بخشی از اظهارات او را می خوانید:
*در حال حاضر 2 سوءبرداشت یا سوءتفاهم در هر دو طرف ایران و ایالات متحده امریکا وجود دارد. جمهوری اسلامی ایران فکر میکند که امریکا در بازگشت به برجام جدی نیست و به دنبال این است که شرایط بدی را که برای امریکا در افکار عمومی بینالمللی پیرامون خروج واشنگتن از برجام به وجود آمده بود تغییر داده و ایران را مقصر جلوه دهد. البته تیم جو بایدن تا حدودی در جاانداختن این روایت که ایران در حال بازی با زمان است موفق عمل کرده که من علت اصلی آن در ضعف تیم کنونی در حوزه رسانهای میدانم که نتوانستهاند با این روایت مقابله کنند. در نتیجه روایت امریکا در حال تبدیل شدن به روایت غالب و مسلط است و شاهد بودیم که حتی در مقاطعی چین و روسیه هم این روایت را پذیرفتهاند.
*ایران فکر میکند که امریکا در بازگشت به برجام جدی نیست و صرفا به دنبال مقصر جلوهدادن تهران است. در آنسو، امریکا هم فکر میکند که ایران در حال خرید زمان است و در بازگشت به برجام جدی نیست. به نظر من هر دو طرف اشتباه میکنند.
*بازگشت به اجرای برجام، گزینه مطلوب ایران و ایالات متحده است چرا که هر دو میدانند planB یا «گزینه جایگزین» بینهایت غیرمعقول و خطرناک است.
*مذاکرات غیرمستقیم ایران و امریکا این سوءبرداشتها را تقویت میکند. در حال حاضر در کوبرگ، هیات ایرانی نظر خود را به 1+4 اعلام میکند و اروپاییها مسوولیت انتقال نظر ایران به رییس هیات مذاکرهکننده امریکایی - رابرت مالی- را برعهده دارند و این مسیر دوباره برای انتقال پیام امریکاییها به هیات ایرانی تکرار میشود. این پروسه به افزایش سوءتفاهم منتهی میشود و یک راه این است که مذاکره مستقیم صورت بگیرد. دلیل دیگر برای اصرار بر مذاکره مستقیم این است که اگر امریکا بخواهد امتیازی به ایران بدهد آن را با واسطه نخواهد داد.
*باید به این سوال پاسخ بدهیم که منطق عدم مذاکره مستقیم با امریکا چیست؟ اگر مبنا بر تحقیر یا تنبیه امریکا است که این کار را کردیم و تمام شد و ادامه این روند بیش از این به مصلحت منافع ملی ما نیست. در دنیای امروز مذاکره غیرمستقیم در موارد نادری بنا به شرایط خاصی موقتا انجام میشود و حتی دو دشمن هم باهم سر یک میز صحبت میکنند. چرا باید بازیگری را که نفع دیگری دارد وارد میدان کنیم؟
*اگر همچنان اصرار به مذاکره غیرمستقیم داریم حداقل از طریق عمان، قطر، سوییس یا واسطه دیگری پیامهای معتبری که دلالت بر جدی بودن دو طرف برای بازگشت به برجام دارد، میان تهران و واشنگتن رد و بدل شود. تا حالا هم این نقش را عمان یا قطر بازی کردهاند و اکنون هم میتوانند این کار را بکنند.
*ضربه کاری که تیم جو بایدن در سه ماه نخست دولتش به برجام وارد کرد به مراتب بیش از ترامپ بود. ما میگفتیم که ریاستجمهوری دونالد ترامپ یک گسست و استثنا است اما وقتی جو بایدن آمد میتوانست همان هفته اول یا در سه ماه نخست به برجام بازگردد اما در یک اشتباه محاسباتی این کار را نکرد.
* دولت جو بایدن میتوانست تحریمها را بردارد و به برجام بازگردد. اگر امریکا تحریمها را برمیداشت چه اتفاقی رخ میداد؟ جو بایدن میتوانست تحریمهایی را که ابتدا به ساکن روی کاغذ هستند، بردارد و اگر ایران به تعهداتش باز نمیگشت میتوانست دوباره آنها را بازگرداند. این عدم بازگشت امریکا به برجام اشتباه بود.
* ما باید برای دنیا توضیح بدهیم که نگرانی امروز ایران درباره ضرورت دریافت تضمین منطقی است چرا که امریکا یک بار از برجام خارج شده و ما اکنون به درستی نگران تکرار این سناریو در دولت بایدن یا دولت بعدی هستیم. امروز همچنان برخی از مقامهای دولت پیشین امریکا و برخی از سناتورها تاکید دارند که در صورت احیای برجام، دولت بعدی امریکا دوباره از آن خارج خواهد شد. دغدغه دوم ما بهرهمندی اقتصادی از اجرای برجام است. ایران میگوید رفع تحریم فقط روی کاغذ کارساز نیست و انجام راستیآزمایی یک ضرورت است. حرف ایران به زبان ساده یک جمله است: نه یک کلمه بیشتر از برجام و نه یک کلمه کمتر. جدا از افکار عمومی در بحث برجام ما با یک مخاطب خاص و نخبه هم روبرو هستیم که باید برای آنها توضیح فنی کامل داد. باید برای این قشر توضیح داد که دونالد ترامپ پرونده ایران را بهرغم پایبندی کامل ایران به مفاد برجام به شورای امنیت برد و بهرغم رای منفی سایر اعضای شورا به همه دنیا از شرق تا غرب اجرای تحریمهای یکجانبه امریکا را دیکته و تحمیل کرد. ایران از بازگشت تحریمها خسارت دید. گفته میشود که رقم خسارت اقتصادی ایران چیزی بیش از 240 میلیارد دلار بوده است. این خسارت باید پرداخت شود. مخاطب سومی هم وجود دارد به نام سیاستگذاران از اروپا تا امریکا. ما اگر طبق این تقسیمبندیها کار خود را پیش برده بودیم الان بدهکار به نظر نمیرسیدیم و در جنگ روایتها حداقل اینگونه نبود که روایت ما با چالش روبرو شده باشد.
