در اردیبهشت، ابتدا یارانه آرد صنعتی برای نان فانتزی ها، قنادیها و کارخانجات بیسکوئیت و شیرینی و ماکارونی، حذف شد؛ یارانهزدایی از آرد مورد نیاز صنایع، در همان زمان مورد انتقاد فعالان کارگری و گروهی از اقتصاددانان قرار گرفت؛ بسیاری از اقلامی که به دلیل این یارانهزدایی گران شده بودند –از ماکارونی گرفته تا نان ساندویچی- قوتِ اغلبِ اوقاتِ کارگران و خانوادههای پرجمعیت فرودست بوده است. بدون تردید گران شدن ماکارونی در حالی که برنج هم پیشتر به شدت گران شده بود، «نان سنتی» را به تنها گزینهی روی میز برای سفرههای فرودستان تبدیل کرد. در اردیبهشت ماه، مسئولان وعده دادند که نظام عرضهی نان سنتی دچار هیچ نوع افزایش قیمت نمیشود یعنی نه نان گران میشود نه از حجم نانهای موجود در بازار کاسته میشود و البته نان جیرهبندی هم نمیشود.
برای نمونه؛ چهاردهم اردیبهشت، مدیرکل غله و خدمات بازرگانی استان اصفهان گفت: حذف یارانه آرد تنها مربوط به صنف و صنعت است و ارتباطی با نان مردم ندارد. محسن ضیایی تاکید کرد: افزایش قیمت آرد تنها مربوط به صنف و صنعت است که موارد مصرف آن شامل ماکارونی، نشاسته، رشته و بیسکوییت است یعنی افزایش قیمت مربوط به این ۴ قلم کالا است و ارتباطی با نان مردم ندارد.
«کارت نان» فصلی که ناتمام ماند
مناقشه بر سر نان و یارانه نان، همینجا پایان نگرفت؛ در نیمه اردیبهشت، فصل جدیدی در دفتر نانِ مردم باز شد به نامِ «کارت نان و نان کارتی»؛ نگاهی اجمالی به رسانهها نشان میدهد که در آغاز این فصل تازه گشوده مورد بحث فراوان قرار گرفت، از اجرای آزمایشی در برخی استانها تا اعلام نصب کارتخوان در نانواییها و جلوگیری از فروش نقدی نان به مردم و البته مسئولانی که اعلام کردند که «مصرف نان مردم رصد میشود.»
پانزدهم اردیبهشت، عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس جزئیاتی از طرح «کارت نان» دولت با حذف ارز ۴۲۰۰ را تومانی اعلام کرد. احسان ارکانی گرانی نان سنتی را تکذیب نکرد و در این رابطه گفت: «برنامه این است که برنامهای طراحی شده که در صورت حذف کامل ارز ترجیحی گندم و آرد، که قطعا منجر به افزایش قیمت نان خواهد شد، ما به التفاوت قیمت فعلی و قیمت جدید افزایش یافته از طریق کارت جبران میشود.».
اما به نظر میرسد این فصل تازه به پایان نرسید، کارت نان هنوز به میدان نیامده، از دور خارج شد. برای مختومه شدن این فصل، هیچ گواهی بالاتر از اظهارات جلال مشاور وزیر امور اقتصاد و دارایی در برنامه تلویزیونی پانزدهم تیرماه نیست: «نان گران نخواهد شد و چیزی به نام کارت نان نخواهیم داشت.»
با این حال، گویا برنامه «نان کارتی» هنوز منتفی نشده است؛ بیست و یکم تیرماه، بهادری جهرمی (سخنگوی دولت) در نشست خبری گفت: پرداخت از جیب مردم در حوزه نان افزایش پیدا نخواهد کرد. دستگاهها در نانواییها در حال نصب هستند و اشراف دولت در زمینه توزیع نان بیشتر شده است.
نگرانی بابت «سهمیهبندی نان» در طرح کالابرگ الکترونیک،
اما وقتی قرار است یارانه آراد کامل حذف شود و در بودجه جایی برای یارانه آرد نیست، چطور میشود از گرانی نان جلوگیری کرد؛ در هفتههای اخیر، بحث کالابرگ الکترونیک (الزام قانون بودجه ۱۴۰۱ برای حذف ارز ترجیحی) داغ شده است؛ آیا در طرح کالابرگ الکترونیک، قرار است به نان مصرفی مردم هم کالابرگ داده شود؛ آیا در شرایطی که با گرانی برنج و سپس ماکارونی، خانوارهای فرودست به مصرف بیش از پیش نان سنتی روی آوردهاند، کالابرگ نان به معنای سهمیهبندی نیست؛ چراکه تعداد محدودی نان را میتوان با کالابرگ خرید، اما برای باقی مصرف باید سراغ بازار آزاد رفت.
