کتابهای بسیاری درباره زندگی و شخصیت امام رضا علیهالسلام نوشته شده که همزمان با سالروز شهادت امام هشتم شیعیان مروری کوتاه بر برخی از این کتابها خواهیم داشت:
«عیون أخبار الرضا علیه السلام»، قدیمیترین اثر حدیثی درباره امام رضا علیه السلام نوشته شیخ صدوق محمد بن علی بن حسین بن بابویه قمی ( ۳۰۵- ۳۸۱ ق)، از علمای برجسته و از راویان شیعه در قرن چهارم هجری است. این کتاب به زبان عربی است و روایتهایی درباره امام رضا (ع) و مجموعه روایاتی که از آن حضرت نقل شده، در آن جمعآوری شده است.
کتاب «عیون اخبار الرضا» از معتبرترین منابع روایی شیعه است که از ارزش و اعتبار خاصی برخوردار است. شیخ صدوق با جمعآوری سخنان و بحثهای امام رضا(ع) با دیگر دانشمندان آن دوران، بسیاری از مباحث مهم اسلامی را مطرح کرده است. این کتاب دارای ۶۹ باب است از جمله: چرا امام رضا، رضا نامیده شد؟، اطلاعاتی در مورد مادر امام رضا، در مورد تولد، روایاتی که از امام هفتم در مورد جانشینی امام رضا مطرح شده است، وصیتنامه امام موسی کاظم، امامت امام رضا، آیندهنگری امام از مسموم کردنش و مدفنش، روایاتی در شان حضرت رضا و محبت آن جناب در دل محبان، و امام همه زبانها را میداند. برای این کتاب ترجمههایی در بازار وجود دارد.
آوردهاند: شیخ صدوق، این کتاب را برای هدیه به کتابخانه صاحب بن عباد دیلمی، وزیر وقت و حاکم شیعی آن دوران نگاشته است. صاحب بن عباد در مدح و ستایش امام رضا علیه السلام اشعاری را میسراید و آن را به شیخ صدوق هدیه میدهد و شیخ نیز این کتاب را در پاسخ به هدیه او، به نگارش درمیآورد.
«ولایتعهدی امام رضا (ع)» نوشته آیتالله مرتضی مطهری در انتشارات صدرا منتشر شده است. این کتاب شامل دو سخنرانی همراه با پرسش و پاسخ بوده و در بهار سال ۱۳۵۰ هجری شمسی در انجمن اسلامی پزشکان ایراد شده است.
در بخشی از کتاب میخوانیم: بحث امروز ما یک بحث تاریخی و از فروع مسائل مربوط به امامت و خلافت است و آن، مسئله به اصطلاح ولایتعهدی حضرت رضا علیهالسلام است که مأمون ایشان را از مدینه به خراسانِ آن وقت (مرو) آورد و به عنوان ولیّ عهد خودش منصوب کرد؛ حتی همین کلمه «ولیعهد» یا «ولیّعهد» هم در همان مورد استعمال شده، یعنی این تعبیر تنها مربوط به امروز نیست، مربوط به همان وقت است و من از چند سال پیش در فکر بودم که ببینم این کلمه از چه تاریخی پیدا شده؛ در صدر اسلام که نبوده، یعنی اصلاً موضوعش نبوده، لغتش هم استعمال نمیشده؛ این کار که خلیفه وقت در زمان حیات خودش فردی را به عنوان جانشین معرفی کند و از مردم بیعت بگیرد، اول بار در زمان معاویه و برای یزید انجام شد، ولی این اسم را نداشت که برای یزید بیعت کنید به عنوان «ولیّعهد».
در دورههای بعد هم یادم نیست [این تعبیر را] دیده باشم با اینکه به این نکته توجه داشتهام. ولی در اینجا میبینیم که این کلمه استعمال شده است و همواره هم تکرار میشود؛ و لهذا ما نیز به همین تعبیر بیان میکنیم چون این تعبیر مربوط به تاریخ است؛ تاریخ به همین تعبیر گفته، ما هم قهرا به همین تعبیر باید بگوییم.
نظیر شبههای که در مسئله صلح امام حسن هست در اینجا هم هست با اینکه ظاهر امر این است که اینها دو عمل متناقض و متضاد است، زیرا امام حسن خلافت را رها کرد و به تعبیر تاریخ یا به تعبیر خود امام تسلیم امر کرد یعنی کار را واگذاشت و رفت، و در اینجا قضیه برعکس است؛ قضیه واگذاری نیست، تحویل گرفتن است به حسب ظاهر. ممکن است به نظر اشکال برسد که پس ائمه چه کار بکنند؟ وقتی که کار را واگذار میکنند مورد ایراد قرار میگیرند، وقتی هم که دیگران میخواهند واگذار کنند و آنها میپذیرند باز مورد ایراد قرار میگیرند. پس ایراد در چیست؟
«امام رضا (ع)» نوشته محمدرضا ناجی در دفتر پژوهشهای فرهنگی منتشر شده است.
