ماجرای چندین هفته گمانهزنی تحلیلگران و جدل مقامات قدرتهای دنیا با حمله روسیه به اوکراین، وارد مرحله تازهای شد و بلافاصله به یک پیشبینی درحوزه انرژی نیز جامه عمل پوشاند؛ قیمت هر بشکه نفت که سالیان سال در آرزوی بازگشت به بالای صد دلار بود و از ۲۰۱۴ چنین عددی را به خود ندیده بود، بلافاصله از مرز صد دلار گذشت و حالا به ۱۳۰ دلار نیز نزدیک شده است. اما این پایان ماجرا نیست و حالا نگرانیها درخصوص ادامه این روند و افزایش قیمت نفت به ۱۳۰ و ۱۵۰ دلار هم بر اساس تحلیل «اویلپرایس» وجود دارد که بحرانی غیرقابلتصور در سطح جهانی است.
در صورتی که بحران اوکراین با آتشبس روبهرو نشود و ادامه پیدا کند، چالشی جدی در بازار انرژی به وجود میآید. روسیه علاوه بر صادرات نفت، ۴۰ درصد صادرات گاز طبیعی به اروپا را هم دارد که این رقم در برخی کشورها صد درصد و در برخی کشورها بسیار کم و نزدیک به صفر است؛ برای مثال کشور مولداوی صد درصد وابسته به گاز روسیه است، اما این رقم برای فرانسه ۲۴ درصد است. با شروع جنگ روسیه و اوکراین، کشورهایی مانند ایالات متحده آمریکا و انگلستان خواهان تحریمهای اقتصادی و مالی علیه روسیه شدند؛ تحریمهایی که طبیعتا منبع اصلی صادرات روسیه یعنی سوختهای فسیلی، خصوصا گاز طبیعی را هدف قرار میدهد. البته کشورهای اروپایی بهخصوص آلمان درخصوص تحولات اوکراین ترجیح دادهاند سیاست خنثی را اتخاذ کرده، یا طرفین را به خویشتنداری دعوت کنند یا تحریمهای سوییفت را به صورت محدود مدنظر قرار بدهند که تحلیلگران و رسانههای معتبر دنیا ریشه این تصمیمگیری را انرژی و نیاز اروپا به گاز روسیه میدانند. حالا اگرچه اعلام شده کشورهای اروپایی تحریمهای سوییفت را درخصوص بانکهای روسیه اعمال میکنند، اما همچنان این تحریمها سفتوسخت نیست و همه بانکها و سیستم مال روسیه را دربر نمیگیرد.
به عبارت دیگر، ریشه بسیاری از تصمیمها و همچنین دلیل برخی رفتارهای نهچندان قاطع برخی کشورهای اروپایی، به قصه پر از کشش انرژی برمیگردد که حالا پای ایران نیز به آن باز شده است؛ چه در بین کارشناسان داخلی و چه در نشریههای معتبر و نوشتههای تحلیلگران برجسته، مدام از نقش نفت و گاز ایران در ادامه این بحران سخن به میان میآید و کارشناسانی از آثار این پرونده بر جلسات فشرده مذاکرات برجام هم سخن میگویند. نقش و شیوه ورود ایران به بازار پرتنش انرژی دنیا، آنهم در این روزهای بحرانی، بهشدت پیچیده و کلافی سردرگم است.
