آیا صندوقهای بازنشستگی ایران در ابتدای قرن جدید به پایان راه رسیدهاند؟ بحران مالی صندوقهای بازنشستگی کشور، موضوع جدیدی نیست. این مسئله از جمله موضوعات استثنایی است که دولتها بر سر آن اتفاق نظر داشتند.
برای سال ۱۴۰۱ بازنشستگان کشوری با یک ماه تاخیر افزایش حقوقشان را گرفتند. در مورد بازنشستگان سازمان تامین اجتماعی هنوز از افزایش خبری نیست و دولت وعده آن را برای پایان خرداد داده است.
به تاخیر افتادن افزایش حقوق بازنشستگان در سال ۱۴۰۱، برای برخی این نگرانی قدیمی را تا حدی تقویت کرد. نگرانی از اینکه مبادا صندوقهای بازنشستگی توانایی افزایش حقوق و در نتیجه پرداخت مستمریهای بازنشستگان را ندارند.
داوود سوری اقتصاددان اما با متحمل دانستن خطر قریب الوقوع بحران صندوقهای بازنشستگی، تاخیر اخیر را بیشتر ناشی از ناهماهنگی دولت برای تامین منابع مالی میداند ولی در عین حال بر ضرورت بازنگری در شیوه اداره صندوقهای بازنشستگی تاکید دارد.
برخورداری از بیمه بازنشستگی، مشتمل بر تامین هزینههای زندگی و خدمات درمانی بخشی از حقوق تصریح شده مردم در قانون اساسی است. برهمین اساس از خیلی سال پیش صندوقهای متعددی برای ارائه خدمات بازنشستگی در کشور به وجود آمد و مدیریت تضامنی آنها برای دوام و بقای خدمات بین النسلی به دولت سپرده شد.
بارزترین این صندوقها، سازمان تامین اجتماعی است که از اساس اعتبارات و منابعی مستقل از بودجه دولت و اعتبارات خزانه ملی دارد، اما حال و روز مالی این صندوق هم چندان خوشایند نیست.
اصلاحات پارامتریک چیست؟
در ایران رسم است که هر دولتی مواضع دولت پیش از خود را نقض کند اما در این بین موارد استثناء هم وجود دارد. از جمله این موارد وضعیت ناتراز منابع و مصارف صندوقهای بازنشستگی است که تمام دولتها برسرش اتفاق نظر دارند.
در مواجه با این وضعیت همیشه یک راهکار از ناحیه دولتها پیشنهاد میشود و آن انجام فوری و فوتی اصلاحات پارامتریک است.
سادهترین فرم این اصلاحات هم در افزایش شرایط سن و سابقه بازنشستگی و در یک کلام سختتر کردن مسیر صدور احکام بازنشستگی برای بیمه شدگان متقاضی خلاصه می شود.
برای درک بهتر مسئله تصور کنید که شما میتوانید با ۳۰ سابقه کاری و ۶۰ سال سن برای بازنشسته شدن اقدام کنید، اما وقتی در آستانه رسیدن به چنین موقعیتی در زندگی شغلی خود هستید، اصلاحات پارامتریک انجام میشود در نتیجه بر حداقل مدت سابقه و سن لازم برای بازنشستگی افزوده میشود.
طبیعی است که شرایط خوشایند بیمهشده نباشد آیا چنین راهکار پارامتریکی در نهایت به بهبود وضعیت حال صندوق های بازنشستگی منجر میشود؟
داوود سوری پاسخ به این پرسش را با یک نه شروع میکند و در ادامه میگوید: شیوه مدیریت صندوقهای بازنشستگی بیش از تغییر سن و سابقه بازنشستگی نیاز به تغییر و اصلاحات دارد.
وی می افزاید: همین حالا صندوقهایی مثل بازنشستگی کشوری، وابستگی جدی به منابع دولتی دارند، سازمان تامین اجتماعی هم هرچند بودجه بگیر دولت نیست اما در تامین منابع مشکل جدی دارد.
سوری میگوید: شاید به چشم نیاید و دیده نشود اما اغلب اوقات این صندوقها با استقراض تامین منابع میکنند، راههایی از این دست جز افزایش نقدینگی نتیجه دیگری ندارد و برای همین است همیشه بازنشستگان از کمبود حقوقشان شاکی هستند.
وی ادامه میدهد: کافی است نگاهی به نحوه اداره منابع و بنگاههای وابسته به صندوقهای بازنشستگی بکنیم، این شیوه مدیریت دولتی باید تغییر کند، منابع چنین صندوقهایی به مراقبت بهتری نیاز دارند تا بتوانند پاسخگوی نیازهای مالی و درمانی بیمه شدگان باشند. تاخیر در اعلام افزایش حقوق کارگران بازنشسته شاید ناشی از مقاومت بخش کارفرمایی دولت با افزایش دستمزدهای سال ۱۴۰۱ باشد اما حث هماهنگی برای تامین منابع هم مطرح بود.
وی در خاتمه میگوید: البته این هماهنگی فعلا برطرف شدنی است اما اگر شیوه مدیریت این صندوقها تغییر نکند و در عوض همه تمرکزها متوجه تغییر شرایط سنی و سابقهای بازنشسته شدن، شود، دیر یا زود بحران صندوقهای بازنشستگی آشکار خواهد شد.