در معرفی این کتاب میخوانیم: علی بن موسی الرضا (۱۴۸–۲۰۳ ه.ق)، ملقب به رضا و ابوالحسن، هشتمین امام شیعیان دوازده امامی بعد از پدرش موسی کاظم و پیش از پسرش محمد تقی است. علی بن موسی در شهر مدینه از نجمه خاتون متولد و در دیار توس از دنیا رفت. امام رضا در دورهای میزیست که خلفای عباسی با مشکلات عمدهای از جمله شورشهای شیعیان مواجه بودند. مأمون به دنبال راهی برای پیروزی بر این شورشها تصمیم گرفت امام رضا را در حکومت دخیل کند، و به همین منظور پست ولیعهدی را به عهده او گذاشت. مأمون بعدها به اشتباهش پیبرد و برای جبران آن به نوشته بیشتر مورخان تصمیم گرفت به امام رضا سم خورانده، ایشان را از سر راهش بردارد. امام رضا در یکی از روستاهای خراسان که بعدها به مناسبت خاکسپاریاش در آن به مشهد (محل شهادت)، تغییر نام یافت به خاک سپرده شد. مقبره ایشان سالانه مورد بازدید میلیونها زائر از ایران، پاکستان، بحرین، عراق و دیگر کشورها قرار میگیرد. امامت هشتمین امام، قدمگاه امام در ایران، ولایتعهدی امام رضا (ع)، شهادت، آموزههای دینی، شخصیت سیاسی، شیوه زندگی، سلوک دینی، آثار مکتوب و امام در شعر و ادب، و مرقد مطهر امام در ایران مباحث مطرحشده در این کتاب هستند.
کتاب دیگری از محمدرضا ناجی به همراهی اسماعیل باغستانی درباره امام رضا (ع) با عنوان «زندگینامه امام رضا (علیه السلام)» در دانشنامه جهان اسلام منتشر شده است.
درباره این کتاب آمده است: دوره امامت امام رضا از لحاظ سیاسی و فکری از دشوارترین دورههای تاریخ امامان شیعه است. امام رضا پس از وفات پدرش و عهدهدار شدن امامت، در میان یارانش با برخی اشخاص مؤثر و موجه در میان شیعیان مواجه بود که امامت او را به رسمیت نمیشناختند و بر امامت پدرش امام موسیبن جعفر باقی مانده بودند. امام رضا در این اوضاع و احوال، جز استناد به نصوص امام کاظم بر امامت خود، ناگزیر بود مقام علمی و دانش موهوبی خود را ضمن مباحثات و مناظرات اعتقادی و فقهی با افرادی که به او نگرویده بودند یا در امامت او شک داشتند، به اثبات برساند. افزون بر آن، گستردهترشدن جغرافیای سیاسی و فرهنگی و فکری جهان اسلام و آمیزش فرهنگ اسلامی با دیگر فرهنگهای موجود در این مناطق، خصوصاً پس از تشکیل خلافت عباسی، سبب پدیدآمدن اندیشهها و معضلات فکری و اعتقادی تازهای، بهویژه در قلمرو فهم متون دینی، شده بود که پیامد آن ظهور گروهها و فرقههای متعدد فکری و اعتقادی بود. امام رضا در امتداد خطسیر فکری دیگر ائمه شیعه، بهویژه از زمان امام باقر علیهالسلام به بعد، در گفتوگوها و پرسش و پاسخهای شفاهی و مکتوب و نیز مناظرات متعدد، کوشید روش درست فهم قرآن و احادیث نبوی را نشان دهد و از این طریق، تصویری صحیح از اعتقادات اصلی اسلامی بهویژه در قلمرو توحید، نبوت و امامت عرضه کند. این مباحث درونمایه اصلی احادیث باقیمانده از آن حضرت در متون حدیثی شیعه است.
«صحیفة الامام الرضا علیهالسلام» نیز از کتابهای معتبر شیعه به شمار میآید و علما و فقهای بزرگ شیعی اهتمام خاصی برای نقل و روایت آن داشتهاند. علاوه بر علمای شیعه، علمای اهل تسنن هم اهمیت زیادی برای نقل این کتاب قائل شدهاند، مانند: ۱- ابو محمد حسن بن ابی حنیفه جمشادی، ۲- اسماعیل بن احمد بن حسین بیهقی، ۳- قاضی ابن ابی النجم، ۴- ابن عساکر و... کتاب صحیفه احادیثی درباره توحید، علم، عبادات و احکام، تفسیر، فضایل حضرت رسول خدا و اهل بیت آن حضرت، اخلاق و آداب، خوردنیها و آشامیدنیها، طب و نکات بهداشتی را در بر دارد. این کتاب را احمد بن عامر طائی در سال ۱۹۴ هجری در شهر مدینه از امام رضا علیه السلام روایت کرده است. وی از نسل وهب بن عامر است که در کربلا همراه امام حسین به شهادت رسید. پدر او نیز در جنگ صفین در یاری امیرالمؤمنین به فیض شهادت رسیده است. این کتاب مجموعه روایاتی است که امام رضا علیه السلام از اجداد طاهرینش از حضرت رسول خدا صلی اللّه علیه و آله روایت کردهاند.
