد.
منبع:خبرگزاری مهر