برخی اظهارات در عین حال احتمال سهمیهبندی را بیش از پیش تقویت میکند. در روزهای گذشته یک رسانه از شلوغی نانواییها در روزهای اخیر گزارش داد و ادعا کرد که این شلوغی ربطی به افزایش مصرف ندارد بلکه نانواییها آرد یارانهای را در بازار آزاد میفروشند و کمتر پخت میکنند؛ این رسانه از قولِ رئیس اتحادیه تولیدکنندگان و صادرکنندگان نان در توضیح علت کاهش پخت نان نوشت: برای روشنتر شدن ماجرا به این موضوع دقت کنید. اگر نانوایی هر کیسه آرد را پخت کند، در بهترین حالت کمتر از ۳۰۰ هزار تومان دخل میدهد، این در حالی است که همان یک کیسه آرد در بازار آزاد ۶۰۰ هزار تومان قیمت دارد. بر اساس اعلام محسن لزومیان؛ این موضوع به معنای آن است که فروش آرد خارج از شبکه، همچنان برای نانواییها بهصرفهتر است یعنی پخت کمتر نان و ازدحام بیشتر جمعیت در نانواییها.
شلوغی نانواییها به دلیل رو آوردن به مصرف بیشتر نان است نه چیزی دیگر!
اینگونه فضاسازیها، کارگران را نسبت به احتمال سهمیهبندی نان و گرانی آن که در بهترین حالت میتواند کالابرگ نان باشد، نگران میکند؛ حتی کارگران خباز از این اظهارات دل خوشی ندارند؛ عبدالله بلواسی (فعال صنفی کارگران خباز مریوان) در این رابطه به ایلنا میگوید: اینکه شلوغی نانواییها را به سودجویی نانواها و مشکلات آرد یارانهای ربط میدهند، بیانصافی است؛ میخواهند آراد یارانهای نانواییها را حذف و قیمتها را گران کنند؛ برای اینکه این هدف را توجیه کنند نمیخواهند قبول کنند که شلوغی صف نانواییها آنهم در برخی محلات که کارگری و فرودستنشین هستند، به خاطر کاهش پخت نانواییها نیست بلکه به این علت است که با گرانی برنج و ماکارونی، «نان» به تنها گزینهی در دسترس بسیاری از خانوادههای کارگری تبدیل شده؛ کارگران نمیتوانند برنج و ماکارونی بخرند بنابراین بیشتر از قبل نان میخرند و به همین دلیل شلوغی ایجاد میشود.
او با اظهار نگرانی از سهمیهبندی نان در شرایطی که برخی خانوادههای کارگری روزانه ممکن است چند ده عدد نان مصرف داشته باشند، در ادامه میگوید: در اینکه برنج، گوشت و برخی مایحتاج زندگی در سفره گروههای حداقلیبگیر کمرنگ شده و مردم مجبور شدهاند بیشتر نان مصرف کنند شکی نیست؛ و در اینکه تعدادی از نانواییهای متخلف آرد یارانهای را به صورت خام و در بازار آزاد میفروشند هم شکی نیست؛ اما تمام ماجرا این نیست. محاسباتی که برخی رسانهها از سود فروش آرد یارانهای در بازار میکنند، صحت ندارد؛ ما کارگران خباز که سالهای مدید دستمان در کار بوده به خوبی میدانیم که این اعداد و ارقام واقعی نیست، مشخص است که برخی میخواهند صرفا از وجود یک مافیای بسیار سودآور پشت آرد یارانهای و شلوغی صف نانواییها خبر دهند که آرد و نان مردم را به جیب میزنند و مردم از این یارانه آرد هیچ سودی نمیبرند؛ اما از این حرفها بوی سهمیهبندی و جیرهبندی شدن نان به مشام میرسد؛ اگر قرار باشد فرودستان و کارگران نان را هم گران بخرند، دیگر چگونه باید زندگی کنند؟
گرانی اقلام اساسی از قبیل لبنیات و مرغ و تخم مرغ، به معنای کاهش مواد مغذی در سفرههای کارگران است و میتواند بیماریهای جسمی بسیار به بار بیاورد، اما گرانی نان به معنای خالی ماندن مطلق این سفرههاست؛ وقتی زیرساختهای کالابرگ الکترونیک و پیش شرطهای نظام عرضه و توزیع آن فراهم نیست و وقتی محاسبات و برآورد واقعی و ملموس از میزان مصرف نان مردم در دهکهای مختلف وجود ندارد، بهترین راه این است که به یارانه آرد دست نخورد؛ نه نان کارتی و نه نان کالابرگی، نمیتواند جوابی برای دغدغهی نانِ مردمانی باشد که قوت غالبشان این روزها همین نان است.