در آستانه سالگرد رحلت حضرت امام خمینی (س) قرار داریم و به همین مناسبت، حجت الاسلام والمسلمین مجید انصاری به نکات مهمی از اندیشه سیاسی امام خمینی (ره) و نگاه ایشان به رای مردم و مساله جمهوریت اشاره کرده است.
به باور این عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، حضور مردم در صحنه و حاکمیت رای مردم در همه شئون از اصول بنیادین اندیشه سیاسی امام خمینی (ره) بود.
او با اشاره به هجمههای برخی عناصر تندرو علیه منتقدان ردصلاحیتهای شورای نگهبان نیز گفت: «بعضی از جریانات افراطی و افرادی که اساسا جمهورستیزند و اصالت و ارزشی برای رای مردم قائل نیستند، در برابر تذکرات دلسوزانه و نهی از منکری که از سوی بزرگان جامعه و جریانات سیاسی صورت گرفته، شروع به هتاکی و فحاشی و اهانت کرده و مجددا همان بداخلاقیهای گذشته را تکرار میکنند.»
بخشهایی از این گفت و گو را در ادامه بخوانید:
با توجه به ضرورت شناخت بیشتر اندیشههای امام در آستانه سالگرد رحلت جانگذار ایشان، بفرمایید که نقش مردم و رای آنها در اندیشه سیاسی حضرت امام چگونه بود؟
در اندیشه سیاسی حضرت امام خمینی (س) دو رکن خدامحوری و مردم باوری به عنوان پایههای اصلی و بنیادین مطرح بوده است و بر پایه همین دو رکن بود که نظام جمهوری اسلامی شکل گرفت. همچنین قانون اساسی کشور نیز بر پایه همین دو رکن نگاشته و با رای ملت به میثاقی ملی بدل شد و در طول ۱۰ سال زعامت امام خمینی (س) بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، ایشان با همه وجود مراقبت کردند که این دو رکن نه تضعیف، بلکه در همه عرصهها تقویت شود.
حضور مردم در صحنه و حاکمیت رای مردم در همه شئون از اصول بنیادین اندیشه سیاسی امام خمینی (ره) بود
این روزها انتقادهایی از سوی فعالین سیاسی نسبت به برخی رویههای شورای نگهبان در روند تایید صلاحیتها شکل گرفته است، با توجه به شناختی که از حضرت امام دارید، این نوع انتقادات تا چه اندازه با روحیات ایشان سازگاری دارد؟
متاسفانه امسال غم و اندوه نبود امام در میان یارانشان در آستانه سالگرد ارتحال، با مصیبت هجمه و حمله به مهمترین رکن اندیشه سیاسی ایشان یعنی مسأله جمهوریت نظام دوچندان شده است. واقعیت این است که اعلان اسامی کاندیداهای ریاست جمهوری از سوی شورای نگهبان، جامعه را در تعجب و بهت فرو برد و این روزها قریب به ۷۰ الی ۸۰ درصد مردم از این مدل تصمیم گیری و نگاه به شدت ناراحت هستند. .
این موضوع به چند تشکل یا حزب سیاسی محدود نمیشود، بلکه همه جریانات سیاسی اعم از اصولگرا و اصلاح طلب و آحاد مردم و کنشگران سیاسی، دلسوزان انقلاب و فعالان مدنی برایشان سوالی جدی مطرح است و آن اینکه آیا اعضای شورای نگهبان به جای مردم نشسته اند؟ به نظرم آنچه اتفاق افتاده، ضربهای مهلک به جمهوریت نظام، اعتمادعمومی و امید جامعه است.
هیچ نهاد و شخصی نمیتواند بگوید مقدس است علیرغم انتقاداتی که این روزها از عملکرد شورای نگهبان میشود، به عنوان یک حقوقدان بفرمایید که آیا انتقادات از این شورا با جایگاهی که دارد کار درستی است یا خیر؟
انتقاد در نظام جمهوری اسلامی ایران بنابر تاکید حضرت امام از موهبتهای الهی است. حتی امام در سخنانی میفرمایند «جامعه بدون نقد، جامعهای ساکت و مردهای است.» اساسا انقلاب اسلامی بر مبنای نقد و به تعبیر فقهی بر پایه امر به معروف و نهی از منکر شکل گرفت. اگر اعتقاد به این اصل نبود، انقلابی رخ نمیداد و کسی به وضع موجود انتقاد نمیکرد. طبیعی است که هر کس در هر جایگاهی که باشد مصون از انتقاد نیست، جز معصومین (س) که آنها نیز خودشان جامعه را تشویق به نقد کردن و بدون لکنت زبان صحبت نمودن، میکردند.
