امیدواریم کارفرمایان به کارگران به عنوان سرمایه انسانی و شریک اجتماعی خود نگاه کنند و لااقل همانقدر که مراقب دستگاهها و ماشینآلات خود هستند، مراقب کارگران به خصوص کارگران خانم باشند؛ زن جوانی را تنها در شب با لباس ناایمن در کنار دستگاهها رها کردن، چه توجیهی میتواند داشته باشد؟!
شانزدهم آبان، رسانهها پُر شد از یک خبر به غایت ناراحت کننده؛ حتی تجسم آنچه بر سر یک کارگر زنِ جوان در یک کارگاه ریسندگی در سمنان آمده، دردناک است؛ یک زن بسیار جوان که فقط ۲۱ ساله بود، جان خود را در یک حادثه کارِ بسیار دلخراش از دست داد.
شرح دلخراش حادثه
نامش «مرضیه طاهریان» بود و همکاران او میگویند ابتدا مقنعهی او در دستگاه گیر کرد و به همین ترتیب سر وی نیز به درونِ دستگاه کشیده شد.
یعنی ابتدا مقنعه این کارگر جوان به دستگاه گیر میکند، احتمالاً نمیتواند آن را آزاد کند، با دستگاهِ خشن و بیروح میجنگد؛ این جدال کمتر از یک دقیقه، در حد چند ثانیه به درازا میکشد؛ فرض بگیرید یک طرف، دختر جوانی است که هزاران امید و آرزو دارد و طرف دیگر، دستگاهی است که نه امید میشناسد و نه آرزو، دستگاهی که با دور تند میچرخد؛ نخ میریسد و میریسد تا خط تولید برقرار باشد و راندمان کار بالا برود.
در نهایت، در این جدال نابرابر، مرضیهی جوان، مرضیهی بسیار جوان، مغلوبه میشود و جان خود را بر سر لباس گیر کرده در دستگاه میگذارد؛ مرگ آنی است و در برش کوتاهی از زمان اتفاق میافتد؛ زمان به خاطرِ مرگ این کارگر جوان به ناگهان میایستد؛ توقف همه چیز…
علت حادثه هنوز مشخص نیست!
این زن جوان، کارگرِ کارخانهای به نام «نساجی کویر سمنان» واقع در شهرک صنعتی شرق بوده و این اتفاق ناگوار در شیفت شب رخ داده است؛ هنوز بررسیها برای علت مرگ و ریشهیابی دلایل این حادثه کارِ دلخراش ادامه دارد:
«آیا لباس کار این کارگر جوان مناسب بوده؛ آیا دستگاه، آلارم یا همان زنگ خطر اضطراری داشته و از همه مهمتر، یک دختر جوان و احتمالاً کم تجربه، شیفت شب در کنار یک دستگاه خطرناک و خشن چه میکرده است؟!»
مسئولان وعده دادهاند که «بررسی دقیق» صورت خواهد گرفت و به زودی مشخص خواهد شد که بیاحتیاطی از جانب چه کسی بوده و چرا این مرگ ناگوار به واقعیت پیوسته؛ و امیدواریم که این بررسیها حتما با دقت و کارشناسانه صورت بگیرد و مرگ مرضیهی جوان مثل مرگِ صدها کارگر جوان دیگر که قربانی عدم رعایت اصول اولیه ایمنی میشوند، در لابلای اخبارِ به ظاهر مهم ترِ سیاسی و اقتصادی گم نشود؛ امیدواریم «مرضیه» از سرتیتر خبرها پاک نشود و بدانیم چرا در شیفت شب، مقنعه او به دستگاه گیر کرده و عامل این مرگ مفاجا شده است.
آمارهای متعدد، اما نگران کننده!
