سروش صحت در تازهترین داستانی که در صفحه اینستاگرامش منتشر کرد چنین نوشت:
«اول اردیبهشت، درختها سبز و پُربرگ شدهاند. برگهــای جــوان و باطراوت که سبز هستند اما نه سبزسیر، بیشتر مغزپستهای رنگ هستند. باد لابهلای شاخهها حرکت میکرد و پرندهها از این شاخه به آن شاخه میپریدند. راننده تاکسی گفت: «من عاشق اردیبهشت هستم.
در اردیبهشت از رانندگی خسته نمیشوم، بگو شانزده ساعت پشت هم بنشین پشت فرمان، مینشینم.» حق با راننده بود. به خصوص که خیابان هم خلوت بود و ترافیکی نداشت. راننده گفت: «نگاه کنید... این درختها را نگاه کنید، به این پرندهها نگاه کنید، آدم سیر نمیشود...» هنوز جملهاش تمام نشده بود که ماشینی که از یک فرعی بیرون میآمد، با سرعت و محکم به در عقب تاکسی کوبید. تاکسی تکان محکمی خورد. راننده گفت: «الان وقتش نبود... الان واقعا وقتش نبود.»