این راهدار وظیفهشناس به نام صفدر شریفی که در اداره راهداری استان آذربایجان شرقی کار میکرد، روز جمعه گذشته همراه با معاونت راهداری این استان برای سرکشی، راهی آزادراه تبریز- زنجان شد. آن روز برف زیادی در منطقه باریده بود و راهها نیاز به برفروبی داشت. آنها پس از سرکشی از راهدارخانههای بین راه شب را هم در همانجا استراحت کردند؛ اما صبح شنبه وقتی قصد بازگشت داشتند حادثهای اتفاق افتاد. یک کامیون کشنده که حامل تانکر بود بهدلیل لغزنده بودن جاده قیچی کرده و واژگون شده بود. بهنظر میرسید که چند لحظه بیشتر از این حادثه نمیگذرد. معاون راهداری از خودرو پیاده شد و در جاده کمی به عقب برگشت تا توجه خودروهایی را که به محل حادثه نزدیک میشدند جلب کند و آنها سرعتشان را کم کنند. همزمان راهدار وظیفهشناس که پشت فرمان بود هم خودرو را کنار جاده رها کرد و با عجله خودش را به راننده تریلی واژگون شده رساند تا از وضعیت او باخبر شود. در همین لحظات بود که چند اتوبوس از راه رسیدند. معاون راهداری با اشاره دست از آنها میخواست سرعتشان را کم کنند اما یکی از اتوبوسها به شکل سطحی با او برخورد کرد. حادثه بزرگتر اما چند لحظه بعد اتفاق افتاد. زمانی که اتوبوس دیگری با سرعت به محل حادثه نزدیک شد و راننده نتوانست خودرواش را کنترل کند و درست در زمانی که صفدر شریفی برای برداشتن وسیله نزدیک خودروی راهداری آمده بود با شدت به او برخورد کرد. این تصادف در یک چشم بهم زدن اتفاق افتاد و راهدار وظیفه شناس دچار صدمات زیادی شد. با اینکه دقایقی بعد او به مرکز درمانی منتقل شد اما پیش از رسیدن به آنجا و در میانه راه جانش را از دست داد.
همکاری که وظیفهشناس بود
محمد مومنی، یکی از همکاران شریفی در اینباره میگوید: «از دستدادن صفدر شریفی برای ما تلخ و ناگوار است. او و همه همکارانم در راهداری برای خدمت رسانی به مردم جانشان را کف دستشان گرفتهاند و متأسفانه هرسال، بهخصوص در فصل سرما که بارش برف جادهها را دچار مشکل میکند شاهد ازدستدادن همکارانمان هستیم.»
او در ادامه میگوید: «در این حادثه هم صفدر شریفی برای نجات جان راننده تانکر جان خودش را از دست داد. او وقتی دید تانکر واژگون شده برای نجات راننده سراغ او رفت اما خودش دچار حادثه شد و جانش را از دست داد و در ادامه معلوم شد راننده تانکر هم جان باخته است. صفدر شریفی از نیروهای وظیفهشناس و فداکار راهداری بود. یادم میآید سال گذشته که برف سنگینی باریده بود او ۷۲ساعت مداوم همراه با مدیرکل راهداری در جادهها بودند به مردم کمک میکردند و تلاش داشتند راه را باز کنند.»
پدرم عاشق خدمت به مردم بود
حالا با گذشت چند روز از جانباختن این راهدار وظیفهشناس اعضای خانوادهاش بیشتر از همیشه جای خالی او را احساس میکنند. میلاد فرزند بزرگ او میگوید: «پدرم حدود ۲۰ سال در راهداری کار میکرد و عاشق خدمت به مردم بود. بارها در برف و سرما بهخودروهایی که در جاده گرفتار شده بودند کمک میکرد و برایشان زنجیرچرخ میبست.»
او در ادامه میگوید: «پدرم همه عمرش را برای ما گذاشته بود. همیشه من و خواهر کوچکترم را نصیحت میکرد که به هر قیمتی که شده درسمان را بخوانیم. آخرین مرتبه یک روز قبل از حادثه پدرم را دیدم و چهرهاش در ذهنم حک شده است. ازدستدادن او برای ما سخت است و نمیدانیم چطور با این غم بزرگ کنار بیاییم.»