آمارهای مربوط به حوادث کار، متعدد و گاهاً متناقض هستند، چون منابعِ رسمیِ جمع آوری و اعلام آمار، بسیارند؛ از پزشکی قانونی گرفته تا وزارت کار و تامین اجتماعی، بلندگوی رسمی برای اعلان نرخ حوادث کار داریم؛ اما هر کدام از این منابع را مرجع قرار دهیم، بازهم میبینیم که نرخ حوادث کار در ایران بالاست، به شدت بالاست:
«بر اساس آمارهای سازمان تامین اجتماعی؛ در سال قبل ۴۲۸۹۸ کارگر مشمول قانون کار دچار حادثه شدند که از این تعداد ۱۵۹۳ نفر زن و ۴۴۴۹۱ نفر مرد هستند. از این تعداد حادثه دیده ۲۲۵۸۷ نفر مجرد و ۲۱۹۰۴ نفر متاهل هستند. در سال گذشته تعداد آسیبهای شغلی منجر به فوت ۷۵۱ (نفر-حادثه) بوده و در مقابل ۸۵۴۴ نفر با آسیب شغلی منجر به غیر فوت دست و پنجه نرم کردهاند».
در چنین چیدمانِ پرحادثهای، مرگ مرضیه طاهریان برای آمارهای رسمی میتواند فقط یک «عدد» باشد، یک نمونه از مرگ کارگرانه باشد در بین بیش از ۷۵۰ مرگِ سالانه بر اثر حوادث کار؛ اما برای یک خانواده داغدار، این مرگ مفاجا و ناگهانی، همه چیز است؛ میتواند به معنای پایان جهان باشد، همان جایی که زمان در اثر جدال لباس طاهره و دستگاه ریسندگی، متوقف میشود.
سوالات بسیار:
چرا حضور یک زن جوان در شیفتِ شبِ کارگاه؟!
اما چرا مرگ در اثر گیر کردن لباس، آنهم لباس یک کارگر زنِ بسیار جوان و در نیمههای شب؛ سیمین یعقوبیان (فعال کارگری و مشاور امور زنان کانون هماهنگی شوراهای اسلامی کار استان خراسان رضوی) در ارتباط با مرگ دردناکِ مرضیه طاهریان به ایلنا میگوید: به استناد ماده ۶۱ آئین نامه حفاظت و بهداشت عمومی در کارگاهها، کارفرما موظف است در سال ۲ دست لباس کار مجانی در اختیار کارگر بگذارد؛ لباس کار باید متناسب با نوع کار باشد و طوری تهیه شود که کارگر بتواند به راحتی وظایف محوله را بدون احتمالِ بروز حوادث ناگوار انجام دهد که اتفاقاً یکی از تاکیدات شورای عالی حفاظت فنی به کارفرمایان همین مساله یعنی بحثِ «لباس کار ایمن» است.
یعقوبیان با بیان اینکه «شناسایی و ارزیابی شرایط محیط کار برای تشخیص کنترل خطرات احتمالی به عهده کارفرماست» ادامه میدهد: کارفرما مکلف است تجهیزات ایمنی و لباس کار را فراهم نماید وهمچنین نظارت بر روندِ استفاده آن داشته باشد و دورههای آموزشی لازم برای ایمنی در محیط کار را نیز برگزار نماید.
به گفته این فعال کارگری، یک نکته نگران کننده دیگر در حادثهی منجر به مرگ مرضیه، حضور یک زن جوان در شیفت شب در کارگاه است: بانوان با توجه وظایف دیگری که در خانواده دارند در قانون، امکانات و بایدهایی برایشان پیشبینی شده که باید حتما اجرایی شود؛ به عنوان مثال، شیفت شب برای خانمها نباید مصداق داشته باشد که حتی رئیس جمهور نیز در بازدیدهای استانی به این مساله تاکید کردند حال سوال اینجاست که مرضیه شیفت شب چرا پای دستگاه بوده؟!
یعقوبیان ادامه میدهد: فارغ از نظارت بر این امور، اداره کار محل و بازرسین کار، مکلف به بازرسیهای ادواری ومتناوب از کارگاهها هستند تا مانع بروز حوادث اینچنینی شوند که متاسفانه وزارت کار مدعی است تعداد بازرسین موجود، جوابگوی بنگاههای اقتصادی نیست که میتوان این خلاء را با باور به تشکلهای کارگری و واگذاری کار به این نهادهای مدنی پُر کرد.
