کد خبر: ۷۱۰۰۲۹
تاریخ انتشار : ۲۹ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۱۸:۱۹

زوایایی تلخ از ماجرای خبرنگاری که کتک خورد!

تصور کنید که خبرنگاری برای تهیه گزارش از روند انجام واکسناسیون به یک مرکز پزشکی دانشگاهی می‌رود تا بتواند نقش مهم و موثری در انجام این فرآیند داشته باشد؛ اما با انگشتی شکسته و تحمل برخوردی توهین‌آمیز، مرکز دانشگاهی را ترک می‌کند. اما این داستان فقط یک اتفاق تلخ نیست که بخواهیم برایش اظهار تاسف و بعد فراموش کنیم؛ این نمودی از نگاه مسئولان و گاهی جامعه به رسانه و خبرنگارانی است که اساسا شغلشان پیگیری دغدغه‌های مردمی است!
زوایایی تلخ از ماجرای خبرنگاری که کتک خورد!
آفتاب‌‌نیوز :

داستان از این قرار بود که فائزه مومنی، خبرنگار، در تاریخ ۲۷ اردیبهشت‌ماه همزمان با روز جهانی ارتباطات برای تهیه گزارش از روند واکسیناسیون به یکی از مجموعه های اقماری یکی از دانشگاه های کشور می‌رود و بعد از انجام مصاحبه‌، به هنگام خروج با برخورد توهین‌آمیز مامور حراست مجموعه مواجه می‌شود. این مامور که تلاش می‌کند فایل‌های مصاحبه خبرنگار را پاک کند، گویا بعد از مشاهده اعتراض و مقاومت خبرنگار، اقدام به ضرب و شتم او می‌کند که در نهایت منجر به شکستگی انگشت دست این خانم خبرنگار می‌شود که به انجام عمل جراحی می انجامد.

به گفته امیر اسماعیلی، سردبیر روزنامه «صبح نو»، که به عنوان همکار بالادستی این خبرنگار در صفحه شخصی توئیتر خود این جریان را شرح داده است، برخی مسؤولان دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی نیز در محل حاضر بودند. اسماعیلی همچنین اعلام کرده است که این روزنامه در تمام مراحل حقوقی تا حصول نتیجه، از خبرنگار خود حمایت می‌کند.

به دنبال این جریان، علیرضا زالی ـ رییس دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی ـ نیز در مصاحبه‌ای با شبکه خبر و هم با انتشار نامه‌ای به مدیر روابط عمومی این دانشگاه، از خبرنگاری که حین تهیه گزارش آسیب دیده بود، عذرخواهی و دلجویی کرد. او در این نامه تاکید کرده است که مراتب درمان این خبرنگار تا بهبودی کامل در بیمارستان تحت پوشش این دانشگاه انجام شود.

این رییس دانشگاه پیشتر مصاحبه ای تصویری هم داشت که در آن البته رویکرد دیگری اتخاذ شده بود.

پیش از پرداختن به اصل موضوع که چرا با خبرنگاران بعضا چنین رفتارهایی صورت می گیرد، درباره سخنان رییس دانشگاه یادشده و نیز مواجهه دیگر مسؤولان دولتی و غیردولتی با موضوع، پرسش هایی مطرح است که به بیان آنها می پردازیم.

ـ در مصاحبه رییس دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی با شبکه خبر، برخلاف مصاحبه، تکدر و اعتذار نسبت به اتفاق رخ داده بیان شده که در جای خود ارزشمند است. اما با توجه به موضع جاری در مصاحبه پیشین، این پرسش مطرح است که آیا ممکن است توصیه هایی از نهادهای بالادستی ایشان به تغییر رویکرد و دلجویی از خبرنگار مضروب و مصدوم، در مصاحبه ثانویه منجر شده باشد؟ اگر همکاری های ۱۵ ماه گذشته اهالی رسانه با کادر درمان در دوران همه گیری ویروس جدید کرونا وجود نداشت، ممکن بود این توصیه و در نهایت این دلجویی انجام نشود؟ بر فرض اگر این برخورد با فردی انجام شده بود که خبرنگار نیست، چه؟

