زینب زاکانی: بدترین اخلاق پدر اختصاص وقت کم برای خود و خانواده اش است
زینب زاکانی دختر علیرضا زاکانی نامزد سیزدهمین دوره ریاست جمهوری در برنامه پیش از گفت وگوی خبری درباره خانواده شان، گفت: آقای زاکانی سه دختر دارند، خواهر بزرگترم کارشناسی تاریخ و فرهنگ و تمدن ملل اسلامی از دانشگاه تهران را گرفته و مشغول تحصیل در مقطع ارشد در رشته تاریخ تشیع است و با افتخار معلم هستند. خواهر دومم در مقطع کارشناسی در رشته مهندسی کامپیوتر دانشگاه شریف درس خواند و در مقطع ارشد رشته علوم انسانی دیجیتال از دانشگاه EPF تحصیل کرد، از ترم دوم کارشناسی مشغول به کار نرم افزاری است. بنده هم در دانشگاه تهران، در مقطع کارشناسی روانشناسی بالینی خواندم و اکنون مشغول به تحصیل در رشته علوم شناختی گرایش روانشناختی دانشگاه تهران مشغول به تحصیل هستم. مادرم تحصیلات حوزوی سطح سه دارد و بطور جدی کار فرهنگی را بیشتر در حوزه مهدویت دنبال می کند.
وی در مورد اینکه آیا زاکانی اجاره نشینی را تجربه کرده است، گفت: ایشان در حدود 30 سال تاهل، 20 سال مستاجر بوده و 10 سال است که خانه دار شدند.
وی درباره اینکه بهترین اخلاق زاکانی چیست؟ اظهارکرد: ایشان خیلی مهربان، دلسوز و بسیار شوخ طبع هستند.
دختر زاکانی درباره بدتری اخلاق او تصریح کرد: آقای زاکانی بسیار دغدغه کار دارد و بسیار در فضای کار تلاش می کند که این باعث می شود کم بتواند وقت برای خود و خانواده اش اختصاص دهد بطوریکه من به اندازه سایر دختران با پدرم وقت نگذرانده ام.
وی درباره دلسوزی پدرش گفت: ایشان خیلی مردم را دوست دارد و به مردم به چشم خانواده اش نگاه می کند. ایشان از قدیم یعنی دوران جنگ، انقلاب و مسئولیت و در حال مبارزه با فساد، جان و آبرویش را کف دست گذاشت و بخاطر مردم از جان و مال و آبرویش گذشت که این بارزترین مصداق دلسوزی است.
دختر زاکانی درباره عصبانیت پدرش گفت: بیشترین عصبانیت و تحکم جدی پدرم را در مبارزه با فساد و احقاق حق مردم دیدم، وقتی که حق مردم خورده می شود ایشان جدی ایستاده و با لحن قاطع و مستحکم برخورد می کنند.
وی بزرگترین نقطه قوت پدرش را شجاعت او خواند و افزود: او با کسی از هر جناحی رودربایستی ندارد. این ویژگی باعث شده که او بتواند با فساد مبارزه کرده و جلوی ضایع شدن حق مردم را بگیرد. البته که از رانتی استفاده نکرده و دست به بیت المال نبرده که این باعث شده بتواند در مقابل ظلم سکوت نکند.
وی درباره نگاه پدرش به فعالیت بانوان گفت: ایشان همواره به دخترانشان توصیه کردند که در کنار نقش خطیر مادری به عنوان بزرگترین وظیفه ما از عرصه های علمی و اجتماعی مغفول نمانده و تا جایی که در توان مان است فعالیت داشته باشیم.
وی الگوی پدرش را امام خمینی، حضرت آقا و شهدا و از بین شهدا حاج عبدالله نوریان خواند.
وی درباره تصویر اشتباه برخی از مردم از زاکانی گفت: حواشی برای ایشان درست شد که سعی کردند صحبت های او را بزرگنمایی کرده و تقطیع کنند. ایشان اما همواره در طول سال های زندگی طوری با ما برخورد نکرد که ما فکر کنیم افراد خاصی هستیم بطوریکه هر کسی که ما را می شناسد باور نمی کند که ما فرزند یکی از مسئولان باشیم، چون مثل سایر مردم زندگی می کنیم.