کتابهای یادشده تعداد اندکی از کتابهایی است که درباره امام هشتم شیعیان نوشته شده است. طبق اطلاعات خانه کتاب فقط در سال گذشته تا کنون بیش از ۸۰ کتاب درباره امام رضا (ع) نوشته شده که ۴۴ کتاب چاپ اول و ۴۰ کتاب دیگر هم تجدید چاپ بودهاند. از این تعداد ۲۶ کتاب برای مخاطب کودک و نوجوان بوده است. همچنین طبق این آمار ۷۸ کتاب تألیفی و ۶ کتاب ترجمه بوده است.
فضیلتهای زیارت ثامنالحجج علیبنموسی الرضا(ع)
براساس گزارش پایگاه اطلاعرسانی دفتر آیتالله مکارمشیرازی، روایاتی در فضیلت زیارت امام رضا(ع) وارد شده که درباره زیارت هیچ یک از معصومین(ع) وارد نشده است و این دلایل مختلفی دارد که یکی از آنها اینکه فقط شیعیان خالص اثناعشری به زیارت مرقدش میشتابند و از برکات تربتش بهره میگیرند و به پیروی از مکتبش افتخار میکنند.
بنا به قول مشهور شهادت حضرت ثامنالحجج مولانا علی بن موسی الرضا(ع) در روز آخر ماه صفر واقع شده است. از رسول گرامی(ص) نقل شده که فرمود: «بزودی پارهای از تن من در زمین خراسان مدفون گردد و هیچ مؤمنی او را زیارت نکند مگر آن که خداوند متعال بهشت را بر او واجب و بدنش را بر آتش جهنّم حرام کند».
در حدیث دیگری از آن حضرت(ص) آمده است: «پارهای از بدن من در خراسان مدفون خواهد شد، هر غم زدهای که او را زیارت کند خدای متعال غمش را زایل گرداند و هر گناهکاری که به زیارتش رود خداوند گناهانش را بیامرزد».
از خود حضرت رضا(ع) روایت شده: «بقعهای در خراسان است که زمانی بر آن میگذرد که محلّ رفت و آمد فرشتگان میشود، پیوسته فوجی از فرشتگان از آسمان فرود میآیند و فوجی بالا میروند تا صور اسرافیل بدمد». پرسیدند: ای پسر رسول خدا! آن، کدام بقعه است؟ فرمود: «بقعهای است در زمین طوس و آن به خدا قسم، باغی از باغهای بهشت است، هر کس مرا در آن بقعه زیارت کند گویا رسول خدا را زیارت کرده است».
به دو سند معتبر نقل شده که آن حضرت فرمود: هر کس مرا با توجّه به دوری قبرم زیارت کند روز قیامت در سه جایگاه نزد او بیایم، تا او را از صحنههای هولناک آن روز خلاصی بخشم، اوّل زمانی که نامه اعمال به دست انسانها داده میشود، دوم نزد پُل صراط و سوم نزد میزان و ترازوی اعمال.
از حضرت جواد(علیه السلام) نیز روایت شده که فرمود: «من از جانب خداوند متعال ضمانت بهشت میکنم برای کسی که قبر پدرم را در طوس زیارت کند در حالی که به حقّ آن حضرت معرفت داشته باشد».
کیفیّت زیارت حضرت رضا(ع)
در منابع دینی ما زیارات متعدّدی برای آن حضرت نقل شده است:
زیارت اوّل: زیارت مشهور آن جناب است که در کتب معتبری مانند «کامل الزیارات» و «عیون اخبارالرضا» و «مصباح الزائر» نقل شده و از عبارت «کامل الزیارات» به دست میآید که این زیارت از یکی از ائمّه(علیهم السلام) روایت شده است.
در کتابهای فوق، این زیارت با اندکی اختلاف نسبت به یکدیگر نقل شده است و ما این زیارت را بر اساس نسخه متداول نقل میکنیم:
پیش از آن که از منزل خارج شوی غسل میکنی و در هنگام غسل چنین میگویی:
اَللّهُمَّ طَهِّرْنی وَطَهِّرْ لی قَلْبی، وَاشْرَحْ لی صَدْری، وَاَجْرِ عَلی لِسانی مِدْحَتَکَ، وَالثَّنآءَ عَلَیْکَ،
خدایا پاکم کن و پاک کن دلم را و بگشا سینهام را و مدح و ثنای خود را بر زبانم جاری کن
فَاِنَّهُ لا قُوَّةَ اِلاَّ بِکَ، اَللّهُمَّ اجْعَلْهُ لی طَهُوراً وَشِفآءً
زیرا که نیرویی نیست جز بوسیله تو خدایا این غسل را برایم پاک کننده و درمان (دردهایم) قرار ده
و به هنگام بیرون رفتن میگویی:
بِسْمِ اللهِ وَبِاللهِ وَاِلَی اللهِ، وَاِلَی ابْنِ رَسُولِ اللهِ، حَسْبِیَ اللهُ، تَوَکَّلْتُ عَلَی اللهِ،
به نام خدا و به (یاری) خدا و بسوی خدا و بسوی فرزند رسول خدا بس است مرا خدا و توکل کردم بر خدا،
اَللّهُمَّ اِلَیْکَ تَوَجَّهْتُ، وَاِلَیْکَ قَصَدْتُ، وَما عِنْدَکَ اَرَدْتُ