*متاسفانه تیم جدید چند دغدغه اساسی در حوزه داخلی دارد. این تیم مورد اتهام است که تخصص لازم برای پیشبرد مذاکرات را ندارد لذا به دنبال اثبات تخصص خود است. همزمان میخواهد نشان بدهد که هم این کاره است و هم از تیم قبل بهتر بلد است. حتی تمایز شکلی و ظاهری هم برای این تیم حائز اهمیت است تا به هر نحوی که شده، بگوید ما توانستیم به نسبت تیم قبلی امتیاز بیشتر از طرف مقابل بگیریم. علی باقری پیش از این در آن 8 سال نقدهای جدی به برجام داشته و الان نمیتواند از آن با عنوان توافقی خوب یاد کند لذا حتی تلاش میکند تا آنجا که ممکن است از کلمه برجام استفاده نکرده و به جای آن میگوید توافق 1394 که بسیاری اصلا نمیدانند منظور او چیست.
*یکی از اصلیترین مشکلات این تیم این است که هنوز خود را به عنوان حاکم قلمداد نکرده است. باید به آنها گفت که آن دعوا تمام شده، شما قدرت را در اختیار دارید و سوار کار شدهاید لذا دعوای قبلی را رها کنید. بهتر است این دغدغههای داخلی را رها کرده و بر مذاکرات در وین متمرکز شود. حتی در یک دوره از مذاکرات جدید شاهد بودیم که این تیم برای متمایز نشان دادن خود متنهای جدیدی را روی میز قرار داد که حتی با انتقاد چین و روسیه هم روبهرو شد و در نهایت حتی نماینده روسیه در مذاکرات وین هم اذعان کرد که چین و روسیه ایران را به عقبنشینی از برخی مواضع تند تشویق کرده و کار با ادامه بررسی متن به دست آمده در شش دور مذاکرات وین در دولت قبل ادامه پیدا کرد و البته چند مورد از مسائل مورد نظر ایران هم به شکل پرانتز باز به متن اضافه شد تا درباره آنها هم صحبتهایی صورت بگیرد.
*من از الان به شما اطمینان میدهم که طرف مقابل دو تا سه مورد امتیازی که تیم جدید ایران میخواهد را روی میز قرار خواهد داد لذا ما باید بر اصل موضوع که تداوم توافق است، تمرکز کنیم.
*تیم جدید نباید تا این اندازه دنبال خط و مرز کشیدن میان خود و تیم قبلی باشد. در این مقطع باید از تمام ظرفیتهای نظام برای بیان حقانیت ایران در این پرونده و مقابله با روایتسازی طرف امریکایی و اروپایی استفاده شود. مذاکرات برای احیای برجام یک مساله ملی و فراجناحی است و باید از تمام جناحها برای کمک به آن استفاده شود.
*مناسب است که رهبری یا رییس جمهور یا وزیر خارجه از ظرفیت افرادی چون محمدجواد ظریف استفاده کنند. افرادی چون آقای ظریف میتوانند در سطح رسانهای بینالمللی موضع ما را به دنیا توضیح بدهند. متاسفانه در حال حاضر ما در تیم جدید فردی که این مسوولیت را به خوبی ایفا کند، نداریم. افرادی مانند آقای ظریف سرمایههای نظام هستند و به سادگی به این جایگاه نرسیدهاند و نتیجه چند دهه تجربهاندوزی نظام در حوزه سیاست خارجی و روابط بینالملل است.
*نه فقط از ظرفیت افرادی چون ظریف و عراقچی بلکه از ظرفیت هنرمندان، اساتید، نظامیان در قدرت یا بازنشسته و تمام دیپلماتهای فعال در 40 سال اخیر استفاده شود. همینجا دوست دارم جملاتی را هم با دوستان اصلاحطلب خودم در میان بگذارم: شرایط امروز ایران بسیار حساس است. درست است که در 40 سال گذشته دایما از شرایط حساس حرف زدیم، اما امروز واقعا سرنوشت برجام بینهایت در آینده کشور تاثیرگذار است. من از دوستان اصلاحطلب خودم تقاضا دارم شرایطی را مهیا کنند که تیم مذاکرهکننده بتواند به نحو مطلوب مذاکره و منافع ملی کشور را تامین کند. امروز باید دعواهای قدیمی که بسیاری از آنها بحق است را کنار بگذاریم و همه کمک کنیم که این تیم در مذاکرات احیای برجام موفق شود. پیروزی این تیم پیروزی ملت ایران است. انتقاد سازنده مفید است، اما دعواهای جناحی را کنار بگذاریم.
واقعا تیم مذاکره کننده به شخص و شخصیت قویی مثل دکتر طریف نیاز دارد
به نظرم دکتر ظریف باید دبیرکل امنیت ملی کشور شود و مسئول مذاکره هم باشد