از یک طرف پیشبینی میشود نیاز غرب و بازار انرژی دنیا به نفت آماده صادرات ایران، ممکن است زمینهساز توافق سریعتر شود و از طرف دیگر یکی از تصمیمگیران مهم این مذاکرت همان روسیهای است که میخواهد با کارت انرژی با اروپا بازی کند. در بازار انرژی دنیا دقیقا چه میگذرد و تحلیلگران چه پیشبینیهایی درباره نقش ایران دارند؟
اروپا به دنبال جایگزین گاز روسیه
کشورهای اروپایی از سالهای قبل بر اساس امنیت انرژی تلاش کردند سیاستگذاری درخصوص انرژی را تعریف کرده و بر اساس آن عمل کنند. بر پایه امنیت انرژی، کشورهای اروپایی که کشورهایی مصرفکننده محسوب میشوند، به دنبال امنیت تقاضا و قیمت مناسب هستند. از سویی دیگر، این کشورها طبق یکی دیگر از ابعاد امنیت انرژی، در تلاش برای متنوعسازی مسیرهای انرژی خود هستند که این موضوع با موفقیت روبهرو نشده است. از همین جهت کشورهای اروپایی طرح و خطوط لولههای رقیب برای مسیر صادرات گاز طبیعی روسیه را دنبال و حمایت میکنند. خط لولههایی مانند ترانس خزر، باکو-تفلیس-ارزروم، تاناپ، بلو استریم و تاپ در همین جهت است تا وابستگی کشورهای اروپایی به گاز روسیه را کاهش دهد. برخی از این خطوط مانند ترانس خزر در حد طرح باقی ماندهاند یا با مشکل تأمین گاز مواجه هستند. روسیه هم برای تأمین امنیت تقاضا اخیرا با چین قراردادی درخصوص صادرات گاز به این کشور امضا کرده است که سالانه ۱۰ میلیارد مترمکعب به چین علاوه بر قراردادهای قبلی منتقل میکند که به نوعی امکان متنوعسازی مسیر صادرات برای روسیه را به دنبال دارد. اگرچه صحبتهایی درخصوص احتمال نقشآفرینی و جبران گاز روسیه در صورت قطع احتمالی توسط جمهوری آذربایجان وجود دارد، ولی جالب است بدانیم بر اساس آمار BP، میزان تولید سالانه جمهوری آذربایجان در زمینه گاز طبیعی ۲۵ میلیارد مترمکعب بوده که ۱۱.۹ میلیارد مترمکعب آن به مصرف داخل میرسد و حدود ۱۳ میلیارد مترمکعب ظرفیت صادرات وجود دارد که بههیچوجه قابل قیاس با میزان گاز تولیدی روسیه نیست. کشور نروژ نیز اخیرا اعلام کرده است توان صادرات گاز به اروپا را به صورت مایع دارد که ذخیرهسازیهای لازم برای زمستان آینده و مشکلات احتمالی را برطرف کند. کشورهای دیگر نیز اینگونه هستند و نمیتوانیم این کشورها را جایگزین گاز روسیه برای اروپا بدانیم؛ چون نیاز به میزان تولید بالا، ظرفیت خالی و امکان صادرات احساس میشود و این موضوعات قابل حل در کوتاهمدت نبوده و سرمایهگذاری و برنامهریزیهای بلندمدت را میطلبد.
چشمها خیره به ایران، دومین کشور دارای ذخایر گاز طبیعی
شرایط نهچندان دلچسب کشورهای مختلف دارای پتانسیل جایگزینی گاز روسیه، حالا نگاهها را به بزرگترین غایب بازار انرژی چند سال اخیر دنیا کشانده است؛ ایران. یکی از کشورهایی که اخیرا در بازار انرژی و خصوصا گاز، مدنظر کشورهای اروپایی قرار گرفته، ایران است. ایران با داشتن ذخایر عظیم گاز، ظرفیتی مناسب برای ایفای نقش در بازار جهانی انرژی دارد. ایران دومین کشور دارای ذخایر عظیم گاز طبیعی دنیا بعد از روسیه است. تحریمهای نفت و گاز در سالهای اخیر موجب عدم توسعه میادین گازی و کاهش توان تولید ایران شده است؛ به گونهای که بسیاری از میادین گازی ایران فقط کشف شده و توسعه و بهرهبرداری از آنها صورت نگرفته و با رشد میزان مصرف داخلی، مشکلاتی درخصوص میزان مصرف در فصل زمستان امسال ایجاد شده است. سیاست کلی ایران در زمینه توسعه میادین گاز طبیعی در سالهای اخیر توجه به میدان پارس جنوبی بوده و کمتر سایر میادین گازی ایران مورد سرمایهگذاری و توسعه قرار گرفته است. برای درک بهتر تأثیر سرمایهگذاری خارجی بر توسعه میادین و اثر تحریمها، به مقایسه دو کشور اول دارای ذخایر گاز طبیعی دنیا یعنی ایران و روسیه میپردازیم. طبق آمار BP ذخایر اثباتشده گاز طبیعی روسیه ۳۷ و ایران ۳۲ تریلیون مترمکعب است که البته با توجه به کشف میدان گازی چالوس در دریای خزر، ذخایر ایران افزایش یافته است. میزان تولید گاز روسیه ۶۳۸ و ایران ۲۵۰ میلیارد مترمکعب در سال است. از طرفی دیگر میزان مصرف روسیه ۴۱۱ و ایران ۲۳۳ میلیارد مترمکعب در سال ۲۰۲۰ بوده است. بهخوبی از این آمار میزان توان صادرات ایران در زمینه گاز طبیعی مشخص میشود که بهنوعی برخلاف تحلیلها توان ایران درخصوص نقشآفرینی در زمینه جایگزینی روسیه برای بازار کشورهای اروپایی اشتباه است. نکته مهم در این خصوص سیاست و دیپلماسی انرژی روسیه است که تلاش میکند نقش خود بهعنوان اولین قدرت و صادرکننده گاز را حفظ کند. صادرات گاز ایران به اروپا نیازمند خطوط لوله یا LNG است.