خدایا به درگاه تو رو کنم و به سوی تو آهنگ دارم و آنچه در پیش تو است (از فضل و احسان) میخواهم
هنگامی که از خانه بیرون میروی بر در خانه خود بایست و بگو:
اَللّهُمَّ اِلَیْکَ وَجَّهْتُ وَجْهی، وَعَلَیْکَ خَلَّفْتُ اَهْلی وَمالی وَما خَوَّلْتَنی،
خدایا رویم را بدرگاه تو کردم و به امید تو جا گذاشتم خانواده و داراییم و نیز آنچه را تو به من ارزانی داشتی
وَ بِکَ وَثِقْتُ، فَلا تُخَیِّبْنی، یا مَنْ لا یُخَیِّبُ مَنْ اَرادَهُ، وَلا یُضَیِّعُ مَنْ حَفِظَهُ،
و به تو اعتماد کردم پس نومیدم مکن ای که نومید نکند هر که او را قصد کند و تباه نسازد هر که را نگهداری کند
صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَاحْفَظْنی بِحِفْظِکَ، فَاِنَّهُ لا یَضیعُ مَنْ حَفِظْتَ
درود فرست بر محمّد و آل محمّد و نگهداریم کن به نگهداری خود که براستی تو ضایع نکنی هر که را نگهداری کنی
سپس هنگامی که به سلامت به مقصد رسیدی و خواستی به زیارت بروی، مجدّداً غسل میکنی و میگویی:
اَللّهُمَّ طَهِّرْنی وَطَهِّرْ لی قَلْبی، وَاشْرَحْ لی صَدْری،
خدایا پاکم کن و پاک کن دلم را و بگشا سینهام را
وَاَجْرِ عَلی لِسانی مِدْحَتَکَ وَمَحَبَّتَکَ وَالثَّنآءَ عَلَیْکَ، فَاِنَّهُ لا قُوَّةَ اِلاَّ بِکَ،
و مدح و دوستی و ثنای خود را بر زبانم جاری کن که براستی نیرویی نیست جز به تو
وَقَدْ عَلِمْتُ اَنَّ قِوامَ دینیِ اَلتَّسْلیمُ لاَِمْرِکَ، وَالاِْتِّباعُ لِسُنَّةِ نَبِیِّکَ، وَالشَّهاَدَةُ عَلی جَمیعِ خَلْقِکَ،
و این را بخوبی دانسته ام که آنچه موجب ماندن و قوام دین من است همان تسلیم در برابر فرمان تو و متابعت از سنّت پیامبرت و گواهی دادن به این مطلب برای همه خلق توست
اَللّهُمَّ اجْعَلْهُ لی شِفآءً وَنُوراً، اِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْء قَدیرٌ.
خدایا این غسل را برای من شفا و نوری قرار ده که تو بر هر چیز توانایی
آنگاه پاکیزهترین لباسهای خود را میپوشی و به آرامی و وقار و با گامهای کوتاه در حال گفتن
اَللهُ اَکْبَرُ و لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ و سُبْحانَ اللهِ و الْحَمْدُللهِِ
خدا بزرگتر است معبودی جز خدا نیست، منزه است خدا، ستایش خاص خداست
به سوی حرم حرکت میکنی، و هنگام ورود به آن روضه مقدس میگویی:
بِسْمِ اللهِ وَبِاللهِ، وَعَلی مِلَّةِ رَسُولِ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ،
به نام خدا و به (یاری) خدا و بر کیش رسول خدا صلی الله علیه و آله
اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ، وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ، وَاَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ، وَاَنَّ عَلِیّاً وَلِیُّ اللهِ
گواهی دهم که معبودی نیست جز خدای یگانهای که شریک ندارد و گواهی دهم که همانا محمّد بنده و رسول او است و علی ولی (و نماینده) خداست
سپس در مقابل قبر آن حضرت پشت به قبله میایستی و چنین میگویی:
اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ، وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ، وَاَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ،
گواهی دهم که معبودی جز خدای یگانه نیست که شریک ندارد و گواهی دهم که همانا محمّد بنده و رسول اوست
وَاَنَّهُ سَیِّدُ الاَْوَّلینَ وَالاْخِرینَ، وَاَنَّهُ سَیِّدُ الاَْنْبِیآءِ وَالْمُرْسَلینَ،
و او آقای اوّلین و آخرین است و اوست آقای پیمبران و رسولان
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد عَبْدِکَ وَرَسُولِکَ وَنَبِیِّکَ، وَسَیِّدِ خَلْقِکَ اَجْمَعینَ، صَلاةً لا یَقْوی عَلی اِحْصآئِها غَیْرُکَ،
خدایا درود فرست بر محمّد بنده تو و رسول و پیامبر تو و بزرگ و آقای آفریدگانت همگی درودی که نیروی شماره آن را کسی جز تو نداشته باشد.
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی اَمیرِ الْمُؤمِنینَ عَلِیِّ بْنِ اَبیطالِب، عَبْدِکَ وَاَخی رَسُولِکَ،
خدایا درود فرست بر امیرمؤمنان علی بن ابی طالب بنده تو و برادر رسولت
اَلَّذِی انْتَجَبْتَهُ بِعِلْمِکَ، وَجَعَلْتَهُ هادِیاً لِمَنْ شِئْتَ مِنْ خَلْقِکَ،
آن بزرگواری که او را برگزیدی به علم خود و راهنماییش کردی برای هر که خواستی از خلق خود
وَالدَّلیلَ عَلی مَنْ بَعَثْتَهُ بِرِسالاتِکَ، وَدَیّانَ الدّینِ بِعَدْلِکَ، وَفَصْلَ قَضآئِکَ بَیْنَ خَلْقِکَ،
و دلیلش ساختی بر آن کس که برانگیختی او را به رسالتهای خود و داور دین قرارش دادی از روی عدالت و فیصله دهنده حکم خود گرداندی او را در میان خلقت
وَالْمُهَیْمِنَ عَلی ذلِکَ کُلِّهِ، وَالسَّلامُ عَلَیْهِ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ،
و مسلطش کردی بر همه اینها و سلام باد بر او و رحمت خدا و برکاتش
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ بِنْتِ نَبِیِّکَ، وَزَوْجَةِ وَلِیِّکَ، وَاُمِّ السِّبْطَیْنِ الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ، سَیِّدَیْ شَبابِ اَهْلِ الْجَنَّةِ،
خدایا درود فرست بر فاطمه دختر پیامبرت و همسر ولی و نماینده ات و مادر دو سبط (این امّت) حسن و حسین دو آقای جوانان اهل بهشت
اَلطُّهْرَةِ الطّاهِرَةِ الْمُطَهَّرَةِ، اَلتَّقِیَّةِ النَّقِیَّةِ، اَلرَّضِیَّةِ الزَّکِیَّةِ، سَیِّدَةِ نِسآءِ اَهْلِ الْجَنَّةِ اَجْمَعینَ،
آن بانوی پاک پاکیزه طاهره پرهیزکار زبده پسندیده تزکیه شده بانوی زنان اهل بهشت همهشان
صَلاةً لا یَقْوی عَلی اِحْصآئِها غَیْرُکَ،
درودی بر او فرست که کسی
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ سِبْطَیْ نَبِیِّکَ، وَسَیِّدَیْ شَبابِ اَهْلِ الْجَنَّةِ،
نیروی شمارهاش را جز تو نداشته باشد خدایا درود فرست بر حسن و حسین دو نوه پیغمبرت و دو آقای جوانان اهل بهشت
اَلْقآئِمَیْنِ فی خَلْقِکَ، وَالدَّلیلَیْنِ عَلی مَنْ بَعَثْتَ بِرِسالاتِکَ،
که بپا خواستند در میان خلقت و دو نشانه بر آن کس که او را به رسالات خود مبعوث داشتی
وَدَیّانَیِ الدّینِ بِعَدْلِکَ، وَفَصْلَیْ قَضآئِکَ بَیْنَ خَلْقِکَ،
و دو داور در دینت از روی عدل تو و دو فیصله دهنده حکم تو در میان خلقت
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ، عَبْدِکَ الْقآئِمِ فی خَلْقِکَ،
خدایا درود فرست بر علی بن الحسین بنده ات که قیام کرد در میان خلق تو
وَالدَّلیلِ عَلی مَنْ بَعَثْتَ بِرِسالاتِکَ، وَدَیّانِ الدّینِ بِعَدْلِکَ،
و دلیل بود بر آن کس که به رسالت مبعوثش داشتی و داور در دین بود به عدل و داد تو
وَفَصْلِ قَضآئِکَ بَیْنَ خَلْقِکَ، سَیِّدِ الْعابِدینَ،
و فیصله دهنده حکم تو بود در میان خلقت آقای عبادت کنندگان
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ، عَبْدِکَ وَخَلیفَتِکَ فی اَرْضِکَ، باقِرِ عِلْمِ النَّبِیّینَ،
خدایا درود فرست بر محمّد بن علی بنده ات و جانشینت در روی زمین شکافنده علم پیمبران
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّد الصّادِقِ، عَبْدِکَ وَوَلِیِّ دینِکَ، وَحُجَّتِکَ عَلی خَلْقِکَ اَجْمَعینَ، اَلصّادِقِ الْبآرِّ،
خدایا درود فرست بر جعفر بن محمّد صادق بنده و سرپرست دینت و حجّت تو بر همه خلقت آن امام راستگوی نیکوکار
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُوسَی بْنِ جَعْفَر، عَبْدِکَ الصّالِحِ، وَلِسانِکَ فی خَلْقِکَ، وَالنّاطِقِ بِحُکْمِکَ، وَالْحُجَّةِ عَلی بَرِیَّتِکَ،
خدایا درود فرست بر موسی بن جعفر بنده شایستهات و زبان گویای تو در میان خلقت آن که به حکم تو گویا بود و حجّتی بر خلق تو بود
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی عَلیِّ بْنِ مُوسَی الرِّضَا الْمُرْتَضی، عَبْدِکَ وَوَلِیِّ دینِکَ،
خدایا درود فرست بر علی بن موسی الرضا آن آقای پسندیده و بنده تو و سرپرست دینت
اَلْقآئِمِ بِعَدْلِکَ، وَالدّاعی اِلی دینِکَ وَدینِ آبائِهِ الصّادِقینَ، صَلاةً لا یَقْوی عَلی اِحْصائِها غَیْرُکَ،
و قیام کننده به عدل و داد تو و دعوت کننده به آیین تو و آیین پدران راستگویش درودی فرست که نیروی شمارهاش را کسی جز تو نداشته باشد
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدِ بْنِ عَلیٍّ، عَبْدِکَ وَوَلِیِّکَ الْقآئِمِ بِاَمْرِکَ، وَالدّاعی اِلی سَبیلِکَ،
خدایا درود فرست بر محمّد بن علی بنده و نمایندهات که قیام کرد به فرمان تو و دعوت کرد به راه تو
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی عَلیِّ بْنِ مُحَمَّد، عَبْدِکَ وَوَلِیِّ دینِکَ،
خدایا درود فرست بر علی بن محمّد بنده تو و سرپرست آیین تو
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَی الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ، اَلْعامِلِ بِاَمْرِکَ، اَلْقآئِمِ فی خَلْقِکَ،
خدایا درود فرست بر حسن بن علی آن بزرگواری که به دستورت عمل کرد و در میان خلقت بهپاخاست
وَحُجَّتِکَ الْمُؤَدّی عَنْ نَبِیِّکَ، وَشاهِدِکَ عَلی خَلْقِکَ، اَلْمَخْصُوصِ بِکَرامَتِکَ،
و آن حجّت عالی مقام تو که پرداخت (آنچه را بعهده داشت) از طرف پیامبرت و گواه تو بر خلقت آن که مخصوص گشت به کرامتت
اَلدّاعی اِلی طاعَتِکَ، وَطاعَةِ رَسُولِکَ، صَلَواتُکَ عَلَیْهِمْ اَجْمَعینَ،
و دعوت کننده بود بسوی فرمانبرداری تو و فرمانبرداری رسول تو و درودهای تو بر همگی ایشان باد
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی حُجَّتِکَ وَوَلِیِّکَ الْقآئِمِ فی خَلْقِکَ، صَلاةً تآمَّةً نامِیَةً باقِیَةً،
خدایا درود فرست بر حجّتت و نمایندهات که قیام کننده است در میان خلق تو درودی کامل و روینده و ماندنی
تُعَجِّلُ بِها فَرَجَهُ، وَتَنْصُرُهُ بِها، وَتَجْعَلُنا مَعَهُ فِی الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ،
که شتاب کنی بدان وسیله در فرج او و بدان یاریش کنی و قرار دهی ما را با آن حضرت در دنیا و آخرت
اَللّهُمَّ اِنّی اَتَقَرَّبُ اِلَیْکَ بِحُبِّهِمْ، وَاُوالی وَلِیَّهُمْ، وَاُعادی عَدُوَّهُمْ،
خدایا من تقرّب جویم به درگاه تو بوسیله دوستی ایشان و دوست دارم دوستشان را و دشمن دارم دشمنشان را
فَارْزُقْنی بِهِمْ خَیْرَ الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ، وَاصْرِفْ عَنّی بِهِمْ شَرَّ الدُّنْیا والاْخِرَةِ، وَاَهْوالَ یَوْمِ الْقِیامَةِ
پس روزی من گردان بوسیله ایشان خوبی دنیا و آخرت را و بگردان از من به برکت ایشان شرّ دنیا و آخرت و دهشتهای قیامت را
آنگاه نزد سر مبارک آن حضرت مینشینی و میگویی:
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا وَلِیَّ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّةَ اللهِ،
سلام بر تو ای ولی خدا سلام بر تو ای حجّت خدا
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا نُورَ اللهِ فی ظُلُماتِ الاَْرْضِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا عَمُودَ الدّینِ،
سلام بر تو ای نور خدا در تاریکیهای زمین سلام بر تو ای استوانه دین
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ آدَمَ صَفْوَةِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ نُوح نَبِیِّ اللهِ،
سلام بر تو ای وارث حضرت آدم برگزیده خدا سلام بر تو ای وارث نوح پیغمبر خدا
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ اِبْراهیمَ خَلیلِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ اِسْماعیلَ ذَبیحِ اللهِ،
سلام بر تو ای وارث ابراهیم خلیل خدا سلام برتو ای وارث اسماعیل قربانی خدا
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ مُوسی کَلیمِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ عیسی رُوحِ اللهِ،
سلام بر تو ای وارث موسی هم سخن خدا سلام بر تو ای وارث عیسی روح خدا
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ مُحَمَّد رَسُولِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ عَلِیٍّ وَلِیِّ اللهِ، وَوَصِیِّ رَسُولِ رَبِّ الْعالَمینَ،
سلام بر تو ای وارث محمّد رسول خدا سلام بر تو ای وارث امیر مؤمنان علی(ع) ولی خدا و وصیّ رسول پروردگار جهانیان
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ فاطِمَةَ الزَّهْرآءِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ، سَیِّدَیْ شَبابِ اَهْلِ الجَنَّةِ،
سلام بر تو ای وارث فاطمه زهرا سلام بر تو ای وارث حسن و حسین دو آقای جوانان اهل بهشت
