اینکه چگونه نواصولگرایانی که زمانی اسلافشان به جای حمله به سفارت امریکا طرفدار اشغال سفارت شوروی بودند به مداحان و مدافعان کرملین تبدیل شدهاند، نیازمند واکاوی همهجانبهای است، اما در شرایط فعلی همان تحلیلگران و بازیگران در صحنه سیاسی ایران- که متاسفانه دست بالا در سیاست ایران را دارند- میتوانند صحنه را به سود روسیه طراحی کنند.
همه متولیان موثر در حکمرانی ایران باید مراقب این موقعیت باشند. اینکه روسیه در راستای تامین منافع خود، پیوندی راهبردی با اسراییل دارد. الآن هردوکشور میتوانند درباره ایران متحد شوند. اسراییل به دشمن خود ضربه میزند، روسیه حواسها را از اوکراین به پرونده هستهای باز میگرداند.
طرح فریب میتواند اینگونه رقم بخورد که روسیه تا تامین منافع خود پای سند برجام را امضا نخواهد کرد. تداوم بحران در اوکراین و افزایش تحریمها موجب افزایش قیمت نفت و گاز و تشدید بحران میشود. از سویی تندروهای ایرانی و امریکایی، هرکدام با نیاتی به ظاهر متفاوت از نتیجه مذاکرات راضی نیستند. داخلیها با این بهانه که تیم ظریف در حال انجام مذاکرات است و علی باقری تنها لایه بیرونی این امر است. - این خود توهین به شخصیت علی باقری به عنوان نماینده ایران در این مذاکرات است- و دیگر آنکه تندروهای امریکایی برجام را فرصت بازسازی توان روحی و اقتصادی ایران و در نتیجه حضور موثرتر در مناسبات منطقهای بدانند.
هرکدام میتوانند دلایل خود را ارایه کنند. ایران باید مراقب باشد با دلایل و تحلیلهای خیالپردازانه نخواهد کاری کند که در انتظار بماند تا بتواند امتیازات بیشتری از امریکا بگیرد. آن دسته تحلیلها که مدعی شوند چون امریکا درگیر بحران اوکراین است و قصدش جمع کردن پرونده هستهای و تمرکز بر روسیه است، پس بهتر است صبر کنیم تا از آنها امتیازات بیشتری طلب کنیم! این در حالی است که عدم قطعیت در پرونده برجام، میتواند به معنای خروج دیگر کشورها از آن و فروریختن ساختار بنایی باشد که دولت رییسی هم علیرغم لفاظیهای تندروهای ایران، به ساختار آن وفادار ماند. آنها نیز میدانستند که برجام با تایید عالیترین مقامات کشور به نتیجه رسیده و دولتها تنها درشکل و فرم تحقق آن نقش بازی کردهاند. اگر برجام فروبریزد و موضوع به شورای امنیت بازگردد، این بزرگتری هدیه به کرملین خواهد بود.
منابع نزدیک به تیم مذاکرهکننده امریکا مدعی هستند که ایران در اعلام علل نهایی شدن توافق برجام و بازگشت امریکا به این معاهده راست نمیگویند و افکار عمومی را فریب میدهند. آنها مدعی هستند که مقامات وزارت امور خارجه و شورای عالی امنیت ملی ایران میدانند که این روسیه است که از پشت به مذاکرات خنجر زدهاند. برخی شواهد حاکی از تغییر رفتار و رویکرد اولیانوف در وین شده است. او که قبلاٌ در نقش فرشته نجات و پلیس خوب فرورفته بود، چند روزی است که دیگر از روی نوشته میخواند. محتملا همان دستورالعملهایی که از کرملین میرسد.
ایران باید در این زمینه فضای رسانه و افکار عمومی را تلطیف و مدیریت کند. ضمن اینکه معلوم نیست، چرا علیرغم مجوز رهبری در این نقطه حساس، مستقیما با امریکا برای تتمه مذاکرات گفتوگو نمیشود. ایران با پرهیز از این اقدام نقش و تاثیر کشورهای حاشیهای و با مقاصد و اهداف گوناگون را موثر در این فرآیند میسازد. این درحالی است که در روزهای پایانی منطقی بود از تاثیر کشورهای دیگر جلوگیری کند. ما از ابتدا هم نباید اجازه میدادیم سرنوشت منافع ملیمان مطمع نظر کشورهای اروپایی، چین و روسیه میگردید. کشورهایی با منافع متفاوت و انتظارات متغیر که تنها از کیک سهم قدرت و منافع ایران در مذاکرات و نتایج آن برمیدارند.