حاکمیت نوین افغانستان در اولین لحظات غلبه، در پی یافتن دخترکان دوازدهساله، مثله کردن شاعران، شکستن قلمها و تعطیلی دانشگاهها و پاک کردن تصاویر زنان از چهره جامعه بودند و عملاً مهر باطلی بر همه دستاوردهای بشری و نظم جدید بینالملل و ادعای کارآمدی همه سازمانهای صلحبان زدند.
اشغال دوباره خراسان توسط ارتجاع سیاه، تجربه تلخ حاکمیت بنیادگرایان را بار دیگر نصیب مردم رنجدیده افغانستان کرد. وقوع چنین رویدادی در زیر چشم همه سازمانهای بینالمللی حافظ صلح و حقوقبشر، دولتهای مدافع ارزشهای انسانی در حالی رخ میدهد که هنوز زمان زیادی از جنگ جهانی دوم و یا جنگ بوسنی و نسلکشی روآندا نگذشته است و بشر امروزی ادعای زیست در دهکده جهانی و ورود به عصر تمدن اطلاعاتی و ارتباطی را دارد. در چنین روزگاری، اما حاکمیت نوین افغانستان در اولین لحظات غلبه، در پی یافتن دخترکان دوازدهساله، مثله کردن شاعران، شکستن قلمها و تعطیلی دانشگاهها و پاک کردن تصاویر زنان از چهره جامعه بودند و عملاً مهر باطلی بر همه دستاوردهای بشری و نظم جدید بینالملل و ادعای کارآمدی همه سازمانهای صلحبان زدند.
این همه نشان داد نظم بینالمللی کنونی فریبی بیش نیست که فاتحان جنگ دوم جهانی برای سرکوب ملتها و تقسیمبندی جهان در رقابت قدرتهای بینالمللی از آن بهره میبرند و نمونه افغانستان نشان میدهد اگر حوزههای تمدنی مختلف به بازسازی نظم منطقهای مبتنی بر همسانیهای فرهنگی اقدام نکنند همچنان قربانی فریب این عناوین خواهند شد و نظم کنونی دیگر کاربردی برای برقراری امنیت و صلح جهانی نخواهد داشت و توسعه ارزشهای اخلاقی و انسانی جهانشمول در بستری از فرهنگ و اقلیم، سازنده نظم نوین خواهد بود.
هرچند وضعیت کنونی طالبان با گذشته ظاهراً متفاوت است و از منظر ماهیت نیروهای آن نه مانند گذشته یک کل منسجم بلکه مجموعه ائتلافی از گروهای مختلف و چندملیتی است که لزوماً بومی افغانستان نیستند و در میان آنها شهروندان اویغور، ازبکستانی، تاجیکستانی، چچنی یا بقایایی از گروههای معروف عرب مانند القاعده و داعش نیز حضور دارند و آنچه همچنان تغییر نکرده است عقاید و روان جمعی آنهاست که چند مصاحبه و سخنرانی مبتنی بر رواداری آنان برای اهلفن، قابلباور نیست بلکه دهشتناکتر بودن این گروه را نشان میدهد تروریسمِ سیاستمدارانه که بهزودی تروریسم دولتی نوپا را پایهگذاری خواهد کرد.
البته دلایل ظهور مجدد طالبان در سرزمین افغانستان، متعدد، چندعاملی و پیچیده است اما فساد ساختاری حاکمیت پیشین، عدم ملتسازی، اقتصاد قاچاق، عقبماندگی تاریخی، تسلط و حضور خارجیان در نبودِ دولت مقتدر مرکزی را میتوان بهعنوان عوامل اصلی برشمرد و در کنار آنها عدم توجه جامعه بینالمللی و انتقال قدرت در فضای دموکراتیک پس از حمله ناتو به افغانستان و نیز سیاست جنگهای نیابتی قدرتهای بینالمللی در افغانستان از دیگر عوامل برای حاکمیت مجدد بنیادگرایی طالبانیسم در این سرزمین دانست.
بلای طالبان آن چیزی نیست که تنها بر سر ملت افغانستان خواهد آمد بلکه با توجه به عدم کارآمدی دولت تحمیلی طالبان و نیز عادت این گروه به درآمدهای نامشروع کشت خشخاش و صدور مواد مخدر، فراتر از مردم افغانستان، افزایش سوداگری و قاچاق تهدیدی برای ایران و جایجای گیتی خواهد بود و بهشت بنیادگرایانی خواهد شد که تروریسم انتحاری را به همه دنیا صادر خواهند کرد.