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ عَلیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ زَیْنِ الْعابِدینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ باقِرِ عِلْمِ الاَْوَّلینَ وَالاْخِرینَ،
سلام بر تو ای وارث علی بن الحسین سیّد و زینت عبادت کنندگان سلام بر تو ای وارث محمّد بن علی شکافنده علم اوّلین و آخرین
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّد الصّادِقِ الْبآرِّ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ مُوسَی بْنِ جَعْفَر،
سلام بر تو ای وارث جعفر بن محمّد آن راستگوی نیکوکار سلام بر تو ای وارث موسی بن جعفر
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الصِّدّیقُ الشَّهیدُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْوَصِیُّ الْبآرُّ التَّقِیُّ،
سلام بر تو ای راستی پیشه شهید سلام بر تو ای وصی نیک رفتار با تقوا
اَشْهَدُ اَنَّکَ قَدْ اَقَمْتَ الصَّلاةَ وَآتَیْتَ الزَّکاةَ، وَاَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ، وَنَهَیْتَ عَنِ الْمُنْکَرِ،
گواهی دهم که براستی تو برپا داشتی نماز را و بدادی زکات را و امر کردی به معروف (کار نیک) و نهی کردی از کار زشت
وَعَبَدْتَ اللهَ مُخْلِصاً حَتّی اَتیکَ الْیَقینُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبَا الْحَسَنِ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ
و پرستش کردی خدا را از روی اخلاص تا مرگت فرا رسید سلام بر تو ای ابا الحسن و رحمت خدا و برکاتش
سپس میگویی:
اَللّهُمَّ اِلَیْکَ صَمَدْتُ مِنْ اَرْضی، وَقَطَعْتُ الْبِلادَ رَجاءَ رَحْمَتِکَ فَلا تُخَیِّبْنی،
خدایا به آهنگ دربار تو کوچ کردم از سرزمینم به امید رحمت تو شهرها را درنوردیدم پس نومیدم مکن
وَلا تَرُدَّنی بِغَیْرِ قَضآءِ حاجَتی، وَارْحَمْ تَقَلُّبی عَلی قَبْرِ ابْنِ اَخی رَسُولِکَ، صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَآلِهِ،
و بازم مگردان بدون برآوردن حاجتم و رحم کن به این رفت و آمد و روی آوردنم بر سَرِ قبر برادرزاده پیغمبرت که درودهای تو بر او و آلش باد
بِاَبی اَنْتَ وَاُمّی یا مَوْلایَ، اَتَیْتُکَ زآئِراً وافِداً عآئِذاً مِمّا جَنَیْتُ عَلی نَفْسی، وَاحْتَطَبْتُ عَلی ظَهْری،
پدر و مادرم به فدایت ای سرور من آمدهام برای زیارتت و واردم بر تو و پناهندهام به تو از آن جنایاتی که بر خود کردم و بار گناهی که بر دوش کشیدم
فَکُنْ لی شافِعاً اِلَی اللهِ یَوْمَ فَقْری وَفاقَتی،فَلَکَ عِنْدَاللهِ مَقامٌ مَحْمُودٌ، وَاَنْتَ عِنْدَهُ وَجیهٌ
پس تو شفیع من باش در پیشگاه خداوند در روز نیاز و نداریم زیرا که تو در پیشگاه خداوند مقامی شایسته داری و در نزد او آبرومندی
آنگاه دست راست را بلند میکنی و میگویی:
اَللّهُمَّ اِنّی اَتَقَرَّبُ اِلَیْکَ بِحُبِّهِمْ وَبِوِلایَتِهِمْ، اَتَوَلّی آخِرَهُمْ بِما تَوَلَّیْتُ بِهِ اَوَّلَهُمْ، وَاَبْرَءُ مِنْ کُلِّ وَلیجَة دُونَهُمْ،
خدایا من به تو تقرّب جویم بوسیله دوستی و ولایت این خاندان دوست دارم آخرین آنها را به همان نحو که دوست داشتم اوّلین نفرشان را و بیزاری جویم از هر همدمی غیر از ایشان
اَللّهُمَّ الْعَنِ الَّذینَ بَدَّلُوا نِعْمَتَکَ، وَاتَّهَمُوا نَبیَّکَ، وَجَحَدُوا بِآیاتِکَ،
خدایا لعنت کن کسانی که دگرگون کردند نعمت تو را و متّهم کردند (در امر خلافت) پیامبرت را و منکر شدند آیات تو را
وَ سَخِرُوا بِاِمامِکَ، وَحَمَلُوا النّاسَ عَلی اَکْتافِ آلِ مُحَمَّد،
و به مسخره گرفتند امام تو را و سوار کردند مردم را بر دوش آل محمّد (و بر علیه آنان تحریکشان کردند)
اَللّهُمَّ اِنّی اَتَقَرَّبُ اِلَیْکَ بِاللَّعْنَةِ عَلَیْهِمْ، وَالْبَرآئَةِ مِنْهُمْ فِی الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ یا رَحْمنُ
خدایا من به تو تقرّب جویم بوسیله لعنت کردن بر ایشان و بیزاری جستن از آنها در دنیا و آخرت ای خدای بخشاینده
سپس به پایین پای آن حضرت برمیگردی و میگویی:
صَلَّی اللهُ عَلَیْکَ یا اَبَا الْحَسَنِ، صَلَّی اللهُ عَلی رُوحِکَ وَبَدَنِکَ،
درود خدا بر تو ای ابا الحسن، درود خدا بر روان تو و بر پیکرت باد
صَبَرْتَ وَاَنْتَ الصّادِقُ الْمُصَدَّقُ، قَتَلَ اللهُ مَنْ قَتَلَکَ بِالاَْیْدی وَالاَْلْسُنِ.
