کد خبر: ۷۱۰۷۵
تاریخ انتشار : ۲۹ بهمن ۱۳۸۶ - ۱۳:۲۲
گزارش آفتاب از ادامه هجمه‌ها به نوه امام؛

آیا جریان اهانت به بیت امام متوقف می‌شود؟

آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: پیرمرد آمده بود تا در نشست بزرگان از مقتدایش دفاع کند. مردی که سال‌ها محل رجوع دوستداران انقلاب و امام بود و امام همواره بسیاری از مسائل شرعی را که از دفتر ایشان سوال می‌شد به وی ارجاع می‌داد، اینک در جوار مراد خویش خفته است.

صدای او را در رادیوی جمهوری اسلامی بسیاری به یاد دارند که مساله شرعی می گفت و امام چقدر این پختگی و آشنایی به مسائل فقهی را در وی می‌ستود.

پیرمرد چشم ما بود
گنجینه‌ای از رازهای انقلاب بود. چندانکه در آخرین اظهاراتش نیز یکی از رازها را برملا کرد. اگرچه می‌گفت که سخنانی از امام که نقل می کند در برخی از کتب منتشر شده اما چندان مهجور مانده بود که حتی آیت‌الله هاشمی رفسنجانی نیز کمتر با آن آشنا بود و آن سخنان امام بود درباره کینه عده‌ای نسبت به خود و اینکه این کینه را روزی بر سر دوستداران و نزدیکان ایشان باز خواهند کرد.

حالا پیرمرد دیگر در میان ما نیست. رفته‌است انگار که از دیاری دیگر نظاره‌گر رفتارهای مدعیانی بماند که به نام امام به امام جفا می‌کنند و منافع گروهی و شخصی خود را به همه چیزهای ارزشمند از جمله آرمان‌های امام و انقلاب ترجیح می‌دهند.

پیرمرد چشم ما بود. از طریق او می‌شد نگاهی به خلوتگاه رازهای انقلاب انداخت. به سخن که در‌می‌آمد می توانستی حال و هوای روزهای حیات متبرک بنیانگذار فقید جمهوری اسلامی را درک کنی و اکنون دیگر بیت امام باردیگر عزادار محرمی دیگر است که می‌رود اما همچنان نگران و مضطرب به فراپشت می‌نگرد. به بیتی که اینک نوادگان آن پیر، ایستاده‌اند و هر از گاه مورد هجمه‌های شدید قرار می‌گیرند.


گنجینه اسرار
شاید ماجرایی که به فوت آیت‌الله توسلی ختم شده ر ا به طور مشخص بتوان از جریان هجمه به نوه امام آغاز کرد اما آنان که جریان دیدگاه‌های آیت‌الله را پیگیری می کردند، در سخنان او دغدغه‌های همواره و همیشگی‌اش را در باب تخطی برخی مدعیان از آرمان های انقلاب و امام را می‌توانند یافت.

آیت‌الله توسلی هراز گاه و به هر بهانه‌ای در این باره هشدار می داد و این روزهای آخر، بسیار از اهانت به سید حسن خمینی برآشفته بود.
گفته‌اند که در روزهای اخیر دوباره به دیدن نوه امام رفته است و گفته که از آقای هاشمی وقت خواسته تا در جلسه مجمع تشخیص مصلحت سخنرانی کند.
آقا سید حسن می گوید که به او توصیه کرده در هنگام نطق،‌چندان احساساتی نشود. همان توصیه‌ای که آیت‌الله رعایت نکرد و در هنگام روایت خوابی که دیده بود، منقلب شد. اگرچه جلوی گریه‌اش را گرفت و اگرچه گفت که " من نمی‌خواهم بگویم که خواب حجت است" اما تعریف کرد که سه بار امام (ره) را به خواب دیده که می‌فرمایند:«حسن  مرا از این خانه دارند بیرون می‌کنند. چرا کاری نمی کنید؟»

در اثنای این روایت بود که مجید انصاری که داشت از سخنان آیت‌الله نت‌برداری می‌کرد، متوجه می‌شود که صدای آیت‌الله درنمی‌آید. دکتر ولایتی به کمک می‌رود و او را که از صندلی به روی زمین افتاده بلند می‌کند. تنفس مصنوعی و .. هم کارساز نمی‌شود و آیت‌الله شتابان به دیدار مرادش می‌رود.

در بیمارستان همه هستند. از ناطق نوری تا خاتمی تا روحانی. همه گریان. می‌گویند هاشمی قادر نیست جلوی گریه‌اش را بگیرد. روحانی به همسر آیت‌الله تسلیت می‌گوید و خاتمی گریه‌‌کنان همه را به جلسه مجمع روحانیون فرامی‌خواند. حسن خمینی که می‌رسد و در آغوش خاتمی و فرزندان آیت‌الله قرار می‌گیرد صحنه‌های غم‌انگیز فقدان یک مرید وفادار نمایان می گردد. فریاد می‌زند که "من فرزند آیت‌الله توسلی هستم."

محمدعلی ابطحی در این باره می‌گوید:« خودش می‌دانست که در انتخابات سمبل اصلاح طلبان خواهد شد. نمی‌دانم چه بحثی پیش آمد که دست زد به قلبش و گفت خیلی اسرار آدم­های گوناگون کشور در این سینه است. حیف که همه آن اسرار را با خودش به قبر می‌برد. واقعاً هم بزرگترین پشتوانه­ی فقهی و علمی و دینی جریان اصلاح طلبی بود.»


هجمه‌ها ادامه دارد
اینک آیت‌الله دیگر در میان ما نیست. با این همه روند حجمه به بیت امام ادامه دارد و بسیاری به زبان‌های گوناگون مخالفت های خود را با او ابراز می کنند.

روزنامه‌ای در سرمقاله‌اش از سید حسن خمینی با تاکید با عنوان «یادگار نسبی حرت امام» یاد می‌کند و تلویحا در روایت لحظه فوت آیت‌الله توسلی که توسط آیت‌الله هاشمی رفسنجانی توصیف شده تشکیک می‌کند.

رسانه ملی اصرار عجیبی در پنهان کردن این موضوع دارد که آیت‌الله توسلی در حال دفاع از آرمان‌های امام از دنیا رفته است و بالطبع متن نطق ناتمام او را که دیگر سایت‌های اینترنتی هم در اختیار دارند پخش نمی کند.

اهانت‌کنندگان به خفیف‌ترین شکل ممکن مجازات می‌شوند تا بار دیگر از جایی دیگر و از رسانه‌ای دیگر صدایی بلند کنند و تنها بیت امام است که می‌داند که یکی از پشتیبانان خود را از دست داده است. 

یا رحمان
مردی که به گفته خود اسراری را در سینه داشت که با خود برد و از همه بیشتر باید سید حسن خمینی را گفت که بیقرار ارتحال آیت‌الله است.

ابطحی نقل می‌کند که عادت آیت‌الله بود که در جمع با صدای بلند «یارحمان» می‌گفت و گفته‌اند که سید حسن آقا در مراسم عزای او در حضور بزرگان دست بر دست می‌کوفت و با حسرت و بغض و با صدای بلند می‌گفت:«یا رحمان».

آیا مرگ آیت‌الله می‌تواند نقطه پایانی بر فعالیت‌ جریانی که آیت‌الله توسلی نسبت به اقدامات آنها اعتراض داشت بگذارد؟
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین