آفتابنیوز : آفتاب - لیونا عیسی قلیان: در سال 1979 بود که مارگارت تاچر به عنوان نخست وزیر انگلستان انتخاب شد. وی به طرز باورنکردنی ای در سه انتخابات متوالی ( سالهای 79، 83 و 87) در مقام نخست وزیری (به مدت یازده سال) توانست به پیروزی برسد. تاچر تنها نخست وزیری بوده که نامش بر پاره ای از سیاستهای اقتصادی و گرایشات اطلاق گردیده. نکات قابل شناسایی متعددی برای تاچریسم وجود دارد که به تاچر و دولتش کمک کرد تا برای مدتی طولانی بر سر قدرت مانده و وضعیت انگلستان را به میزان قابل توجهی بهتر سازد.
طی سالهای دهه هفتاد، انگلستان با تورم فوق العاده بالا و اعتصاباتی زیان بار مواجه بود. مانیفست محافظه کاران در سال 1979 متعهد می شد که علاوه بر تشویق سرمایه گذاری خصوصی، مالیاتها را کم کرده و قدرت فردی را بازگرداند. راهکار ارائه شده تاچریسم در اواخر دهه هفتاد، موفقیتهای اقتصادی انگلستان را با تاکید بر طرف عرضه (supply side) اقتصاد، دوباره احیا می کرد.
بحران تورم اقتصاد انگلیس در دولت تاچر تدریجا از میان رفت. تولید داخلی انگلیس در سال 1978، تنها به میزان یک درصد رشد داشت در حالیکه مخارج مصرفی پنج درصد افزایش یافته بود که سبب ایجاد تورمی بالا می شد. در سالهای نخست دولت تاچر، به تدریج میزان عرضه پول کاهش یافته و مالیتهای متفاوتی در جهت مهار تورم اتخاذ گردید. این نوع سیاستها، سیاستهای مانیتاریستی می باشد که تاچر معتقد بود دولتش را از دولتهای پیشین متمایز می سازد. از اینرو محافظه کاران به عنوان مبارزین تورم شهرت یافتند. با بهبود بحران اقتصادی به علت اجرای چنین سیاستهایی، در سال 1983 نرخ تورم از 20% به 4% کاهش یافت که پایین ترین میزان در سیزده سال گذشته بود.
طی سالهای قدرت تاچر، دولت وی درصدد بود از قدرت چانه زنی مسلم شده اتحادیه های کارگری در زمینه صنعت و دولت کاسته شود. اتحادیه ها در جهت انحطاط دولتهای پیشین یا مستقیما مسئول و یا به نوعی در آن سهیم بودند.
اتحادیه ها در ابتدا قادر بودند محافظه کاران را تحت کنترل خود درآوردند، هم چنان که با دولتهای پیشین چنین کرده بودند. ولی دولت تاچر تدریجا اتحادیه ها را تحت فشار قرار داد تا این که یکی از آنها از هم پاشید. در سال 1984 قدرتمندترین اتحادیه یعنی اتحادیه معدن چیان به رهبری یک مارکسیست به نام Arthur Scargill اعتصابی را آغاز کرد. تاچر که با هوشیاری این اعتصاب را پیش بینی کرده بود، با ذخیره کردن زغال سنگ در جایگاههای انرژی به منظور حداقل کردن تاثیر آن بر اقتصاد، آماده مقابله بود. محافظه کاران در اعتصاب زغال سنگ به سهولت برنده شدند، که این پیروزی بیانگر پایان برتری اتحادیه ها در حاکمیت انگلیس محسوب می شد. قوانین جدید، محدودیتهایی را برای برپایی اعتصاب اتحادیه ها قائل می شد. با ادامه این روند نشانه های خوبی از کارآیی اقتصادی نمایانگر شد: از سالهای 73 تا 79، بهره وری کل اقتصاد برابر با یک درصد بود که همراه با کاهش قدرت اتحادیه ها، این میزان دو برابر گردید، که در بخش تولید به چهار برابر افزایش یافت. سطح بالای بیکاری، خود باعث عدم استقبال برای برگزاری اعتصابات می شد.
تاچریسم دوران جدیدی برای صنایع دولتی آغاز کرد که قدرت اقتصادی بیشتری را به مردم و کارگران انگلیسی داده و از میزان قدرت نخبگان اتحادیه های کارگری می کاست. و این چنین بود اعلام پایان ائتلافی سه جانبه، که این کشور را پس از جنگ اداره می کرد.
تاچر به شدت به آزادی فردی و انتقال قدرت از دولت به سیستم بازار معتقد بود. در این راستا دولت وی خصوصی سازی های گسترده ای را ابتدا با British Telecom در سال 1981 آغاز کرد، ولی به طرز محتاطانه ای راه آهن را از این امر معاف نمود. تاچر خصوصی سازی را، راهی به منظور توقف تضاد اجتناب ناپذیر منافع مالکان و کارگران می دانست. برای تشویق کارگران جهت مالک شدن بخشی از کسب و کارشان، به آنها سهام پایین آمده، پیشنهاد می شد. بر این اساس نیاز به داشتن اتحادیه های تجاری احساس گردید. (البته اکثر کارمندان سهامشان را به صورت نقد خریده بودند.)
تاچر نه تنها مردم عادی را تشویق می کرد که از مالکین شرکتی که در آن مشغول به کارند، باشند بلکه مالک خانه هایی که در آنها زندگی می کنند نیز گردند. تعداد زیادی از خانه های شهرداری به مستاجرانش فروخته شد. مبلغ حاصل از فروش این خانه ها و شرکتها، صرف کاهش کسری بودجه بالایی که وجود داشت، گردید.
تاچر به آزادی فردی باور داشت و هم چنین شدیدا معتقد بود دولت در حوزههایی مثل اجرای قانون و ایجاد نظم باید قوی باشد. تصدی گری وی که به کارآیی بیشتر اقتصاد انگلیس کمک می کرد شامل اصلاحاتی در هزینه های عمومی و خدمات اجتماعی نیز می شد. در سالهای نخست، هزینه های ادارههای دولتی به میزان یک بیلیون پوند کاهش بافت که بخشهای مسکن، انرژی، آموزش و پرورش، اشتغال، یارانه های صنعتی، حمل و نقل و کمکهای خارجی را شامل می گردید. تنها بخشی که سهمش کاهش نیافت پلیس و نیروهای ارتش بود.
در زمان نخست وزیری مارگارت تاچر درآمد متوسط واقعی هفتگی از سال 1983 تا 1987 به میزان 14% افزایش یافت و علاوه بر آن ارزش بازار بورس نیز پنج برابر شد.
این موضوع که آیا تاچر هنگامی که به نخست وزیری رسید نقش موثری برای انگلستان داشته یا اینکه صرفا به علت داشتن مسئولیتهایی، محرکی برای کشور بوده، قابل بحث می باشد. تاچر در چارچوب اصول با اهمیتی که داشت، تصمیم می گرفت. این اصول را می توان اعتقاد به آزادی فردی و نقش موثر دولت در دفاع از آزادی تعریف نمود. از اینرو واژه تاچریسم در بهترین حالت اصولی را توصیف می کند تا اینکه سیاستهایی که وی استفاده می کرد.