قدرتهای بینالمللی، سوداهای گوناگونی در سر دارند، برخی به تجزیه بر اساس گسل قومی و زبانی فکر میکنند، برخی آن را محل تسویهحساب با رقبای خود و برخی دیگر نیز در این میان، عدم ثبات را فضای مناسبی برای استخراج شتابان و غارت منابع این کشور میدانند. هیچ تردیدی نیست که تنها مردم پشتون و تاجیک هستند که میتوانند راه همدلی و همزیستی مسالمتآمیز و توسعه افغانستان را بجای بازیچه شدن دست بیگانگان شدن و به کرسی نشاندن جاهلان طالبان انتخاب کنند و ما بهعنوان برادران و خواهران دلسوزتان، ایشان را به وحدت در برابر طالب و بیگانه فرامیخوانیم و تلاش عمومی برای خنثیسازی دسیسههای شومِ «ژیرینوفسکی» و «زلمای خلیلزاد» را به آنها یادآور میشویم.
ما مردمان ایرانشهر، با هر زادگاه و خاستگاهی از هر شهر یا کشوری از نهادهای مدنی مستقل ایران و تاجیکستان انتظار داریم ضمن حمایت از مقاومت پنجشیر به رهبری احمد مسعود و عدم شناسایی دولت تحمیلیِ طالبان، وظیفه انسانی خود را در برابر ملت مظلوم افغانستان ادا نموده و نقش و موضع تاریخی خود را بهدرستی انتخاب و ایفا کنند و از گزینش رویکردهای دوگانه حمایت ضمنی و انفعال در برابر تروریستها بپرهیزند، بر این حقیقت آگاه باشند که شکلگیری امارت اسلامی، هیچ بهره و منفعتی برای ملتهای منطقه دربر نخواهد داشت و سرانجام شناسایی تروریستها بهعنوان جنبش اصیل منطقه! توسط هر کسی دودَش صرفاً به چشم کشورهای همسایه افغانستان خواهد رفت، بیش از آنکه آمریکا یا کشورهای اروپایی تحت تأثیر قرار گیرند.
اقلیتی از ایرانیهای تنگنظر و کوتهبینِ حامی تروریستها نیز بهتر است از رؤیا خامدستانه و متوهّمانه اعتماد به طالبان بیرون بیایند. این سادهدلان باید بدانند رهبر طالبان که با هواپیمای نظامی آمریکایی در قندهار فرود میآید، قطعاً در جهت منافع ایران حرکت نخواهد کرد. اشراری همچون ملا برادر، برادر آمریکا خواهد بود نه شما!
در این ایام به لحاظ انسانی و اقتصادی ملت افغانستان متحمل خسارات فراوانی شدند اما در پی این وقایع تلخ، دست تقدیر اتفاقات امیدوارکنندهای نیز رقم زد نخست آنکه ملت افغانستان از شرِّ دایههای مهربانتر از مادر رهایی یافتند که خود غرق در فساد و معامله بر سر حقوق ملت با دولت دستنشانده بودند و دولت غنی و شرکا توسط دشمن دیگر ملت یعنی طالبان، نابود شد. دولتی که از آغاز با تقلب بر سر کار آمده بود و با پشتوانه خارجی به تاراج ثروت عمومی دست یازیده بود و بهانه ناکارآمدی و فساد خود را ناامنی و تهدید طالبان عنوان میکرد. اکنون از دل منازعه دو دشمن ملت افغانستان، بنیادگرایان در صدر قرارگرفته و بایستی در معرض انتخاب و رضایت نسبی ملت بتواند ادامه حیات دهد و از نیروی شبهنظامی به مدیر سیاسی تبدیل شود و تمشیت امور نماید.
حضور طالبان بهعنوان عالیترین مدعی قدرت در جامعه افغانستان و عدم پذیرش مردمی آن و همچنین زمینه حذف تدریجی آن توسط مقاومت مدنی پنجشیر میتواند آیندهای روشن را برای ملت افغانستان نوید دهد که در آن دیگر نه از زور طالب خبری باشد و نه از تقلب دولت فاسد دستنشانده.
مقاومت پنجشیر اکنون میتواند افزون بر آرمانش در زمان رهبر سابق خود یعنی استقلال، به جنبشی مدنی برای شکل دادن به یک قرارداد اجتماعی محکم و پایدار در میان ملت افغانستان بدل شود و در محو دائمی بنیادگرایی از آن سرزمین کوشش سازندهای بهکار بندد.
