آفتابنیوز : آفتاب: کارشناسان معتقدند هرچند روابط نسبتا خوب روسیه -آلمان ، متأثر از دوستی دیرینه گرهارد شرودر صدراعظم پیشین آلمان،با ولادیمیر پوتین رهبر کرملین، قابل انکار نیست، اما درباره آینده این روابط پس از پوتین باید به دیده تردید نگریست.
شرودر، پوتین را زمانی که وابسته به ک.گ.ب. بود، به عنوان «دمکراتی تمام عیار» ستایش میکرد. اما در عوض آنگلا مرکل، جانشین شرودر از پوتین فاصله گرفته است.
رفتار او با مرد قدرتمند کرملین، سرد و عملگرایانه است. فرانک والتر اشتاینمایر وزیر امور خارجه آلمان نیز همین خط مشی را دنبال میکند، ولی وی در رابطه با «دیمیتری مدودف» جانشین احتمالی پوتین، در پی نزدیکی روابط شخصی می گردد.
اگر موضوع بر سر مناسبات بازرگانی باشد، همه چیز میان آلمان و روسیه روشن است. چندی است که شرکتهای هر دو کشور، برنامه های مشترکی برای استخراج گاز دارند و قرار است از طریق لولههای برنامهریزی شدهی آلمانی ـ روسی این گاز را به آلمان منتقل کنند.
فرانک والتر اشتاینمایر وزیر امور خارجه آلمان نگذاشت فرصت حضور در مراسم بهرهبرداری گاز در سیبری غربی از دست برود. در این مراسم فرصتی پیش آمد تا او با آشنای قدیمی خود دیمیتری مدودف، نامزد پیشنهادشده توسط پوتین برای مقام ریاستجمهوری دیدار کند.
اگر چه انتخابات دمکراتیک گونۀ دیگری عمل میکند، اما اشتاینمایر این تحولات را نشانهای از تداوم سیاست میداند و میگوید: «هر دو طرف میخواهند مناسبات میان خود را در راستای روابط اروپایی ادامه دهند و به باور من، مناسبات شخصی نیز این امر را تضمین میکند».
وزیر امور خارجۀ آلمان می داند که مدودف مورد اعتماد پوتین است،وی از زمانی که رییس دفتر صدراعظم شرودر بود مدودف را میشناسد و شرودر هم چنان که معروف است، مناسبات دوستانهای با پوتین داشت. روش آنگلا مرکل کاملا متفاوت است: اگر چه او هم مناسبات با روسیه را فوقالعاده مهم میداند، ولی فاصلۀ معینی را با پوتین حفظ میکند.
صدور انرژی از روسیه، برای آلمان هر اندازه هم که مهم باشد، هنگامی که موضوعاتی چون حقوق مدنی مطرح شود، مرکل در مقایسه با شرودر ، به مراتب گذشت کمتری نشان می دهد . اینکه پلیس روسیه تظاهرکنندگان مسالمتجو را به کرات کتک میزند و بازداشت میکند، چیزی نیست که مرکل در مورد آن سکوت کند.
مرکل میگوید: «حق تظاهرات به این معنا نیست که کسی انحصار قهر دولتی را مورد پرسش قرار دهد. اما وقتی کسی کاری نکرده، بلکه تنها در راه تظاهرات است، به نظر من موضوع دیگری است».
در موضوعات مهم سیاست بینالمللی هم آلمان و روسیه خطمشی یکسانی ندارند، چه در مورد ایران و چه در مورد کوزوو. در سال ۲۰۰۷ پیمان تازهای میان روسیه و اتحادیهی اروپا بسته نشد. هنوز چند هفته بیشتر از سال نگذشته بود که پوتین در کنفرانس امنیتی مونیخ، به دولت آمریکا به خاطر نقشهی استقرار سیستم پدافند موشکی در اروپای شرقی حمله کرد. آنگلا مرکل سعی کرد میانجیگری کند، اما بیهوده بود.
تحلیل «یان تخاو» عضو «جامعهی آلمان برای سیاست خارجی» چنین است: «بغرنجی وضعیت در آن است که بهایی که روسیه برای همکاری میخواهد معلوم نیست. روسیه تصمیم گرفته سخت باشد، اما نگفته که چگونه میتوان این سختی را حل کرد. خانم مرکل تلاش شخصی خود را کرد، ولی فصل مشترکی وجود نداشت. وقتی آنان دیدار میکنند، در تصاویر هم میتوان این مساله را دید. آنان با هم نیستند، بلکه در کنار یکدیگرند».
این «در کنار یکدیگر بودن» به سخن مرکل «همکاری راهبردی» نامیده میشود، طرحی که همکاری و انتقاد میپذیرد، اما نه نزدیکی زیاد.