یک کارشناس ارشد روانشناس بالینی معتقد است که سلامت روان، شیوه تفکر و احساسات و مدیریت هیجانات است که در نتیجه آنها رفتار مناسب ایجاد میشود، هر چقدر افراد در بیان احساسات و مدیریت افکار ناتوان باشند، همانقدر آسیب پذیرتر و آسیب زننده تر هستند.
اکرم ترابی با اشاره به اینکه طبق آمار وزارت بهداشت جمهوری اسلامی حدود ۲۱ میلیون نفر یعنی تقریبا ۳۰ درصد مردم ایران دچار اختلالات روانی هستند، اظهار کرد: بدین معنی که از هر چهار نفر یک نفر دچار اختلالات روانی است. همچنین این آمار شمار زنانی را که دارای اختلالات روانی هستند، بیش از مردان نشان میدهد.
وی با اشاره به اینکه جنسیت یک معیار مهم تفاوتی از لحاظ تفاوت فرهنگی و تربیتی، دیدگاه جامعه، جایگاه زن و مرد در خانواده و اجتماع، ژنتیک و ساختار مغز به حساب می آید، گفت: واقعیت این است که زنان معمولا بیشتر از مردان درخطر ابتلا به اختلالات روانی از قبیل اختلالات افسردگی به دلیل فقدان عزیزان، شکست عاطفی، طلاق، شکست تحصیلی بخاطر عاطفی و شکننده تر بودن زنان و ژنتیک و ساختار مغزشان، افسردگی بعد از زایمان به دلیل از دست دادن فرم بدن، از دست دادن اعتماد به نفس و عزت نفس، کمبود خواب، مسئولیت بیشتر و همچنین اختلالات غذا خوردن شامل کم خوری یا پر خوریهای عصبی که زنان را دچار بیماریهای روانی انورکسیا و بولیمیا میکند، هستند.
ترابی افزود: اختلالات بد شکلی بدن به دلیل تبلیغات رسانهها نسبت به فرم و ظاهر زنان و کمال گرایی مردان و همچنین تغییر نقشهای بسیار و اجرای آنها به عنوان دختر خانواده، عروس، مادر، همسر و نقشهای موقعیتی در جامعه و بار مسئولیت کامل بودن در تمام نقشها باعث اضطراب و عصبانیت و خستگی روان در زنان میشود، که تماما به جنسیت آنها و توقع جامعه از زنان برمیگردد و باعث فشار روانی بالا در زنان میشود.
وی با تاکید بر اینکه زنان شاغل کمتر دچار اختلالات روانی میشوند، گفت: زنان شاغل فرصت فکر کردن و نشخوار فکری ندارند و افرادی که کمتر فکر کنند و بیشتر عمل کنند افراد شادتری هستند. زنانی که یاد گرفتند مسئولیتهای زندگی را تنها بر دوش نکشند و تقسیم وظایف، جزئی از اولویتهای زندگی آنها به شمار میرود و معمولا ۶۰ به ۴۰ مسئولیت زندگیشان را طبق جنسیت و ساختار و وظایفشان میپذیرند و به نحو مطلوب انجام میدهند و ۴۰ درصد مابقی مسئولیتها را به دیگر اعضای خانواده محول میکنند، کمتر دچار مشکلات روانی میشوند، در عوض افراد با اعتماد بنفس و سر زندهتری هستند.
این روانشناس افزود: زنانی که به تغذیه سالم و تناسب اندام، ورزش، تعامل با دوستان شاد و پر انگیزه و برنامهها و اهداف و رویاهای خود اهمیت میدهند و برای خود تایمی آزاد فارغ از دیگران را در نظر میگیرند و خود را قابل احترام و باارزش میدانند و به افکار منفی و زودگذر خود بال و پر نمیدهند و میدانند که هیچ کس کامل نیست و نقاط ضعف خود را در کنار نقاط قوت خود میپذیرند و در حال آموزش و اصلاح آنها هستند و سعی میکنند همیشه بهتر از دیروز خود باشند زنانی شادتر هستند و کمتر درگیراختلالات مزمن روانی میشوند.
وی بیان کرد: هر چقدر زن در خانواده به عنوان مادر فرزندان از سلامت روان بهره مندتر باشد، کودکان و همسرش سالم تر هستند و خانواده دارای آرامش بیشتری است و در واقع درمان مادر مساوی است با درمان کودک و کل خانواده.
او بیان کرد: شخصیت کودک از بدو تولد تا سن ۶ سالگی شکل میگیرد و بعد از آن تغییر شخصیت بسیار سخت است و فقط میتوان عادتهای رفتاری را تغییر داد و کل شخصیت همانطور تا بزرگسالی باقی میماند، مهمترین دوران کودکی سنین دوسالگی است که اعتماد در برابر بی اعتمادی کودک شکل میگیرد اگر در آن زمان مادر نسبت به خواستههای کودک بی تفاوت باشد و نیازهای اولیه کودک را فراهم نکند کودک در بزرگسالی دچار شک و بدبینی میشود و نسبت به دنیا بدگمان خواهد شد.
وی با اشاره به اینکه در سن ۱۸ ماهگی دلبستگی کودک شکل میگیرد، ادامه داد: اگر در آن زمان مادر فرزندش را به دیگری بسپارد و بطور ناگهانی فرزندش را ترک کند کودک دچار اختلال اضطراب جدایی میشود و در بزرگسالی فردی وابسته و تاییدطلب میشود. هر چقدر مادر آموزش فرزندپروری داشته باشد و با اطلاعات بیشتر فرزندش را تربیت کند کودکان در سن بزرگسالانی سالمتر خواهند شد.
ترابی افزود: به مادران توصیه می شود حداقل دوسال اول کودکی را جدی بگیرند و از تمام فعالیتها و رویاهای خود به مدت دوسال چشم پوشی کنند و تمام تلاش خود را برای ماندن در کنار فرزند و نسپردن فرزندشان به غریبه یا افراد دیگر صرف کرده و در امر تربیت روانی کودک کوشا باشند، باشد که جامعه ای سالمتر تربیت کنیم.
وی افزود: اگر توجه، محبت، احساس ارزشمندی و احترام از سمت همسر به مادر خانواده داده شود، مادر آن را در خانواده به فرزندان و سپس به همسر برمیگرداند، پس مردان نقش پررنگی در ایجاد یا دفع اختلالات رفتاری و روانی در زنان دارند و میتوانند با آموزش مثبت اندیشی و جهان بینی مثبت نقاط مثبت بیشتری را در همسرشان جستجو کنند. آنها را پررنگ کنند و به رخ همسرشان بکشند تا همسرانی با اعتماد بنفس و عزت نفس بیشتر داشته باشند، چرا که بیماری زن در خانواده یعنی بیماری کل خانواده و این بیماری پیامدهای منفی بسیاری خواهد داشت.