جنبش مقاومت مدنی برای مقابله با این دشمن آشکار، بیش از پیش متکی بر توان ملی خواهد شد. همین موضوع میتواند نوید روزگار بهتری را بدهد. دیگر در برابر جنبش مقاومت مردم، مسئله تقلب در انتخابات و همدستی استبداد رای و فسادِ خائنان با خرافهپرستان وجود ندارد که سکه رایج بازارِ سالهای اخیر این ملت بود. حالا مقاومت پنجشیر تغییر سرنوشت خویش را بهدست گرفته و آزادانه برای حیات جمعی و یک قرارداد اجتماعی واقعیِ برآمده از ملت افغانستان تلاش خواهند کرد. گرچه که یقیناً مقابله با جریان بنیادگرا، سخت و فرسایشی خواهد بود.
از ملت افغانستان میخواهیم به بیانِ احمد مسعود، فرزند دلیر قهرمان آن ملت، شهید احمدشاه مسعود، با همان دستهای تهی و شکمهای خالی و در انزوای جهانی با شکیبایی و صبوری، مقاومت را رها نکنند و این تقدیر نامقدّر و شوم را با گامهای استوار و البته به یاری دوستداران تمدن خراسان، دگرگون و داعش و طالبان را از ساحت سرزمین افغانستان پاک کنند.
بیتردید، امنیت با زور تأمین نخواهد شد و نمیتوان نقش مؤثر مشارکت مردم در شکل دادن به یک حاکمیت بومی برای تأمین امنیت و ثبات در افغانستان را نادیده انگاشت و دولتهای جغرافیای ایرانشهر نیز در یک چشمانداز محتوم، هم وظیفه دارند که مدافع خواست و اراده جمهور مردم افغانستان باشند و هم منافع ملی آنان ایجاب میکند که از چنین روندی حمایت کنند.
در زمانهای چنین، ما ملتهای آگاه به هویت ایرانی با تکیه بر پیوندهای دیرینِ برآمده از تبار و فرهنگِ یگانه با یکدیگر سوگند یاد میکنیم که آرمانِ یکپارچگی و همسرنوشتی خود را به دستِ ویرانگرِ فراموشی نسپاریم و بر پشتیبانی و هواداری از تنها سنگر مقاومت مردم آزادیخواه افغانستان، پنجشیر پافشاری کنیم. با صدایی رسا اعلام میکنیم که در جایجای ایرانشهر کهن با اهریمن اشغالگر به کارزار خواهیم نشست و در این هماوردی سهمگین، جنگافزارمان، روشنگری و آگاهیبخشی خواهد بود. بیتردید، با بازخوانیِ کارنامه خونین نبرد با تاریکی و جهل در سراسر این اقلیم پهناور و پردهبرداشتن از تاریخ تحریفشده و فراررفتن از مرزهای برساختهیِ قدرتهای بینالمللی، بذر محبت و همدلی و همکاری را خواهیم کاشت و برای یکدیگر در مسیر توسعه و تعالی فرهنگ مشترک و افزایش پیوندهای فرهنگی و اقتصادی فارغ از اختلافات دولتها تلاش روزافزون خواهیم داشت.
در پایان، بار دیگر آشکارا اعلام میکنیم، پنجشیر نماد ایستادگی در برابر جنگ است. فارغ از اینکه در آینده چه سرنوشتی برای جنبش مقاومت مدنی پنجشیر رقم بخورد و آنان در قبال این جریان واپسگرا و متحجر، چه تاکتیک یا رویکردی اعم از ادامه مذاکرات یا قیام و جنگ برای حفظ منافع ملت مظلوم انتخاب کنند، از منظر ما، پنجشیر، همواره نماد استقلالخواهی در برابر جنگسالاران و دشمنانِ خارجی اعم از متجاوزان ارتش سرخ و قدرتهای سلطهطلب غربی تا جاهلان متعصب طالبان بوده است. بههرروی با درنظرگرفتن کلیه احتمالات و گمانهزنیها درمورد میزان تابآوری و یا ماهیت راهکار نهایی که از سوی رهبران این جنبش مردمی در آینده نزدیک بهعنوان گزینه روی میز معادلات افغانستان قرار خواهد گرفت، باید این حقیقت را پذیرفت که در جهان امروز، گزافه است اگر بگوییم که یگانه خوانش انحصاری و جهانشمولِ مفهوم مقاومت، لزوماً در تداوم جنگ بازتعریف میشود. بلکه مقاومت در سراسر جهان از جنگهای جهانی تا به امروز، اشکال و صُوَر متفاوتی در کنش سیاسی جنبشهای مقاومت مدنی داشته است. اساساً مقاومت هممعنا با بهکارگیری هرگونهروشی است که بهگونهای هوشمندانه برای عقبراندن بنیادگرایان از حاکمیت بر سرنوشت ملت افغانستان برگزیده شود، نه مذاکره هممعنا با خیانت و نه صرفاً جنگِ بینتیجه، مترادف با مقاومت است. واقعیت آن است که یک جنبش مقاومت مدنی تمامعیار و اصیل_ نه معنای استحالهشده و نقض غرض که اخیراً نابخردانه برای تروریستها بکار گرفته شده است_ در پنجشیر سالهاست که شکلگرفته و حالا به پختگی و اوج خود رسیده است. بههرروی، با انتخاب هرگونه رویکردی از شیرمردان و شیرزنان پنجشیر و عموماً مردمان ستمدیده این اقلیم در آینده، ما اصل موجودیت و تلاش آنان برای حفاظت از مام میهن را میستاییم و در کنار آنان خواهیم ایستاد.
این جنبش گرچه، اساسش بر مقاومت مدنی صلحآمیز است اما خشونتورزی و تمامیتخواهی و جنایات بیرحمانه طرف مقابل، کار را به جایی میرساند که مردان آزموده در کوره حوادث، سلاح بهدست بگیرند و با اساس ظلم به مقابله برخیزند. قلب تپنده این مقاومت، مبارزه برای ایجاد ثبات و صلح و دفاع از حقوق اساسی ملت افغانستان و در ادامه قیامهای تاریخی خراسان علیه خلافت جعلی جاهلان است و سلحشوران دلاور پنجشیر نیز بههمینمنظور، جان را بر سر دست گرفته و پا به این عرصه خطیر گذاردهاند و با دفاع مشروع در برابر مهاجمان، این راه را ادامه خواهند داد.
ما معتقدیم مهمترین زیربنای مکتب مقاومت شهیداحمدشاه مسعود، علاوه بر ترویج ناسیونالیسم مثبت فرهنگی و میهنپرستی و نگاهبانی از میراث ایرانشهری، تلاش و تکاپو برای محققکردن یک زندگی انسانی است. باورمندیم که فرزند برومندش نیز در راستای حفظ میراث ایرانشهری گام خواهد نهاد. پسر کو ندارد نشان از پدر!
هیچگاه جنبش مقاومت مدنی پنجشیر را از یاد نخواهیم برد و همپیمان با آرمان شاهمسعود بزرگ برای آزادی و آبادی خراسان کهن از هرگونه یاریگری و پشتیبانی در این راه، دریغ نخواهیم کرد. آمر صاحب! پیروزی و کامروایی جنبش پنجشیر را میبیوسیم. به امید حق!
اسامی امضا کنندگان:
بیژن ادبی
عباس سلیمی انگیل
احسان رمضانیان
حامد عبدالهی سیرجانی
محمد فرجاد
ایمان جلالی
سینا مسعودی
تیرداد بنکدار
شهروز طوسی
اشکان جم
فرزاد محسن پور
سیروس بنه گزی
میراحمد حقی
پروین جعفری
امین آرین راد
وحید شریعت زاده
جواد مرادی
پارسا عمرانیان
بهنام جلالی
ابراهیم رحمانی
پدرام علیزاده
فرزین جاودانی
مریم بهنیا
فریال آذری
علیرضا شاهین مهر
مینا عرشی
کیوان ادیب مرادی
مصطفی موسی پور
عباس شریفی
سیمین عزیزمحمدی
بردیا بختیاری
راضیه امین
شقایق شکری پور
سحر محرابی
مهدی کریمی
سیما رحیمی باهوش
زهرا محسن پور
محمد ملک زاده
نرگس محمدی
حسین عباسی
مهدی حمزه لو
ملیکا کثیری بیدهندی
الهام قایدی
محمد بهنام راد
متین محمدی
علی شعبانی
فرشته مهاجرانی
مهدی صالحی
وحیدرضا کوهستانی
رضا افضل زاده
شاهین مهدوی
محمد احمدپور
مجتبی مکتبی فرد
علی سلطانی
امین برزگر
امیر جوهری
امیرعلی گلمحمدی
آناهیتا محمدی
امیرعلی سیدجلالی
عارف صباغان
بهنام سلیمانی
بابک حبیب پور
صمد پورکی زاده
الهام رضایی
فاطمه راسخ
حمیدرضا حسنی
حمید رحمانی
جواد کاظمی
سجاد آقابابایی
سید مهرداد حسینی
میلاد مرتضایی نژاد
چیمن سعیدى
حمیدرضا سالاروند
ایزد آقامحی الدین
فاطمه پوررحیمی
مجتبی سلطانپور
محمدرضا ناگهی
الهام السادات موسوی
محمدامین نجیب
محسن قریب
علاالدین جزایری
روح ا... قاسمزاده
علی غیور
محسن نظیری
عباس صفایی فر
سید حسن موسوی نژاد
مریم علیزاده
حسن نظری