سد راه گاز ایران به اروپا، ضعف تکنولوژی و دیپلماسی
درخصوص LNG زیرساختهای لازم در ایران و ظرفیت صادرات گاز طبیعی از این طریق وجود ندارد؛ زیرا علاوه بر زیرساخت در مبدأ یعنی ایران، در برخی کشورهای اروپایی شرایط و زیرساختهای لازم برای دریافت LNG وجود ندارد. همین ضعف ونبود LNG موجب شده که ایران نقشی در این نوع از صادرات گاز طبیعی در دنیا نداشته باشد. برای درک اهمیت LNG کشور چین بهعنوان بزرگترین مصرفکننده انرژی در دنیا، بیشتر واردات گاز خود را از طریق LNG و از کشور قطر وارد میکند. در زمینه خطوط لوله برای انتقال گاز ایران به اروپا نیز خط لوله پارس به ترکیه بوده که ایران از این طریق گاز را به اروپا صادر کند که به نتیجه نرسیده است. طرحهایی مانند سوآپ گازی با ترکمنستان یا خط لوله سرخس-خانگیران یا خط لوله کردکوی وجود دارد که ظرفیت ۲۰ میلیارد مترمکعب سالانه را دارد که البته سالهاست با حداکثر توان مورد استفاده قرار نگرفته و ظرفیت این حجم از صادرات نیز از این طریق وجود ندارد و همچنین انتقال از طریق سوآپ طبق قرارداد میان ایران، ترکمنستان و روسیه سالانه حدود ۱.۵ میلیارد مترمکعب است که رقمی چشمگیر محسوب نمیشود. البته عدم توسعه همکاریهای گازی با کشور ترکمنستان را میتوانیم نتیجه تصمیمات سیاسی مدیران وقت بدانیم که موجب قطع این نوع همکاری در سالهای گذشته شده است. در قسمت شرقی ایران و برای صادرات گاز به هندوستان نیز خط لوله صلح به سرانجام نرسید و امکان صادرات گاز به کشور هندوستان از طریق این خط لوله میسر نشد.
ناکامی خط لوله صلح؛ همیشه پای روسیه در میان است؟
درخصوص عدم موفقیت خط لوله صلح که از ایران آغاز شده و پس از عبور از پاکستان به هند میرسد، دیدگاههای مختلفی وجود دارد. یکی از این دیدگاهها نقش روسیه در این خصوص است. روسیه تمایلی ندارد تا جایگاه انرژی و گاز طبیعی خود در دنیا را در خطر ببیند و بهنوعی ایران را وارد بازی بیسرانجامی کرد که تا حالا به نتیجه نرسیده است. یکی دیگر از دلایل عدم موفقیت این خط لوله را میتوان لابیهای عربستان سعودی و ایالات متحده آمریکا عنوان کرد. پس از گفتگوهای هستهای هند با ایالات متحده آمریکا، این کشور بهنوعی عدم تمایل برای حضور در این پروژه را علیرغم نیاز به منبع جدید گاز طبیعی با وجود رشد روزافزون تقاضا در این کشور اعلام کرد که لابیهای ایالات متحده و اجرائیشدن سیاست عدم حضور ایران در پروژههای منطقه بوده است. پاکستان نیز به دلایل گوناگون که به نظر میرسد نقش لابیهای سیاسی در این خصوص پررنگ بوده است، تمایلی برای تکمیل این پروژه با وجود حمایت مالی ایران نداشته است. موضوع مهم دیگر مذاکرات هستهای و نقش ایران برای کاهش بهای نفت جهانی در صورت توافق هستهای و حضور بدون محدودیت ایران در بازار انرژی است.