مراقبت از جایگاه شورای نگهبان با نقد عملکرد آن نهاد دو موضوع جداگانه است
وظیفه امر به معروف و نهی از منکر اقتضاء میکند که در هر کجا انحراف و اشتباهی دیده شد، بلافاصله تذکر داده شود و انتقاد صورت گیرد تا آن رفتار تبدیل به رویه نشود و این مسأله را مقام معظم رهبری نیز بارها مورد تاکید قرار داده اند. بنابراین حضرت امام از کلیت شورای نگهبان به عنوان یک نهاد حمایت میکردند و تضعیف آن را برنمی تافتند. این رویه نیز درست بود زیرا شورای نگهبان نهادی است که در قانون اساسی برای اهدافی معین تعیین شده است، ولی هرگز دفاع از جایگاه یک نهاد حقوقی به معنای دفاع مطلق از عملکرد همیشگی آن نهاد یا اشخاص درونش نیست.
نامههای عتابآلود و تند حضرت امام به شورای نگهبان درباره بررسی صلاحیتها و بررسی انتخابات دور سوم مجلس شورای اسلامی و درباره اظهارات برخی اعضای سابق شورای نگهبان نسبت به وزیر کشاورزی و…نشان میدهد که مراقبت از جایگاه با نقد عملکرد آن نهاد دو موضوع جداگانه است.
چه بسا تضعیف شورای نگهبان با اقدامات اعضای خودش اتفاق بیفتد
اینکه گفته شود امام چکی سفید امضاء به شورای نگهبان داده است تا آنها در جایگاه عصمت قرار گیرند و کسی نتواند از عملکردشان انتقاد کند، برداشتی کاملا غلط است. همچنان که نسبت به سایر نهادها نیز این اصل حاکم است. برای نمونه، امام فرمودند مجلس عصاره فضایل ملت است. این حرف بدین معنا نیست که تا ابد مجلس با هر نوع انتخاباتی و هر جور عملکردی، عصاره فضایل ملت یا فراهم آمده از الله اکبرهای ملت باشد. باید دید که آیا این نهاد الزامات حقوقی، قانونی، شرعی و عرفی و همچنین احترام و اثرگذاری خود را رعایت میکند یا نه.
بنابراین انتقاد از عملکرد شورای نگهبان نه تنها به معنای تضعیف این نهاد نیست، بلکه موجب تقویت آن است. تضعیف شورای نگهبان زمانی اتفاق میافتد که اعضای این نهاد هر اقدامی که کردند ولو با اتلاف حق، ولو با ظلم یا قانونشکنی همگان بپذیرند و تسلیم شوند. چه بسا تضعیف شورای نگهبان با اقدامات اعضای خودش اتفاق بیفتد.
شورای نگهبان بر چه چیزی نظارت میکند؟
متاسفانه بعد از رحلت حضرت امام و با تفسیر ناموجه و غیرحقوقیای که شورای نگهبان انجام داد، نظارت خود را بر نظارت استصوابی مطلق تفسیر کرد و اعضایش این حق را برای خود قائل شدند که بر خلاف سایر نظارتهایی که در قانون اساسی پیش بینی شده بود، نظارت گستردهای را برای خود تفسیر کنند. نظارت استصوابی را هم به گونهای تفسیر کردند که در واقع از مفهوم عرفی و حقوقی نظارت فاصله گرفت و تا اعماق اقدامات اجرایی انتخابات پیش رفت و در بسیاری از امور ازجمله در انتخابات خبرگان و انتخابات ریاست جمهوری، عملا جایگزین اجرا شد.
مثلا در همین تشخیص صلاحیت کاندیداهای ریاست جمهوری، سوال این است که شورای نگهبان بر چه چیزی نظارت میکند؟ قاعدتا باید بر کار مجریان نظارت کند در حالی که تشخیص هر مسالهای از ابتدا تا پایان با خودشان است و در حکم یک دادگاه بدوی، تجدیدنظر و دیوان عالی کشور هستند. در اینجا حق کاندیداها و حق جامعه نادیده گرفته شده است.
به خصوص با جایگزین شدن مفهومی به نام «احراز صلاحیت» بدون تعیین قلمرو یا حدود احراز و به رسمیت شناختن راههای شرعی و عرفی احراز و عملا موکول کردن امر مهمی که مربوط به حقوق اساسی مردم، جامعه و جمهوریت نظام است، به تشخیص شخصی و شرایط فردی اعضای شورای نگهبان.