استانداردهای اولیه برای لباس کار ایمن.
اما در این هیچ بحثی نیست که لباس کار مرضیه مناسب نبوده است که اگر بود، مقنعه او در دستگاه گیر نمیکرد و سر جوانش به داخل دستگاه کشیده نمیشد؛ یعقوبیان به گوشهای از استانداردهای لباس ایمن در محیط کار اشاره میکند:
۱. لباس کار باید اندازه و متناسب با بدن باشد. اگر مقنعه ایشان سایز بزرگتر باشد محتمل اینگونه حوادث رخ میدهد.
۲. کارکنانی که با ماشین کار میکنند و یا در جوار ماشین آلات مشغول کار هستند باید از لباس کاری استفاده کنند که هیچ قسمت آن باز یا پاره نباشد. آویزان نمودن زنجیر ساعت، کلید و نظایر آنها روی لباس کار اکیداً ممنوع است.
۳. در محل کار که احتمال خطر انفجار و یا حریق باشد استفاده از یقه نورگیری (آفتاب گردان) و زه و دسته عینک که از انواع سلونوئید ساخته شدهاند و همچنین همراه داشتن سایر مواد قابل اشتعال برای کارکنان مربوطه اکیداً ممنوع است.
۴. در صورتیکه انجام کاری ایجاب نماید که کارکنان آستین لباس کار خود را مستمراً بالا بزنند بایستی از لباس کار آستین کوتاه استفاده نمایند.
۵. کارکنانی که در محیطهای آلوده به گرد و غبار، مواد قابل اشتعال و انفجار و یا مسموم کننده اشتغال دارند، نباید لباسهای جیب دار و یا لبه دارداشته باشند، چون ممکن است گرد و غبار و مواد مزبور در چین و لبه لباس باقی بمانند.
۶. لباس ایمنی مخصوص کارکنانی که با مواد خورنده و یا مضر کار میکنند باید آب و گاز در آن نفوذ ننموده و جنس آن مناسب با نوع ماده و یا موادی که با آنها کار میکنند باشد.
۷. لباس نسوز مخصوص حفاظت در مقابل حریق بایستی شامل کلاه، دستکش و کفش بصورت یک تکه و سر هم باشد.
۸. لباس کارکنانی که با مواد اسیدی و رادیواکتیو کار میکنند باید بصورت یکپارچه و بدون منفذ همراه با کلاه مخصوص، کفش و دستکش از جنس خاص و غیر قابل نفوذ باشد.
۹. لباس بارانی بایستی به صورت پالتوییِ کلاه سر خود، از جنس پارچه ضد آب با آستری نخی (جهت مناطق معتدل) و یا آستری پشمی (جهت مناطق سرد سیر) با رنگ مصوب تهیه شود.
سخن آخر:
این حادثه هیچ توجیهی ندارد!
اینها حداقلهای لباس کار ایمن است که هر کارفرمایی باید سالی دو بار مجانی در اختیار کارگرانش قرار دهد؛ یعقوبیان میگوید: امیدواریم کارفرمایان به کارگران به عنوان سرمایه انسانی و شریک اجتماعی خود نگاه کنند و لااقل همانقدر که مراقب دستگاهها و ماشین آلات خود هستند، مراقب کارگران به خصوص کارگران خانم باشند؛ زن جوانی را تنها در شب با لباس ناایمن در کنار دستگاهها رها کردن، چه توجیهی میتواند داشته باشد؟!
زن جوانی را تصور کنید که در ساعات شب، با لباس معمولی، کنار دستگاه ریسندگی ایستاده و چراغ خط تولید را روشن نگه میدارد؛ ناگهان «آن اتفاق» میافتد، همان اتفاق دردناک و البته بسیار ساده، گیر کردن مقنعه که موجبِ مرگ میشود؛ زن جوانی را تصور کنید که همه امید و آرزوهایش با گیر کردن سادهی بخشی از لباسش بر باد میرود، نه، نمیتوان تصور کرد؛ حتی تصور کردنش هم ساده نیست. …