آفتابنیوز : ايران قصد دارد فعاليتهاي غنيسازي اورانيوم را كه از نوامبر گذشته به حال تعليق درآمده ازسربگيرد؛ آژانس با اين تحول چگونه تعامل خواهد كرد؟- بهويژه كه چنين اقدامي ميتواند نقض توافق اين كشور با اتحاديهاروپا مبني بر تعليق اين فعاليتها به شمار رود- پرونده هستهاي ايران، يكي از پيچيدهترين پروندههايي است كه جامعه بينالمللي و آژانس درحال حاضر با آن در حال تعامل هستند. اين پرونده كه تنها قله كوهيخ است ناشي از مشكلات زيادي از جمله امنيت منطقهاي، گروههاي تندروي خارج از ايران، اتهامات مربوط به نقض حقوقبشر، محاصره اقتصادي تحميلشده بر ايران و ساير مسائل و ابعاد سياسي و اقتصادي است كه عمر آن به حدود 26 سال پيش يعني زمان انقلاباسلامي در سال 1979 ميلادي ميرسد.
مذاكراتي كه بين اتحاديهاروپا از يكسو و ايران از سوي ديگر درجريان است منعكسكننده وجود اين خواست مشترك است كه حل اين مسأله بايد در چارچوب نگاه به مسأله از منظري فراگير و همهجانبه صورت گيرد و به همين دليل، محورهاي مطرح براي بحث و بررسي طرفين، مسأله هستهاي، امنيت منطقهاي، مجازاتهاي اقتصادي و ارائه فناوري هستهاي به ايران را در برميگيرد و به عقيده من، اين تنها شيوه براي حل اين مسأله است.
ما اميدواريم كه ايران فعاليتهاي غنيسازي اورانيوم را در حال حاضر از سرنگيرد زيرا همچنان مسائلي درباره آنچه مربوط به برنامه هستهاي ايران كه در طول دو دهه گذشته مخفي بوده، باقي است كه آژانس هنوز اقدام به حلوفصل آنها نكرده است.
آيا همكاري بين آژانس و ايران پيشرفت زيادي داشته است؟ بله؛ پيشرفت زيادي به دست آوردهايم؛ كاري در برابر ما هست كه بايد پيش از آنكه جامعه بينالمللي اعتماد خود را از ماهيت برنامه هستهاي ايران از دست بدهد به اتمام برسانيم. خللي در صداقت و اعتماد وجود دارد و ايران بايد در اعتمادسازيِ دوباره، سهيم باشد.
ايران چگونه ميتواند دوباره اعتمادسازي كند؟ به نظر من، ايران بايد به مذاكرات خود با اتحاديهاروپا كه آمريكا درحال حاضر آن را تشويق ميكند، ادامه دهد؛ اين تغييري مهم در موضع آمريكاست كه در ابتداي اين مذاكرات، مشوق آن نبود. اين گامي مثبت در مسير حل متوازن و راضيكننده به شمار ميرود كه همه ابعاد موضوع را خواه در زمينه عاديسازي روابط با غرب يا برداشتهشدن مجازاتها و ارائه فناوري پيشرفته به ايران يا اطمينان از صلحجويانه بودن برنامه هستهاي ايران براي جامعه بينالمللي را مدنظر قرار ميدهد.
طرف ايراني در حال حاضر منتظر پيشنهاد كامل و فراگيري است كه اتحاديهاروپا در پايان ماه جاري يا آغاز ماه آينده در چارچوب يك راهحل فراگير و همهجانبه به تهران ارائه خواهدكرد و اميد داريم كه اين امر، سرآغازي براي پيشرفت و دستيابي به حلوفصل مشكلات باشد.
من نميتوانم بگويم اين راهحل نهايي چيست زيرا اين مسأله، كاملاً سياسي است. من همه طرفها از جمله آمريكا را به ادامه مذاكرات تشويق ميكنم زيرا معتقدم ناگزير در مرحلهاي بايد گفتوگويي مستقيم بين دو طرف انجام شود زيرا هنگام گفتوگو درباره امنيت منطقهاي، اتحاديهاروپا هرگز نميتواند ضمانتهاي امنيتي به ايران ارائه كند.
آيا براساس پيمان بينالمللي منع گسترش سلاحهاي هستهاي ( NPT )، غنيسازي اورانيوم حق كشورها نيست؟ البته؛ اما غنيسازي اورانيوم همزمان ميتواند هر كشوري را در صورتي كه اورانيوم بسيارغنيشده در اختيار داشته و داراي توانمنديهاي صنعتي و ساختار زير بنايي باشد به دستيابي به سلاح هستهاي در مدت شش ماه تا تقريباً يك سال نزديك كند.
اين موضوع نگرانكننده نه فقط در مورد ايران بلكه در خصوص همه كشورهايي است كه اين بخش حساس از چرخه سوخت هستهاي اعم از غنيسازي اورانيوم يا بازيافت پلوتونيوم از سوخت مصرفشده را دارند.
مشكل ايران، نقص بزرگي را كه در پيمان منع گسترش وجود دارد آشكار كرده است كه آن اين است كه « حق هر كشوري است كه بهتنهايي اقدام به غنيسازي اورانيوم يا بازيافت پلوتونيوم كند»؛ امري كه قرار گرفتن اين بخش حساس از سوخت هستهاي تحت نظارت بين المللي را ايجاب ميكند و به همين دليل اميدوارم كه در آينده، براي وضع چارچوبي جديد براي استفاده صلحآميز از انرژي هستهاي تلاش كنيم بهگونهاي كه براي هر كشوري صرفنظر از گرايشهاي سياسي آن، حق دستيابي به فناوري هستهاي براي مثلاً توليد انرژي برق وجود داشته باشد. در غير اين صورت، ما در طول 20 سال آينده، شاهد 30 كشور داراي سلاح هستهاي در خارج از چارچوب پيمان بينالمللي منع گسترش و نظام منع اشاعه خواهيم بود.
به لحاظ قانوني، بيشك ايران، حق غنيسازي اورانيوم را دارد اما بهخاطر پيشينه و مخفيبودن برنامه هستهاي ايران كه مخالف تعهدات اين كشور براساس معاهده بينالمللي است و علاوه بر آن وضعيت بحراني خاورميانه، در جامعه بينالمللي نگرانيهاي زيادي در مورد برنامه هستهاي ايران وجود دارد.
بهرغم تحولي كه در موضع آمريكا ذكر كرديد، در داخل آمريكا گرايشهايي وجود دارد كه پذيرش مذاكره با ايران يا كرهشمالي را بدين معنا ميداند كه اين مجوز را به نظامهايي ميدهد كه از ديدگاه آمريكاييها به بهانه غير دموكراتيكبودن از مشروعيت برخوردار نيستند.
به اعتقاد من، سخن از دموكراسي و حقوقبشر پيش از تأمين امنيت جامعه بينالمللي در برابر گسترش سلاحهاي هستهاي نا ممكن است.
اميدوارم مذاكرات ايران و اتحاديهاروپا ادامه يابد و اين مذاكرات، مذاكره بين ايران و آمريكا را در پي داشته باشد، زيرا هرگونه رويكردي به سوي افزايش تنش، براي "همه طرفها" زيانبار خواهد بود.
آيا ميتوان طرح پيشنهادي اتحاديهاروپا را يك معامله به شمارآورد؟ البته؛ زيرا به هرحال اين طرح، در پايان بايد معاملهاي باشد كه همه طرفها احساس رضايت كنند و منافع آنها محقق شود.