متاسفانه نمایندگان مجلس چهارم این تفسیر را به قانون تبدیل کردند. و از آن زمان فاصله گرفتن شورای نگهبان از وظیفه ذاتی خودش و جانشین شدنش به جای مردم شکل گرفت و با شدت و ضعف تاثیرات مخربی را در نظام انتخاباتی و جمهوریت نظام برجای گذاشت و بعضی اوقات دخالتها آنقدر شدت گرفتند که اساسا انتخابات را زیر سوال بردند و بعضا منجر به دخالت رهبری و گره گشاییهایی شدند که ایشان به صورت موردی انجام میدادند.
این موضوع در انتخابات سه دوره اخیر ریاست جمهوری به اوج خودش رسید و در انتخابات سال ۹۲ مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی یکی از موسسین انقلاب اسلامی و در حقیقت شناسنامه انقلاب را ردصلاحیت کردند و آن هنگام نیز بهت و شوکی را به جامعه و حتی به جهان وارد کردند. اما با کمال تاسف این موضوع امروز به نقطه خطرناک خود رسیده است. رهبری چند ماه پیش که به بحث مشارکت پرشور اشاره داشتند، فرمودند که مشارکت حداکثری اصل اول است و منتخب در مرحله دوم اهمیت قرار دارد.
شورای نگهبان با اعلان اسامی نامزدهای نهایی انتخابات، آب سردی بر سر امید جامعه ریخت
الزامات انتخابات پرشور اقتضاء میکرد که همگان به ویژه شورای نگهبان تمهید مقدماتی میکردند. در این مقطع که مردم مشکلاتی دارند و اقتصادشان آسیب دیده و معیشتشان در تنگنا قرار گرفته است و فشارهای ناشی از تحریمهای ظالمانه و برخی مدیریتهای نادرست داخلی به اوج خود رسیده و کرونا نیز مزید بر علت شده است و اعصاب مردم را تحت فشار قرار داده، میبایست تمهید مقدماتی میکردند تا یک نشاط سیاسی در کشور رخ دهد و کسانی که به هر دلیلی در گذشته دلخوری پیدا کردند و از صندوقهای رای فاصله گرفتند، اعتماد مجدد پیدا کنند.
ما به شدت به یک خیزش ملی در پای صندوقهای رای برای رفع توطئه دشمنان و خنثی کردن آثار تحریمها و همچنین هموار کردن و تسهیل راه مذاکراتی که در حال انجام است، نیازمند بودیم.
لازم بود امیدی در جامعه ایجاد شود تا مردم احساس کنند زندگیشان در حال هموار شدن است و چنین مسالهای از طریق برگزاری یک انتخابات آزاد میسر بود. اما شورای نگهبان با اعلان اسامی نامزدهای نهایی انتخابات، آب سردی بر سر امید جامعه ریخت. اقدام اخیر شورای نگهبان نه در مرحله تایید و نه در مرحله رد یا به تعبیر خودشان «عدم احراز»، قابل توجیه نیست و سرشار از تناقضات آشکار است.
تا چه اندازه اقدام اخیر شورای نگهبان در چارچوب وظایف قانونیاش بوده است؟
اینکه شورای نگهبان خود را بینیاز از اقناع افکار عمومی بداند و تصمیمی بگیرد که به سرنوشت ۸۴ میلیون ایرانی ارتباط دارد، نگاهی کاملا نادرست و برخلاف نگاه مدیریتی حضرت امیر (ع) در نهج البلاغه و همچنین برخلاف دیدگاه حضرت امام و رهبری است. مگر میشود گروهی در جمهوری اسلامی بگویند پاسخگوی دیگران نیستند و جامعه هر برداشتی دوست دارد، داشته باشد.