ـ در مصاحبه نخست با تاکید بیان شده است که تا خبرنگار مصدوم در محل دانشگاه حاضر نشود و توضیحات لازم را ارایه نکند، برخوردی در حد تعلیق موقت هم با ضارب صورت نخواهد گرفت. در این زمینه هم این پرسش ها مطرح است که آیا در این صورت، جای شاکی و متشاکی عوض نشده و توقع این نیست که فرد شاکی باید از خود دفاع کند؟ آیا تصور این است که خبرنگار مضروب، به جای مراجعه به مراجع قضایی، حقانیت خود را باید به مسؤولان دانشگاه ثابت کند که از هر منظر بنگریم، مخصوصا در این ماجرا، صلاحیت لازم را از جمله در زمینه بی طرفی ندارند؟ چه توقع و چه تضمینی است که اگر خبرنگار یادشده رأسا خود به محل برخورد پیشین حاضر شود، در یک شرایط عصبی احتمالی که ممکن است به وجود آید، مجددا مورد برخورد قرار نگیرد؟ از سوی دیگر، آیا در نزد مسؤولان بالادستی فرد ضارب، نسبت به اصل ضرب و جرح تردید وجود دارد؟ آیا ممکن است فرض این باشد که خانم خبرنگار عمل برخورد فیزیکی را انجام داده است؟ یا دوربین های مداربسته در این زمینه به اندازه کافی گویا نبوده اند؟ آیا این رویکرد حامیانه، ممکن نیست به تکرار چنین رخدادهایی در آینده کمک کند؟ آیا با این رویکرد، ممکن است در چند روز آینده شاهد صدور بیانیه ای در محکومیت رفتار خبرنگار یادشده و جامعه خبری در انجام وظایف شغلی و مسؤولیت اجتماعی خود و مثلا تامین خوراک برای رسانه های بدخواه بیگانه باشیم؟!

علاوه بر این ها، چند پرسش دیگر نیز از منظر رسانه ای مطرح است:

ـ آیا این نوع برخورد، نتیجه رویکرد حاکم شده در ۱۵ ـ ۱۰ سال گذشته در فضاهای دانشگاهی و غلبه فضاهایی دیگر بر فضاهای فرهنگی و ازجمله اطلاع رسانی آزاد نیست؟

ـ آیا خلاء و فقدان نهاد صنفی مؤثر که باز با رویکردهایی خاص ایجاد شده است، دراین گونه موارد مضرات خود را برای جامعه نمود نمی دهد؟

ـ آیا در غیبت نهاد صنفی مؤثر، معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در قبال امنیت جانی، روانی و حرفه ای خبرنگاران، خود را مسؤول و دارای وظیفه می داند؟ اگر پاسخ مثبت است، در این زمینه یا موردهای مشابه، به مسؤولیت خود به خوبی عمل کرده است؟ و اگر باز هم پاسخ مثبت است، به چه دلیلی اطلاع رسانی، آن هم از سوی نهاد متولی اطلاع رسانی و نیز در قبال شاغلان در امر اطلاع رسانی، صورت نگرفته است؟

اما در این میان، یک سوال ریشه‌دار و مهم مطرح است؛ سوالی که بارها و بارها به دنبال برخوردهای توهین‌آمیز مسئولان، چهره‌های فرهنگی، هنری، سیاسی و اجتماعی و ... و حتی مردم عادی با خبرنگاران مطرح شده است. اینکه چرا جایگاه اهالی رسانه تا این اندازه افول یافته است که هر فردی در هر کسوتی، به هنگامی که احساس خطر می‌کند، یا لازم می داند، خود را محق به توهین و حتی برخورد فیزیکی با خبرنگاران می‌داند؟! ریشه این نگاه را باید در کجا جست‌وجو کرد؟ تنزل جایگاه رسانه‌ای به انتخاب صاحبان قدرت، نبود نظام صنفی یا هزار و یک دلیل دیگر!

رضا قوی‌فکر، روزنامه‌نگار پیشکسوت و سخنگوی موسسه روزنامه‌نگاران پیشکسوت در گفت‌وگویی در این زمینه با بیان اینکه «اساسا ارتباط با رسانه‌ها و خبرنگاران را بلد نیستند»، اظهار می‌کند: این در حالی است که وقتی فردی مسئولیتی را می‌پذیرد، باید ظرفیت‌ها و آستانه تحملش را بالا ببرد و بتواند حرف‌هایی که دوست ندارد را هم بشنود.

او ادامه می‌دهد: اتفاقی که اخیرا برای خبرنگار خانم افتاد بسیار باعث تحیر و شگفت‌انگیز بود! اینکه چطور یک فرد مسئول می‌تواند با یک خبرنگار آن هم یک خبرنگار خانم چنین برخوردی داشته باشد. اتفاق، بسیار عجیب و فاجعه‌انگیز بود که اصلا نمی‌توانم آن را باور کنم! نباید فراموش کنیم که خبرنگاران جایگاه بسیار بالایی دارند و باید بتوانند آزادانه به هر جایی بروند تا اطلاعات مورد نظرشان را به دست آورند.

