اینک اما از آن داد و قالها خبری نیست، چون هم آن زمان میدانستند و هم الان میدانند که ایران باید مذاکره کند ولی قبل از انتخابات میترسیدند با به سرانجام رسیدن مذاکرات، پیروزی سیاسی در داخل نصیب رقیب شود.
اینان همان طائفهای هستند که در دوران ظریف، برجام را در صحن علنی مجلس با فندک به آتش کشیدند و اینک برای احیای آن سر از پا نمیشناسند.
هر چند نمیتوان این تناقضها را نادیده گرفت ولی واقعیت این است که اکنون، احیا یا مرگ برجام در سمت ایران، در دست تیم مذاکرهکننده جدید است که خوشبختانه دیدگاه اعضای تیم، به تندی دلواپسان نیست و معقولترند.
این تیم اینک به نمایندگی از ایران با طرفهای مقابل گفتوگو میکند و از اینرو به همان اندازه که خنجر از پشت زدن به تیم ظریف، زننده و ناروا بود، تضعیف تیم جدید نیز رویکردی نابخردانه است.
بعد از دور اول مذاکرات احیای برجام، در داخل کشور شاهد هجمهای پردامنه علیه مذاکرهکنندگان ایرانی بودیم. علت نیز آن بود که این دور از گفتوگو نتیجهای نداشته است. من نیز مانند شما در جریان جزئیات آنچه در وین گذشته نیستم ولی عقل سلیم ایجاب میکند که بپذیریم در موضوع جدی و مهمی چون برجام که یک سمت آن فعالیتهای هستهای است و سوی دیگرش تحریمها، الزاما در یک جلسه نمیتوان به جمعبندی رسید.
خود برجام هم بعد از ۲۰ ماه مذاکره به دست آمد و اینگونه نبود که ظریف و تیمش با یک سفر کاری، به توافق رسیده باشند. البته که در شرایط کنونی نمیتوان ۲۰ ماه منتظر ماند ولی انتظار توافق مایکروفری هم چندان معقول نیست.
متاسفانه گروهی در داخل چنان موضع میگیرند که گویا حامی طرفهای غربی هستند و مثلا ارائه بسته پیشنهادی از طرف ایران را مورد تمسخر قرار میدهند؛ گو اینکه انتطار داشتند هیات ایرانی نه برای گفتوگو و بده بستان که برای قبول آنچه ۴+۱ میخواهند به وین رفته باشد! مثلاً میگویند چرا طرف ایرانی پیشنهادی داده که مطلوب غربیها نبوده است؟ خب معلوم است که در هر مذاکرهای طرفهای درگیر، پیشنهادات حداکثری میکنند تا بتوانند بر سر آن مذاکره کنند و امتیاز بگیرند. در یک خرید ساده هم وقتی فروشنده بالاترین قیمت را مطرح میکند و خریدار قیمتی بسیار پایین را پیشنهاد میدهد، معنایش این نیست که آن دو قصد معامله ندارند بلکه اتفاقاً بدین معناست که میخواهند معاملهای پرسود برای خود رقم برنند و بسته به شرایط و قدرت چانهزنی در عددی میانه به هم برسند.
در اینجا هم میتوان تصور کرد که طرفهای غربی گفته باشند ایران تمام فعالیتهای هستهایاش را فوراً متوقف کند تا تحریمها گام به گام لغو شود و ایران هم خواستار لغو آنی تحریمها و کاهش گام به گام برخی فعالیتهای هستهای شده باشد. بدیهی است که در بدایت امر، هیچ کدام از طرفین، پیشنهاد مقابل را نخواهد پذیرفت و کار به دورههای بعدی میکشد.
این مساله از آن جهت در دور جدید مذاکرات اهمیت مضاعف مییابد که تجربه توافق پیشین در دسترس است و طرف ایرانی حق دارد نگران باشد که توافق سریع امروز، با تغییر دولت در آمریکا از هم بپاشد و لذا باید تضمینات قویتری برای جلوگیری از تکرار گذشته، دیده شود. بدیهی است که توافق بر سر این تضمینها بسیار سخت خواهد بود، هر چند که ممکن و میسر است.
اگر ایران را دوست داریم و نگران آنیم که تحریمها بیش از پیش به نابودی اقتصاد کشور و معیشت مردم منجر شود، باید از تیم مذاکرهکننده ایرانی حمایت کنیم و از آنها بخواهیم به توافقی جدی و بلندمدت و قابل اعتنا دست یابند. باید رویکردهای جناحی و تلافیجویانه را کنار گذاشت و به جای تهدید و تحقیر مذاکرهکنندگان ایرانی، بدون ماندن در بند وزن و قافیه، خطاب به ایشان گفت: «ای آنکه مذاکره شعارت ... آغوش باز ملت در انتظارت».