وقتی که اکثریت قاطع مردم یک کشور نسبت به مبانی نظری و عملی و نحوه تصمیم گیری شورای نگهبان سوال و ابهام دارند، شورای نگهبان باید با شفافیت عمل کند و بگوید دلیل ردکردن صلاحیت برخی اشخاص چیست؟ و اساسا چارچوبهای مورد نظرش چه بوده است که در این بررسی ها، اشخاص شناخته شده خدمتگزاری در ۴۰ سال گذشته بودهاند که مورد تایید قرار نگرفتند و در ازای آنها، افرادی با سابقه خدمتی کمتر و آشنایی و شناخت کمتر مردمی تایید شده اند؟
شورای نگهبان علت ردصلاحیتها را مشخص کند
نمیخواهم کاندیداهای تایید شده را زیر سوال ببرم. بلکه اعتراضم در جهت عکس قضیه است و در جهت نامشخص بودن قوانین حاکم و نحوه تشخیص شورای نگهبان است. وگرنه همان نظارت استصوابی که عرض کردم همین جا نیز آثار خود را نشان میدهد. مگر میشود مردم ندانند آیین نامه اجرایی نظارت بر تشخیص شورای نگهبان چه بوده است؟
کاندیداهای ردصلاحیت شده به صراحت اعلام کردند و آقای دکتر پزشکیان نیز در مجلس گفت که از شورای نگهبان میخواهد دلایلعدم احراز صلاحیتش را اعلام کنند. چرا اعلام نمیکنند؟ قبلا هم صدها بار هزاران نفر از کسانی که صلاحیتشان در انتخابات مجلس، خبرگان و ریاست جمهوری رد شده بوده، درخواست کردهاند که علت ردصلاحیتشان اعلام شود.
قلدری و گردن کلفتی کردن در برابر حق دیگران و جامعه، زیبنده شورای نگهبان نیست
این قانون مصوب مجمع تشخیص مصلحت نظام است که اگر صلاحیت کسی در انتخابات رد شد، چنانچه شخص بخواهد این شورا باید مستندات و دلایل اعلام کند که چرا شخصی را رد کرده است. به نوعی قلدری و گردن کلفتی کردن در برابر حق دیگران و جامعه، زیبنده شورای نگهبان نیست.
همین جا یک سوال را از شورای نگهبان میپرسم چطور میشود شناخت ۱۲ عضو شورای نگهبان که باید از میان نخبگان فقها و حقوقدانان باشند از اشخاصی که برخی از آنها ۴۰ سال است در این کشور صاحب مسئولیت هستند و بعضا در سمتهایی چون ریاست مجلس، ریاست شورای عالی امنیت ملی، معاون اولی رئیس جمهور، مدیریت صداوسیما و وزیر وزارت خانههایی مهم و سنگین، عضو مجمع تشخیص مصلحت و… بودهاند و بعضا هنوز هم هستند محرز نشده است؟ و در طرف دیگر صلاحیت کسانی که به مراتب کمتر شناخته شده و با سوابق اجرایی کمی هستند، مورد تایید قرار گرفته است؟
تقاضا از رهبری برای جلوگیری از انحراف ایجاد شده
در پایان با توجه به اینکه مقام معظم رهبری در طول سی و اندی سال گذشته همواره در سخنرانیها به خصوص در ایام ۱۴ خرداد در مرقد حضرت امام و در بزرگداشت آن شخصیت کم نظیر و الهی تاریخ معاصر سخنرانی داشتهاند و به تبیین مبانی اندیشههای امام و تاکید بر ارزشهای اندیشه و مکتب ایشان پرداختهاند و طبعا تبیینهای راهگشایی هم نموده اند، تقاضای ما از ایشان این است که در آستانه یک ۱۴ خرداد دیگر، جامعه و مسئولین و همه ما را در برابر این انحراف بزرگی که کیان نظام و انقلاب را تهدید میکند، راهنمایی کنند و یک بار دیگر بر ارزشهای زلال حضرت امام و مکتب بزرگی که آن انقلاب تاریخ ساز را رقم زد، تاکید بورزند و با تدابیر خودشان دلسوزان نظام را از این نگرانی خارج کنند.
این روزها دلسوزان نظام به شدت از آنچه که در عرصه سیاسی کشور میگذرد، نگرانند و بازهم امیدشان به این است که مسیر حضور و مشارکت مردم در انتخابات از موانع ایجاد شده عبور کند و لااقل برای آینده آنچه اتفاق افتاده، تکرار نشود.
و سخن آخر..
شورای نگهبان نمیتواند به سوال بیش از ۸۰ درصد جمعیت کشور بیاعتنا باشد و خود را بینیاز از اقناع افکار عمومی بداند. اعضای محترم شورا، از جمله جناب آقای سیداحمد خاتمی بهتر است به جای برخورد از موضع بالا و تحکم، در برنامهای زنده از صداوسیما و در مناظرهای حقوقی به توجیه افکار عمومی و پاسخ به سوالات متراکم شکل گرفته در فضای انتخابات پاسخ دهند. اینجانب آمادگی خود را برای انجام مناظره در این خصوص با هر یک از اعضای محترم شورای نگهبان به صورت زنده و مستقیم از صداوسیما اعلام میکنم.
قطعا رییسی بدرد بخوره.