این روزنامه‌نگار پیشکسوت خاطرنشان می‌کند: مشکل اساسی این است که اصولا رسانه و حرفه خبرنگاری نه تنها در میان مسئولان، بلکه در جامعه نیز شناخته نشده است. متاسفانه جامعه ما با حرفه خبرنگاری آشنایی درستی ندارد و ارزش آن را نمی‌داند. اگر مردم بدانند که خبرنگار می‌تواند سرنوشت یک جامعه، یک نهاد یا یک تصمیم را تغییر دهد و نقش سرنوشت‌سازی ایفا کند، آنگاه چنین برخوردهایی را انجام نمی‌دهند. به عنوان مثال همین فردی که با خبرنگار خانم برخورد فیزیکی انجام داد، نمی‌داند شاید اگر روزی به مشکل مهم برخورد کند، یک خبرنگار هرچقدر ساده می‌تواند به حل مشکل او کمک کند.

قوی‌فکر یادآور می‌شود: البته باید این نکته را نیز در نظر داشت که بخشی از این نگاه جامعه به رسانه و خبرنگاران، به خود اهالی این حرفه برمی‌گردد؛ اگر وقتی یک بار این اتفاق برای یکی از اهالی رسانه می‌افتاد، همه اهالی این حرفه اعتراض و برخورد کنند، دیگر کسی جرأت نمی‌کند که به همین راحتی به خبرنگاران توهین کند. سرنوشت حرفه‌ای که اساسنامه و صنف ندارد، این می‌شود که هر کس و ناکسی به خودش اجازه چنین برخوردهایی را می‌دهد. البته چه انتظاری است وقتی که نماینده مجلس در خیابان به ماموری که در حال انجام وظیفه است سیلی میزند؛ طبیعتاً با خبرنگاری هم که در حال انجام ماموریت است، چنین برخوردی می‌شود!

او در پایان اظهار می‌کند: گاهی افراد فراموش می‌کنند که خبرنگاران برای خودشان کار نمی‌کنند، بلکه رابط میان مسوولان و مردم هستند که باید در جایگاه‌های مختلفی قرار بگیرند و کارشان را انجام بدهند.

از سوی دیگر، از میان انجمن های رسانه ای که به رغم پرشماری، حال دیگر سال هاست تنها روی کاغذ وجود دارند و فعالیتی از آنان به چشم نمی آید، فقط انجمن صنفی روزنامه‌نگاران تهران با انتشار بیانیه‌ای این واقعه را یکی از بدترین تعرض‌هایی عنوان کرده است که به‌طور کاملاً غیرقانونی علیه یک خبرنگار رخ داده و حکایت از تشدید عدم امنیت حرفه روزنامه‌نگاری در ایران دارد.

در بخشی از این بیانیه آمده است که «انجمن صنفی روزنامه‌نگاران استان تهران، این رفتار را قویاً محکوم کرده و انتظار دارد مسئولان دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی به سرعت با این رفتار غیرقانونی و خودسرانه‌ی عوامل خود برخوردهای قانونی را انجام دهند. همچنین رسماً از خانم مؤمنی عذرخواهی به عمل آورند. انجمن همچنین از مسئولان قضایی می‌خواهد شکایت خانم فائزۀ مؤمنی و همکاران ما در صبح نو را بدون تبعیض و عادلانه مورد رسیدگی قرار داده تا عبرتی برای متجاوزان به حقوق روزنامه‌نگاران کشور باشد. ما عمیقاً متأسفیم که بی‌اعتنائی مسئولان کشوری به حقوق رسانه‌ها و روزنامه‌نگاران و تعدد موارد نقض امنیت حرفه روزنامه‌نگاری به صورت‌های مختلف به حدی رسیده است که هرکس به خود اجازه می‌دهد چنین رفتار مجرمانه، سخیف و تهاجمی را نسبت به یک خبرنگار انجام دهد. اقدام این مأمور حراست فقط حمله به یک خبرنگار نیست، بلکه تعرضی است به حریم روزنامه‌نگاری و فعالیت رسانه‌ای کشور. به همین ترتیب مسئولان آن مأمور متعرض و مسئولان قضایی می‌بایست با این مورد چنان رفتار کنند که در خور شأن امنیت این حرفه باشد.»

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین