آفتابنیوز : آفتاب:
مسعود سلطانی فر مسوول ستاد اجرایی انتخابات حزب اعتماد ملی در حالی به گفتگو با آفتاب نشست که هنوز شورای نگهبان اسامی آخرین گروه از افرادی که صلاحیتشان از سوی این شورا مورد تأیید قرار گرفت را اعلام نکردهبود.
در این شرایط مشخص است که بخش زیادی از گفتگوی ما با سلطانیفر متوجه تأثیر ردصلاحیتها بر روند برگزاری انتخابات و نیز نقایص قانون فعلی انتخابات شد.
سلطانیفر در این گفتگو به تفصیل عملکرد حزب اعتمادملی از زمان تأسیس تا کنون را شرح داد و با بیان اینکه زودتر از همه احزاب و تشکلها ستاد انتخاباتی این حزب فعال شدهاست گفت که ما برای همه 290 کرسی مجلس، نامزد داشتیم، درحالیکه اکنون حزب اعتماد ملی برای 163 کرسی یعنی حدود 55 درصد از کرسیهای مجلس کاندیدا دارد.
مصاحبه ما با سلطانی فر را در ادامه بخوانید:
آقای مهندس سلطانیفر در ابتدا مخصتری از فعالیتهای انتخاباتی حزب اعتماد ملی و آخرین وضعیت انتخاباتی خود بگویید.
ستاد انتخاباتی حزب اعتماد ملی از یک سال قبل تشکیل شد و میتوان گفت که اعتماد ملی کار انتخاباتی خود را از همه تشکلهای سیاسی و احزاب مختلف، زودتر آغاز کرد. علتش هم این بود که فکر میکردیم باید در همه مراحل با برنامه گام برداریم و در حقیقت بدانیم که میخواهیم حزب را به کدام سمت ببریم و هدف ما چیست. از سوی دیگر خودمان را محدود نکردیم و به همه هوادارن نیز اعلام کردیم که انتخابات یک آزمون است و یک حزب نباید انتهای خود را در شکست یا پیروزی در انتخابات تعریف کند.
حزب اعتماد ملی را میتوان اولین حزبی دانست که خارج از قدرت تشکیل شده است به این معنا زمانی که آقای کروبی از قدرت بیرون آمده با یک سری فعالان سیاسی جلساتی تشکیل داد که این افراد یا نماینده مجلس بودند و یا وزیر، معاون وزیر، استاندارد در کل کسانی بودند که دغدغه حل مشکلات و رشد کشور را داشتند.
روزهای پس از انتخابات ریاست جمهوری وقتی آقای کروبی گفت:«قصد تاسیس یک حزب را دارد بسیاری گمان کردند که ایشان یک حرف زده و چند ماه دیگر هم از خاطرش میرود. واقعیت این است که بسیاری از دوستان ما هم فکر کردند که آقای کروبی در بلندمدت، برقضیه تاسیس حزب، اهتمام و پافشاری نخواهد کرد اما بعد شاهد همت خاص و اشتیاق عجیب ایشان در پیگیری مسائل حزب بودیم.
حزب اعتماد ملی معتقد است که عنصر سیاسی موفق نباید بعد از هر پیروزی مغرور و بعد از هر شکست مایوس شود، ضمن این که وارد شدن به سیاست فراز و نشیب بسیار دارد و اگر کسی میخواهد وارد این عرصه شود باید تحمل همه بالا و پایینها را داشته باشد.
در حقیقت اولین آزمون حزب اعتماد ملی سال پیش و در انتخابات شوراها بود در آن انتخابات با توجه به محدودیت کاندیداها و همچنین محدودیت زمینه کاری و فعالیت شوراهای اسلامی شهر و روستا و نوپا بودن حزب به این نتیجه رسیدیم که در قالب «ائتلاف اطلاحطلبان» وارد عرصه انتخابات شویم و درنهایت ما در این انتخابات دو کاندیدای حزبی داشتیم و از ائتلاف اطلاحطلبان حمایت کردیم. به نظر من پس از شکست سنگین اصلاحطلبان در انتخابات ریاست جمهوری انتخابات شوراها یک پیروزی قابل توجه بود. گرچه در تهران تنها 4 اصلاحطلب توانستند به شوراها راه پیدا کنند، اما ارزیابیهای ما در کل کشور نشان میدهد مجموعه اصلاحطلبان برتری نسبی داشتند و رایحه خوش خدمت که در حقیقت منتسب به طیف دولت است، شکست خورد.
در این جا باید به نکته قابل تاملی اشاره کنم و آن این است که در سال 77 طرفداران آقای خاتمی و مجموعه اصلاحطلبان در انتخابات شوراها پیروز شدند، سال 78 انتخابات مجلس ششم با پیروزی قاطع اصلاحطلبان برگزار شد و در سال 80 آقای خاتمی با 22 میلیون رای در انتخابات ریاست جمهوری پیروز میدان شدند، یعنی این منحنی رو به بالا بود. دوره سقوط این منحنی و افت موقعیت اصلاحطلبان از سال 82 یا 83 به بعد آغاز شد و در نتیجه طیف اصلاحطلب به دلیل برخی مشکلات درونی و مسائل دیگر دچار افت و تزلزل شدند.
حال باید یادآوری کنم که دولت کنونی در سال 84 به قدرت رسید و در انتخابات سال بعد طیف حامی آن با شکست مواجه شد. این امر نشان میدهد که دوره سقوط یا تزلزل و یا عدم اقبال مردم به این جریان، یک سال پس از به قدرت رسیدن این طیف آغاز شده است.
در هر صورت، هنگامی که ما کار را شروع کردیم میدانستیم نباید انتظار پیروزی جدی در انتخابات مجلس را داشته باشیم اگر چه در شرایط آزاد و رقابتی، باتوجه به عملکرد دولت در دو سال گذشته و مشکلات ایجاد شده، میتوانستیم اکثریت مجلس هشتم را در اختیار بگیریم؛ یعنی اگر ما میتوانستیم 290 کاندیدا داشته باشیم، فرصتهای برنامهریزی، سازماندهی و تبلیغات از ما گرفته نمیشد و امکانات رقابت تامین میشد مطمئناً میتوانستیم در این انتخابات پیروز باشیم.
حزب اعتماد ملی از چندی پیش جلسات مکرری درباره انتخابات مجلس هشتم برگزار کرد و به مرور که به انتخابات نزدیک شدیم، مراحل جدیتری را برای آمادگی در انتخابات آغاز کردیم.
یعنی مراحلی نظیر انتخاب کاندیداها در سراسر کشور سازماندهی مراکز، صیانت از آراء، چگونگی تبلیغات و سایر موارد مرتبط.
اعتمادملی برای 260 کرسی مجلس نامزد انتخاباتی داشت.
تمام این 260 نفر عضو حزب بودند؟ خیر. بخشی از این افراد عضو حزب بودند و بخش دیگر،افرادی بودند که اصلاحطلب به حساب میآمدند و به لحاظ دیدگاه و مجموعه اهداف و چالشهای فکری، با حزب اعتماد ملی تشابه داشتند.
اکنون ما ادعا میکنیم که به عنوان فراگیرترین تشکیلات سیاسی، در کل استانها و حتی در بسیاری از شهرستانها، دفترداریم و هیچ تشکیلات سیاسی منسجمی به فراگیری حزب ما نیست.
من در تمام سالهای پس از انقلاب در جریان فعالیتهای سیاسی بودهام، میگویم که تمام تشکلهای بزرگ حتی احزابی مانند کارگزاران، مجمع روحانیون و غیره تنها در مقطع انتخابات، فردی را به عنوان مسئول دفتر معرفی و نمایندگان رایزنی میکردند و پس از انتخابات هم تشکیلات خود را جمع میکردند و میرفتند.
اما حزب اعتماد ملی این گونه کار نکرد، اکنون هم دنبال آن هستیم که کادرسازی کنیم، آموزش مناسب دهیم و فعالیت حرفهای را جا بیاندازیم. در حال حاضر نیز خود را آماده میکنیم تا بلافاصله پس از پایان تعطیلات نوروز، فارغ از شکست یا پیروزی در انتخابات مجلس، فعالیتهای انتخابات ریاستجمهوری را آغاز کنیم و ما قطعاً استارت انتخابات ریاستجمهوری را از اردیبهشت 87، خواهیم زد.
در این مدت هم تجربیات بسیار باارزشی کسب کردهایم. اکنون عضوگیری اینترنتی یا مستقیم راهاندازی شده و در تمام استانها کلاس آموزشی برگزار میکنیم، اعتماد ملی به دنبال ایجاد موج بودن مبناء ریشه نیست بلکه ما واقعاً افراد را شناسایی میکنیم، افکار و اندیشههایشان را میشناسیم و سپس عضوگیری میکنیم.
هنگامی که کارهای انتخابات مجلس را آغاز کردیم، 260 کاندیدا در سراسر کشور داشتیم. در مرحله اول بررسی هیاتهای اجرایی 62 درصد نامزدهای ما رد صلاحیت شدند یعنی 162 نفر از کاندیداهای ما رد صلاحیت شدند و ما به همه آنها گفتیم که اعتراض کنند. در مرحله بعد نیز به تعداد رد صلاحیتشدگانمان 30 نفر اضافه شد و 192 نفر و به عبارت دیگر 74 درصد نامزدهای ما رد صلاحیت شدند.
شرایط بسیار بحرانی بود و دوستان ما به شدت معترض بودند. هنگامی که بررسی کردیم، دیدیم که کاندیداهای ما به لحاظ سوابق، اطلاعات، سابقه مدیریتی، ایثارگری و حضور در عرصههای مختلف دفاع از ارزشهای انقلاب نه تنها چیزی از اعضای هیاتهای اجرایی ونظارت کم نداشتند بلکه در برخی موارد شایستگیهای این افراد بیشتر از رد صلاحیتکنندگان است.
به هر صورت، استراتژی حزب ما، مشارکت گسترده و همه جانبه درانتخابات بود به همین دلیل از رد صلاحیتشدهها خواستیم که اعتراض کنند در این مقطع هم لازم بود یک کار بنیادی انجام شود و با ابتکار آقای کروبی نشست 3 نفره آقایان کروبی، خاتمی و هاشمی برگزار شده قرار براین بود که این 3 تن خدمت مقام معظم رهبری بروند و دغدغهها و نگرانیهای خود را از وضعیت به وجود آمده اعلام نمایند.
ملاقاتها انجام شد و فکر میکردیم که جدا از اقدام این 3 بزرگوار باید به گونهای دیگر تلاش کرد و از حقوق افراد رد صلاحیتشده دفاع کنیم. از این مرحله به بعد، اعضای حزب اعتماد ملی شروع به دفاع از حقوق مردم کردیم، به این معنا که اگر اکنون برخی شعار دفاع از حقوق سیاسی- اجتماعی مردم میدهند، حزب ما قبل از سر دادن شعار، کار دفاع از کاندیداهای رد صلاحیت شده تمام طیفها و گروهها را انجام داد که این دفاع محدود به کاندیداهای حزب اعتماد ملی نبود و حتی نامزدهای طیف اصولگرا هم به دفتر آقای کروبی میآمدند و کمک میخواستند.
این گونه بود که آقای کروبی وارد میدان شد و رایزنی گستردهای با اعضای شورای نگهبان انجام داد. در نهایت، این رایزنیهای گسترده و همه جانبه باعث شد که بتوانیم صلاحیت 90 نفر را احزار کنیم البته با وسعتنظری که شورای نگهبان دارد مطمئن بودیم که چنین اتفاقی خواهد افتاد.
اکنون هم حزب اعتماد ملی برای 163 کرسی یعنی حدود 55 درصد کاندیدا دارد و برای 45 درصد کرسیهای مجلس نامزد انتخاباتی نداریم.
آقای سلطانیفر عادلانه نیست که برخی کاندیداها از قبل اطلاع داشته باشند که میتوانند در انتخابات شرکت کنند اما کاندیداهای دیگر تا چند روز مانده به آغاز رایگیری، نمیدانند آیا رد صلاحیت شدهاند یا نه؟ هنگامی که هیاتهای اجرایی و نظارت درصد زیادی خطا دارند، آیا بهتر نیست که ثبتنام کاندیداها زمان طولانیتری نسبت به زمان رایگیری انجام شود؟
همین طور است. الان چاپخانهها، پستها و سایر بخشهای کاری ما منتظر هستند یا تکلیف لیست اعتماد ملی مشخص شود به ویژه که یک سری از کاندیداهای اصلی ما در شورای مرکزی بلاتکلیف هستند.
حضور پرشور مردم در انتخابات باید همراه با شعور باشد اکنون فرصت بسیار کمی برای آشنایی مردم با کاندیداهای تایید صلاحیتشده وجود دارد به نظر شما رفع این مشکل چه باید کرد؟ متاسفانه به جای این که مشکلات موجود برطرف شود، روز به روز بر میزان ضعف و مشکلات اضافه میشود. برای مثال همین قانونی که درخصوص تبلیغات تصویب شده است. اگر انتخابات همراه با وسعت امکانات تبلیغاتی و اطلاع رسانی نباشد، نباید انتظار مشارکت گسترده مردم را داشته باشیم. شناخت افراد یک روزه حاصل نمیشود متاسفانه از این نوع مشکلات هم به لحاظ زمان و هم به لحاظ ابزار تبلیغاتی زیاد است. به دلایلی فضا برای اطلاحطلبان محدود شده از جمله تعداد کاندیداهای دو طیف سیاسی کشور برابر نیست و با وجود اقدامات شورای نگهبان ما در بیش از 40 درصد حوزهها کاندیدا نخواهیم داشت.
از سوی دیگر ما زمان را از دست دادهایم، در حالی که جناح مقابل هیچ دغدغهای برای تایید صلاحیتها نداشت، به راحتی به سازماندهی امور و از جمله تبلیغات کاندیداهایشان پرداختهاند. اخیراً که برای فراهم کردن مقدمات امور چاپی به چاپخانه مراجعه کرده بودیم، گفتند که رقبای اصلاحطلبان،کارهایشان را چاپ کرده و با خود بردهاند آن وقت ما هنوز نمیدانیم اسامی لیست ما چه کسانی هستند.
از طرف دیگر،ابزار و امکانات تبلیغات نابرابر نیز یکی دیگر از مشکلات است. رسانه ملی در خدمت رقیبان است، تعداد و تیراژ مطبوعات رقیب بالا است و روزنامههای ما کم تیراژ هستند؛ در کل مجموعه اطلاحطلبان تنها 5 درصد امکانات رسانهای را در اختیار دارند.
حال چگونه میتوانیم یک انتخابات آزاد و رقابتی داشته باشیم به هر حال آن مواردی که اشاره شده باید اصلاح شود چرا که این یک تیغ دو لبه است. امروز این تیغ علیه ما است و شاید فردا علیه دیگران باشد. در مجموع به ضرر توسعه جامعه است.
در بحث توسعه سیاسی، فعالیت احزاب، مطبوعات آزاد، برگزاری انتخابات رقابتی، حقوق مردم باید رعایت شود. اگر واقعاً میخواهیم فرآیند توسعه سیاسی مملکتمان خوب انجام شود باید این مشکلات مرتفع گردد.
باید بگویم که در 29 سال گذشته کارنامه خوبی از خود به جا گذاشتیم، سالی یکبار انتخابات برگزار کردیم، انتخاباتی که مانند یک رفراندوم بود زیرا فارغ از این که مردم به چه کسی رای دادند اصل جمهوری اسلامی را قبول داشتند.
در انتخابات کشور ما بیش از 50 درصد مردم پای صندوقهای رای آمدند که این امر برای توسعه سیاسی کشور خیلی خوب بود.
با اضافه شدن کاندیداهای جدید که مورد حمایت حزب اعتماد ملی هم هستند، آیا میتوانیم نسبت به اصلاح ساختار انتخابات درایران امیدوار باشیم؟
این موضوع یکی از برنامههای ما است اگر فراکسیون حزب اعتماد ملی بتواند با تعداد قابل توجهی تشکیل شود، یکی از مهمترین برنامههایشان اصلاح قانون انتخابات است.
لیست نهایی اعتماد ملی و لیست ائتلاف اصلاحطلبان، چه میزان با یکدیگر مشترک است. ضمن اینکه اصلاحطلبان معتقد بودند، آقای کروبی به تنهایی اقدام کرده و به گونهای سایر احزاب اصلاحطلب را جا گذاشته است.
ما اختلافی با مجموعه اصلاحطلبها نداریم. کاندیداهای ما در استانها بیش از 80 درصد مشترک هستند تعاملات وهمکاریهای ما نیز با یکدیگر بسیار گسترده است، اما تصمیم دوستان اعتماد ملی بر این است که بتوانند در این انتخابات یک فعالیت حزبی داشته باشند. یعنی میخواهیم تفکر حزبی را نهادینه کنیم.
ما اعتقاد داریم که فرآیند استقرار دموکراسی و مردمسالاری دینی، پروژه محدودی نیست و چند دهه یا شاید چند صد سال به طول بکشد. بنابر اعتقاد حزب اعتماد ملی ، تفکر حزبی باید در جامعه به وجود بیاید. بسیاری از احزاب سیاسی در داخل حکومت تشکیل شدند اما هنگامی که از قدرت خارج میشوند و یا چون به دنبال سازماندهی و برنامهریزی نبودند، به محض این که به اولین بحران میخوردند، با فروپاشی آنی یا فروپاشی تدریجی مواجه میشدند.
ما فکر کردیم این بار علیرغم پرداخت هزینههای بالا، مستقل عمل کنیم و امیدوارم در بلندمدت تاثیر مثبتی در فرآیند توسعه سیاسی کشور بگذارد.
آیا اشتراک کاندیداهادرلیست شمار و لیست اصلاح طلبان به تعداد مساوی صورت گرفته؟ خیر،مبنای کار ما این گونه نبوده است. اما انتظار داریم تعامل میان ما و ائتلاف اصلاح طلبان دو سویه باشد، برای مثال اعتماد ملی فکر کرد آقای طلائی نیک ازکسانی است که به لحاظ فکری، سابقه، عملکرد و رفتار به ما نزدیک است. بنابراین ازایشان هم درلیست استفاده کردیم تا بتوانیم میزان تمایل خود را به تعامل نشان دهیم.چنین رویکردی را نیزبا ائتلاف مردمی اصلاحات داشته ایم.اگرچه ائتلاف همه احزاب اصلاح طلب با یکدیگر مفید است اما باید اجازه دهیم احزاب،هویت خود را پیدا کنند،حتی اگر در انتخابات با شکستی مواجه شوند.
بنای ما براین نیست که بگوئیم حتماً50 کرسی را در این انتخابات باید تصاحب کنیم،البته اگر بتوانیم فراکسیون خود را درانتخابات قوی کنیم،خوب است اما سعی داریم فراکسیون هماهنگ و تاثیر گذاری تشکیل دهیم.
این موضوع مجموعاًدر چارچوب مجموعه اصلاح طلبان است.ما اصلاح طلبی را مدلی برای اداره کشور و برای تحکیم پایه های نظام می دانیم.اگر این معنا از اصلاحات،قبل و در طول فعالیت و حیات دولت اصلاحات مطرح می شد،خیلی ها مخالفت خود را با نظام به نام اصلاحات مطرح نمی کردند وبه اصلاح طلبان ضربات سنگینی وارد نمی شد،ما اصلاحات را مدلی برای اداره کشور می دانیم که با برطرف کردن ضعف ها و مشکلات فعلی، برای تحکیم و تثبیت پایه های نظام جمهوری اسلامی تلاش می کنند.
مجموعه اصلاح طلبان و طرفداران آقای خاتمی نیز همین قرائت را از اصلاح طلبی دارند اما ما حد و مرزی مشخص ،مانیفست و چارچوبی برای اصلاحات مشخص نکردیم و متاسفانه حتی مخالفان و دشمنان نظام ازخارج کشور هم انتقاد خود به جمهوری اسلامی برای سرنگونی نظام را در قالب بحث اصلاح طلبی مطرح می کردند،مجموعه اصلاح طلبان از این نقطه ضربه خوردند. ازسوی دیگر ما فقط در برخی تاکتیک ها و حرکت ها اختلافنظر داریم،اما در اصول و مبنا و جهت گیری کاملاً اشتراک نظر داریم.
به طورمشخص برنامه شما برای مجلس و برای حل مشکلات کشورچیست؟محورهایمهم برنامه هایتان را توضیح دهید. ما در اقتصاد پتانسیل بالایی را برای ایجاد ثروت در کشورمان در اختیار داریم.برخلاف حرکت دولت فعلی، ما معتقدیم که باید ازمنابع کشوراستفاده و با فرمول های شناخته شده،ثروت ایجاد کنیم.در آمد سرانه امروز ما با نفت نود و چند دلار در بهترین شرایط است.مرحوم دکتر عظیمی که به بحث توسعه با نگاه عدالت اجتماعی در اقتصاد می پرداختند در جلسه ای می گفتند :« کشور ما پتانسیل این را هم دارد که درآمد سرانه ما به 30 هزار دلار هم بیشتر شود».
ایشان بر اساس شاخص ها و اعداد این مطالب را مطرح می کردند.ما با نفت نود و چند دلار،3780 دلار درآمد سرانه داریم.بنابراین یکی از مهم ترین برنامه های ما این است که بررسی کنیم چگونه می توانیم با حفظ ارزش هایمان،در عرصه های مختلف در فعالیت های اقتصادی گسترش ایجاد کنیم وبه تبع آن مشکل اشتغال را حل کنیم،درآمد سالانه مان را بالا ببریم.نظام مالیاتی را تقویت کنیم،آموزش و پرورش فراگیر ،بهداشت و درمان مناسب داشته باشیم ودر کل بتوانیم تمامی شاخص های یک جامعه توسعه یافته را دنبال کنیم.
در عرصه مسائل بین المللی فکر می کنیم که باید یک تعامل سازنده و منطقی داشته باشیم.در دوره اصلاحات قرائتی که از حکومت اسلامی ارائه شد،مورد استقبال دنیا قرار گرفت،کشورهائی که تا قبل ازآن حاضر نبودند با ایران ارتباط داشته باشند،رئیس جمهورمان را دعوت کردند.آقای خاتمی به کشورهایی نظیر ایتالیا،فرانسه،آلمان،ژاپن و روسیه سفر کردند.در صورتی که این کشور ها به دلیل منازعاتی که با ایران داشتند،حاضر نبودند در این سطح با ما ارتباط داشته باشند.اگر چه ما هم انتقادات جدی نسبت به این کشور ها داشتیم اما به هر حال قرائت جدیدی ازحکومت اسلامیو جمهوری اسلامی ارائه شد، ازجمله توجه به چارچوب حفظ حقوق مردم و چگونگی تعامل با دنیا و غیره.
تا چند ماه پیش ازروی کارآمدن دولت اصلاحات،بسیاری زکشورها و قدرت های بزرگ دنیا،سفیران خود را ازایران فراخوانده بودند و ما دربدترین موقعیت دیپلماتیک بودیم که در دوره آقای خاتمی به بهترین شرایط دیپلماتیک رسیدیم و توانستیم بسیاری ازمشکلات موجود را حل کنیم.
عده ای معتقدند اگر بخواهیم وارد دهکده جهانی شویم،باید اصول و مبانی فکری خود را کناربگذاریم اما دولت اصلاحات نشان داد می شود با حفظ اصول هم با دنیا ارتباط برقرار کرد.
ما معتقدیم مردم ایران مستحق زندگی بهتر هستند،مستحق آموزش و پرورش بهتر،امکانات بهداشتی و درمانی،تامین اجتماعی و... بهتر هستند.ماباید روی این مسائل در مجلس کار کنیم.البته این مسائل در قانون اساسی ما موجودند و ما می خواهیم این امکانات بالقوه به بالفعل تبدیل شوند.