بردباری کردی با این که تو راستگویی بودی تصدیق شده خدا بکشد کسانی که تو را کشتند بدست و زبان.
آنگاه بر قاتلان امیرمؤمنان و حسن و حسین و جمیع اهل بیت رسول خدا(علیهم السلام) لعن میکنی، سپس به بالای سر حضرت برمیگردی و دو رکعت نماز میخوانی، در رکعت اوّل پس از حمد، سوره «یس» و در رکعت دوم سوره «الرحمن» را تلاوت میکنی و در دعا و تضرّع، تلاش و همّت به خرج میدهی و برای پدر و مادر و برادران دینی، زیاد دعا میکنی. (البتّه انجام این امور در مواقعی است که ازدحام جمعیّت نباشد و گرنه میتوان در گوشهای ایستاد و تمام زیارت را خواند).
«شیخ مفید» در «مقنعه» زیارت دیگری را به شرح زیر نقل کرده است:
پس از غسل زیارت و پوشیدن پاکیزهترین لباسهای خود، نزد قبر آن حضرت میایستی و میگویی:
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا وَلِیَّ اللهِ وَابْنَ وَلِیِّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّةَ اللهِ وَابْنَ حُجَّتِهِ،
سلام بر تو ای ولی (و نماینده) خدا و فرزند ولی او سلام بر تو ای حجّت خدا و فرزند حجّت او
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اِمامَ الْهُدی وَالْعُرْوَةَ الْوُثْقی، وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ،
سلام بر تو ای پیشوای هدایت و رشته محکم حق، و رحمت خدا و برکاتش نیز بر تو باد
اَشْهَدُاَنَّکَ مَضَیْتَ عَلی مامَضی عَلَیْهِ آبآؤُکَ الطّاهِرُونَ، صَلَواتُ اللهِ عَلَیْهِمْ،
گواهی دهم که تو به همان راهی رفتی که پدران پاکت بدان راه رفتند درودهای خدا بر ایشان باد
لَمْ تُؤْثِرْ عَمیً عَلی هُدیً، وَلَمْ تَمِلْ مِنْ حَقٍّ اِلی باطِل،
اختیار نکردی کوری (گمراهی) را بر هدایت و تمایل نگشتی از حق بسوی باطل
وَاَنَّکَ نَصَحْتَ للهِِ وَلِرَسُولِهِ، وَاَدَّیْتَ الاَْمانَةَ، فَجَزاکَ اللهُ عَنِ الاِْسْلامِ وَاَهْلِهِ خَیْرَ الْجَزآءِ،
و تو براستی خیرخواهی کردی برای خدا و پیامبرش و پرداختی امانت را پس خداوند پاداشت دهد از دین اسلام و مسلمانان به بهترین پاداش،
اَتَیْتُکَ بِاَبی اَنْتَ وَاُمّی زآئراً عارِفاً بِحَقِّکَ، مُوالِیاً لاَِوْلِیآئِکَ، مُعادِیاً لاَِعْدآئِکَ، فَاشْفَعْ لی عِنْدَ رَبِّکَ
آمده ام پدرم و مادرم به فدایت به درگاه تو برای زیارت با معرفت به حق تو و دوستدارم دوستانت را و دشمنم با دشمنانت پس شفاعت کن از من در نزد پروردگارت
آنگاه به جانب بالای سربرگرد و بگو:
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مَوْلایَ یَا بْنَ رَسُولِ اللهِ، وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ،
سلام بر تو ای مولا و سرور من ای فرزند رسول خدا و رحمت خدا و برکاتش بر تو باد
اَشْهَدُ اَنَّکَ الاِْمامُ الْهادی، وَالْوَلِیُّ الْمُرْشِدُ، اَبْرَءُ اِلَی اللهِ مِنْ اَعْدآئِکَ،
گواهی دهم که تویی امام راهنما و سرپرست با رشد و هدایت بیزاری جویم بدرگاه خداوند از دشمنانت
وَاَتَقَرَّبُ اِلَی اللهِ بِوِلایَتِکَ، صَلَّی اللهُ عَلَیْکَ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ.
و تقرّب جویم بدرگاه خدا بوسیله دوستی تو درود خدا و رحمت خدا و برکاتش بر تو باد.
سپس دو رکعت نماز زیارت بجای آور و اگر میخواهی نمازهای دیگری هم بخوان و به طرف پایین پا برگرد و حاجات خود را از خداوند طلب کن.