وی افزود: هرگاه که ایشان با مفاسد اقتصادی برخورد می کردند تهدیدها در زندگی ما شروع می شد. مثلا یک روز نامه ای در حیات خانه ما انداختند که روی آن نوشته بود خانواده آقای زاکانی از روی موارد زیر یکی را انتخاب کنید، خفه خون و سکوت، جنازه و جنازه کشی و بی آبرویی و رسوایی؛ این تهدیدها و ایجاد حواشی برای ما تازگی ندارد منتها ظاهرا جنس آن در حال عوض شدن است و می خواهند روش های جدید را انتخاب کنند که آخرین آن بی آبرویی و رسوایی است اما به این افراد می گویم که به اهداف خود نمی رسند و اینها جواب نمی دهد.
وی درباره تفریح و سرگرمی پدرش گفت: در کنار خانواده بودن و بازی با نوه هایش تفریح اوست که خستگی اش را از بین می برد.
دختر زاکانی درباره آخرین سفرشان گفت که در سال های اخیر ما قبل از کرونا هر سال به اربعین می رفتیم.
وی درباره موضوعی که هیچ کس درباره پدرش اطلاعی نداشته باشد گفت: این موضوع را هم اخیرا خودم متوجه شدم که پدرم وقتی از خانه بیرون می رود فکر می کند که آخرین بار است که ما را می بیند. این هم بخاطر تهدیدهایی است که او را بخاطر مبارزه با فساد می کنند.
وی درباره سوابق کاری زاکانی عنوان کرد: او مسئول سازمان بسیج دانشجویی بوده و با دانشگاهیان ارتباط دارد که برخی از آنها تبدیل به مدیران و متخصص شده اند.
وی درباره اینکه آیا پدرش می تواند رئیس جمهور شود گفت: قطعا چنین اعتقادی دارم آن هم بخاطر سوابق و حوزه های مختلفی که او کار کرده و تحصیل کرده است.
خوبه که تو این فرصت کمی که برای خودش میذاره وقت میکنه که موهاشو رنگ کنه 
این عوام فریبی ها دیگه رنگی نداره.مردم به همه چیز آگاهن آخه شما باورتون شده خاص هستید؟ پدرتون اجازه نداده فکرکنیدخاص هستید؟!!!! خدایا خدایا تصورات اینا روازخودشون ببین با پارتی وارد دانشگاه تهران شدند خب میتونه ...... که واسه شما وقت داشته باشه ایشان احتمالٱ نمی دانند کسانی که در دریا و روی کشتی ها کار می کنند گاه که فرزندانشان توفیق پبداکنند بعد از چند ماه پدرانشان را ببینند.کسانی که در طرح اقماری روی دکلهای نفتی در مناطق بد آب وهوا مثل جنوب کار می کنند هر چهارده روز به خانه آمده آن هم با تنی خسته و رنجور و بعد از چهارده روز مجدد باید برگردند.کسانی که دوشبفت کار می کنند و از صبح با طلوع آفتاب می روند و ساعت یازده و دوازده شب به خانه می آیند برای بدست آوردن لقمه نانی که کفاف زندگی را هم نمی دهد.باز صدرحمت به بابای شماتابستان زیر کولر و زمستان کنار بخاری نسخه مردم را می پیچد.از قبل همین سختکوشیش شما در بهترین دانشگاههای کشور پذیرفته شدید خواهر جان به سویس رفته و مدرک خود را گرفتند نه فرزندانش معطل در تحصیلات عالبه شدند ونه معطل پیدا کردن شغل .همیشه هم خدا را شکر سقف بالای سر و نان کافی در سفره داشتید و خلاصه به واسطه وجود پدر که کمتر در خانه بودند ،همه درها همیشه بر روی شما باز بود و این البته برمی گردد به آن هزینه ای که ایشان ماهانه برای پیشبرد برنامه های انقلاب به فرمایش صریح خودشان پرداخت می کردند. 