بحران انرژی دنیا قفل مذاکرات برجام را باز میکند؟
مذاکرات هستهای ایران و ۱+۵ در روزهای اخیر با توجه به نوسانات اخیر بازار انرژی به موضوع مهمی بدل شده است. ایالات متحده آمریکا و کشورهای اروپایی بهخوبی از نقش و توان ایران در بازار انرژی آگاه هستند. بر همین اساس است که ایالات متحده با کاهش تحریمها درخصوص فروش نفت به خریداران ایران، بهطور ضمنی مجوز خرید نفت ایران را صادر کرده است. طبق آمارهای BP، فروش نفت ایران افزایش یافته و کشورهای متعددی مانند چین خریدهای نفت خود را از ایران افزایش دادهاند. طبق آمار، میزان فروش روزانه نفت ایران به بالاتر از یک میلیون بشکه نفت رسیده است. در سال ۲۰۱۵ و پس از امضای برجام، میزان فروش نفت ایران به ۱.۸ و در سال ۲۰۱۷ به ۲.۲ میلیون بشکه در روز رسیده بود. این آمار حکایت از توان بالای ایران درخصوص صادرات نفت در صورت لغو تحریمها دارد. ایالات متحده و چین تلاش کردهاند در اقدامی هماهنگ در آغاز سال نو چینی اقدام به عرضه نفت به بازار داشته باشند تا کاهش قیمت نفت را به دنبال داشته باشد که به موفقیت نرسید. افزایش قیمت انرژی، عامل محرکی برای مذاکرات هستهای از طرف ایالات متحده آمریکاست تا عرضه نفت ایران حتی به صورت موقت بتواند حجم اعتراضات داخلی درخصوص بهای حاملهای انرژی را کاهش دهد. اخیرا نیز اعلام شده است ایران توان عرضه ۸۵ میلیون بشکه نفت به بازار را دارد که عددی درخور توجه است و میتواند در کوتاهمدت از افزایش قیمت بهای نفت جلوگیری کند، حتی اگر بحران و جنگ اوکراین ادامه داشته باشد. از سویی دیگر، مذاکرات هستهای و توافق برجام میتواند موجب تأثیر قابل توجهی بر روی بخش گاز ایران شود.
دستیابی به برجام میتواند منجر به حضور سرمایهگذاریهای خارجی و توسعه میادین گازی ایران شود. جواد اوجی، وزیر نفت در آبان ۱۴۰۰ درخصوص لزوم سرمایهگذاری در بخشهای مختلف گاز و نفت گفته است بخش نفت و گاز نیازمند سرمایهگذاری ۱۶۰ میلیارد دلاری است؛ موضوعی که نیاز به سرمایهگذاری و حضور شرکتهای خارجی و بخش خصوصی را بیش از پیش مورد توجه قرار میدهد. سرمایهگذاریهایی که به کاهش یا لغو تحریمها سرعت میبخشد، موجب میشود شرکت و کشورهای علاقهمند بسیاری در حوزه نفت و گاز ایران سرمایهگذاری کنند. میادین گازی که سالهاست از نبود سرمایهگذاری رنج میبرد و همین موضوع موجب تفاوت میزان تولید میان ایران و روسیه درخصوص گاز طبیعی شده است.
بهطور کلی با وجود جنگ میان روسیه و اوکراین، کشورهای اروپایی و خصوصا ایالات متحده آمریکا بهخوبی از اهمیت گاز روسیه برخوردار هستند و بعید به نظر میرسد به تحریمهایی علیه روسیه در این زمینه دست بزنند. از سویی دیگر، دور از ذهن به نظر میرسد که روسیه نیز با توجه به اهمیت درآمدی گاز و تأثیر آن بر اقتصاد این کشور، به قطع گاز اروپا فکر کند؛ چون در صورت قطع صادرات گاز، نیازمند بازار جایگزین است که بازاری اینچنینی در حال حاضر برای گاز روسیه در وسعت اروپا وجود ندارد. ایران نیز در صورتی که در سالهای گذشته سرمایهگذاریهای خارجی، توسعه میادین، ایجاد زیرساختهای لازم اعم از خطوط لوله یا فناوری LNG داشت، میتوانست بهخوبی در این بحران انرژی به نقشآفرینی بپردازد و موقعیت خود را تقویت کند. همچنین افزایش بهای نفت علاقهمندی به گاز طبیعی را افزایش داده است که جنگ اوکراین بهای گاز را نیز افزایش داده و کشورهای واردکننده انرژی را دچار بحرانی جدی کرده است. در انتها باید ذکر کرد کشورهایی مانند نروژ، قطر، جمهوری آذربایجان، ایران و کشورهای دیگر را میتوان مسکنی موقتی درخصوص بحران گاز در اروپا دانست. چرخش و تغییر مسیرهای انرژی کشورهای اروپایی نیز در کوتاهمدت امکانپذیر نیست و یک درگیری مانند جنگ روسیه و اوکراین در عرض چند روز میتواند قیمت گاز در اروپا را ۳۰ درصد افزایش دهد و به هزارو ۴۰۰ دلار برای هر مترمعکب برساند. دیمیتری مدودف نیز چند روز پیش در توییتی اشاره کرد که امکان رسیدن دو هزار دلار برای هر مترمکعب گاز طبیعی صادراتی برای اروپا نیز وجود دارد. باید ذکر شود که شواهد و قرائن چه از طرف روسیه و چه از طرف کشورهای اروپایی، دستکم و تا این مرحله از قطعنشدن واردات گاز روسیه حکایت دارد. دیروز البته «امانوئل مکرون» در اظهارنظری کوتاه اعلام کرد جنگی طولانی در راه است و شاید به همین دلیل هم روزهای حیرتآوری در انتظار بازار انرژی دنیا باشد.