"مشخص بود که مجیدی بدون کمالوند، کاری از پیش نمیبرد." "الان زمان تغییر سرمربی نیست." "فرهاد هیچ تغییری نسبت به گذشته نداشته و استقلال بازهم با او به موفقیتی نمیرسد." " هیات مدیره باید تشکیل جلسه بدهد." "استقلال موقعیت خاصی روی دروازه ذوبآهن خلق نکرد و برنامه نداشت." و ...
اینها گوشهای از نقدهای ساعات اخیر، پس از شکست خانگی استقلال مقابل تیم ته جدولی ذوبآهن است که در فضای مجازی منتشر شده و به طور عیان به چشم میخورد. یکی از مهمترین مشکلاتِ فوتبال پرمشکلِ ما همین اظهار نظرهای سطحی و بدون فکر است. تمجیدهای سطحی، انتقادات سطحی و نتیجهگیریهای سطحی. انگار یک فضای رقابتی در فضای مجازی به وجود آمده تا سریعتر از هر شخص دیگری برچسب بزنیم و نسخه بپیچیم. این بارهم فرهاد مجیدی در محاصره این دسته قرار گرفته است.
استقلال مقابل ذوبآهن در ابتدا دچار یک شوک شد و در ادامه "آرامشِ" خود را از دست داد. فقدان همین فاکتورِ پراهمیت، باعث شد تا آبیها برای رسیدن به دروازه ذوب عجله کنند و در زدن ضربات آخر هم دقت کافی را به خرج ندهند. اما مسائل دیگری هم در نتیجه نگرفتن استقلال در این بازی دخیل بود.
به جایگاه ذوبآهن نگاه نکنید
ابتدا باید بدانید که حریف استقلال در ظاهر یک تیم پایین جدولی بود. ذوب با سرمربی جدیدش در هفت مسابقه خود در لیگ و جام حذفی به چهار پیروزی دست پیدا کرده است. اتفاقی که در نیمفصل اول فقط یک بار در ۱۵ بازی رخ داد. مجتبی حسینی در این فصل و در سه تقابل با استقلال و پرسپولیس به پنج امتیاز دست پیدا کرده و شکست نخورده است. پس حریفِ دست و پا بسته و بیبرنامهای مقابل استقلال صفآرایی نکرده بود.
جای خالی فرشید
آبیپوشان در این دیدار چند مهره اصلی خود را نداشتند که مهمترین آنها فرشید اسماعیلی بود. اسماعیلی در لیگ قهرمانان آسیا یکی از سه ستاره تیم فرهاد مجیدی بود که وصلکننده خط هافبک به خط حمله بود و میتوانست با نبوغ خود در حفظ توپ و سرعت دادن به بازی، حریف را دچار مشکل کند و برای تیمش موقعیت خلق کند. گزینه آلترناتیو فرشید، یعنی داریوش شجاعیان هم به دلیل محرومیت قادر به همراهی استقلال نبود تا دست فرهاد خالیتر از قبل شود. در کنار این ۲ بازیکن باید به نبود وریا غفوری هم اشاره کنیم که در ۵۰ متر زمین حریف، فرسنگها از احمد موسوی بهتر و آمادهتر است. نبود کاپیتان، سمت راست را هم با مشکل مواجه کرده بود.
شبِ فراموش نشدنی شهاب
طبق آمار متریکایی، شهاب گردان با نمره ۹.۵۹ بهترین بازیکن زمین بود. این نمره، دومین نمره برتر در طول فصل تا به اینجا بوده است که گلر باتجربه ذوب از آن خود کرد. چهار خروج موفق، مهار هشت شوت و سیوهایی تماشایی که استقلال را در رسیدن به گل ناکام گذاشت. اوج هنرنمایی گردان، توپی بود که در محوطه ۶قدم از ارسلان مطهری گرفت و لحظاتی بعد گل دوم ذوبآهن زده شد.
پدیدهای به نام عارف غلامی
طق دادههای متریکایی امیدِ گل تیم ذوبآهن مقابل استقلال ۰.۱۳ بود و این برای آبیپوشان عدد ۱.۸۸ را نشان میداد. خب طبیعی است که استقلالی که ۹۰ دقیقه تقریبا از حریف خود عقب بود باید حملات زیادی داشته باشد اما آیا طبیعی بود که ذوب از این امیدِ گل پایین به ۲ گل برسد؟ خیر. استقلال همچنان به راحتی دروازهاش باز میشود و این را در لیگ قهرمانان آسیا هم مشاهده کرده بودیم. در کنار آن بازیکنی چون عارف غلامی، از لحاظ کیفی در بدترین فرم خود قرار دارد. او مانند بازیهای پیشین، پاسهای اشتباه متوالی و مهلکی داشت که برای یک بازیکن در قلب خط دفاعی غیر قابل بخشش است. اشتباه او روی گل دوم، تقریبا کار استقلال را برای بازگشت غیرممکن کرد. فرهاد مجیدی باید فکری به حال او و زوج سیاوش یزدانی کند.
و اما "فراز کمالوند"
اما فراز کمالوند. بدون تردید نبود او در کنار فرهاد مجیدی بیتاثیر نبود. شما دستیار استخدام میکنید و تیم تشکیل میدهید که از نظرات یکدیگر بهره ببرید و مشورت کنید. طبیعی است که وقتی در یک تیم کوچک چهار، پنج نفره یک نفر نباشد، روی عملکرد نهایی آن تیم، تاثیراتی خواهد گذاشت و اگر غیر از این بود باید تعجب میکردیم. اما آیا استقلال در زمان فراز کمالوند شکست نخورد؟ متوقف نشد؟ تعویض اشتباه نداشت؟ اصلا یک بازی، سنگ محک خوبی برای رسیدن به این نتیجه بزرگ است که صعود استقلال در لیگ قهرمانان آسیا مرهون حضور فراز کمالوند بوده و مجیدی هیچ نقشی نداشته است؟ بازهم به همان گزاره ابتدای این یادداشت میرسیم. "انتقادات سطحی و نتیجهگیریهای سطحی."
زمان، زمان و زمان
این یادداشت برای تطهیر مجیدی نوشته نشد. فرهاد در کارش باید چیزهای زیادی را یاد بگیرد. تعویضهایش در بازی مقابل ذوبآهن میتوانست بهتر از اینها باشد و حتی آرایش ابتداییاش نیز ابهاماتی داشت. مجیدی پیش از این هم در دیدارهایی که باید سه امتیاز را کسب میکرد، دچار سخاوتمندی میشد. تیم او همچنان در ساختار دفاعی با مشکل روبروست و بازیکنانش به مهاجمان حریف سخت نمیگیرند و به راحتی دستها را بالا میبرند. حملات استقلال در بسیار از دقایق احساسی بود و اگر ذوبآهن روی ضدحملهها برنامهی ویژهتری داشت شاید باخت استقلال از این هم سنگینتر میشد.
با این وجود حکم دادن برای مجیدی نیاز به زمان دارد و نباید عجله کرد. استقلال به آرامش و ثبات احتیاج دارد. تعویض مداوم سرمربی، هم از شان تیم خواهد کاست و هم در حال حاضر دلیلی برای مطرح کردنش نیست. استقلال با فرهاد مجیدی نتایج مثبت و امیدوارکنندهای گرفته و باید چشم به گذر زمان دوخت تا ببینیم در پایان فصل آنها در کنار هم چه میکنند و به چه نتیجهای میرسند.