کد خبر: ۷۸۴۱۲۶
تعداد نظرات: ۷ نظر
تاریخ انتشار : ۰۴ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۳:۱۲
سهم واکسن‌های ایرانی از واکسیناسیون علیه کرونا حدود ۸ درصد بوده

صنعت واکسن و سلامت عمومی جامعه قربانی تعارض منافع و زد و بند‌های سیاسی و تبلیغاتی

در حالیکه سهم واکسن‌های ایرانی از واکسیناسیون علیه ویروس کرونا کشور حدود ۸ درصد بوده و تقریبا ۸۸ درصد از واکسیناسیون کشور را واکسن‌های کشته شده ویروس کرونا تشکیل داده است. سیاست‌های پیشگیرانه وزارت بهداشت مبتنی بر دوز یادآور با واکسن‌های نوترکیب پاستوکووک و نورا هم از بعد مسئولیت پذیری و هم از بعد علمی و فنی ابهامات زیادی بجای گذاشته است. متاسفانه معطوف شدن به واکسن‌های داخلی و عجین کردن آن با منافع ملی و سپس بسیج حمایت‌های اقتصادی، سیاسی و تبلیغاتی برای آن در حالی بوده که کلیه واکسن‌های داخلی با مشکلات مبتدی فنی و زیرساختی مواجه است و حتی کشور‌های همسایه از جمله کشور دوست (عراق) هم برای صدور ویزای زیارتی زیر بار تایید چنین واکسن‌هایی نرفته است؛ لذا باید گفت که واکسن‌های کشته برکت و فخرا از باب اثبات عدم اشاعه عوامل ناشناخته توموری در جامعه نیاز به شفاف سازی دارد. همچنین واکسن‌های نوترکیب نورا و پاستوکووک مبتنی بر ناحیه RBD، علاوه بر غیرکارا بودن، بدلیل اینکه مجموع مصرف این دو واکسن در جامعه حدود ۶ /۱ درصد است، پس تحت هر شرایطی این دو واکسن از بابت ساختاری، فعل و انفعلات ایمنولوژیکی و مکانیسم عمل، روندی کاملاً متفاوت با واکسن‌های کشته دارند که نمی‌توانند پوشش دهنده یکدیگر باشند؛ لذا نمی‌توان از واکسن نوترکیب بعنوان دوز یادآور سایر واکسن‌ها استفاده کرد. کما اینکه واکسن نورا هم از نظر غلظت آنتی ژن با واکسن‌های کشته بسیار متفاوت است و هم اینکه واکسن نورا بر خلاف روند معمول از سیستم پروکاریوتی بهره برده است. حتی سهم واکسن نورا از واکسیناسیون کشور یک صدم درصد است. بدون تردید، به چالش کشیدن این پروسه نامیمون بهمراه مستندات و توضیحات مبسوط علمی حق مسلم محققین دانشگاه و برای کمک به امنیت زیستی کشور است.
صنعت واکسن و سلامت عمومی جامعه قربانی تعارض منافع و زد و بند‌های سیاسی و تبلیغاتی
آفتاب‌‌نیوز :

دکتر سید محمود ابراهیمی-امروزه استفاده از برخی ویروس‌های تنفسی که قابلیت شیوع گسترده دارند در مسیر بسیار خطرناک‌تری از جمله آسیب رساندن به زیرساخت‌های کشور و از بین بردن امنیت اجتماعی، اقتصادی، روانی، بهداشتی و غذایی کشور و حتی کاهش مهندسی شده جمعیت کره زمین قرار گرفته است. در این راستا، کرونا ویروس با آن همه خسارات همه جانبه‌اش، چندین پیغام مهم و کلیدی را به جامعه تزریق کرد.

اول اینکه، تضمین امنیت زیستی زیربنای تمام امور است. با اینحال، بنیه دفاعی کشور مبتنی بر دفاع بیولوژیک کاملاً مغفول واقع شده است. متاسفانه نحوه سیاستگذاری‌ها در مدیریت کرونا، در طول هم قرار گرفتن تصمیم گیران با تولید کنندگان واکسن (تعارض منافع) و فرایند مملو از اشکالات فنی و علمی در تولید واکسن‌های داخلی نیز بخشی از این غفلتهاست. اینکه از واکسن‌های داخلی که طراحی آن بر پایه ایزوله‌های اولیه (سویه ووهان) بوده، هنوز علیه سوش‌های جهش یافته کرونا استفاده و برای آن تبلیغ میشود. معنایش اینست که تصمیمات پیشگیرانه وزارت بهداشت منطبق با اصول علمی نیست. وانگهی، سلامت عمومی و امنیت غذایی جامعه زیربنای بقا و توسعه یک کشور است و نباید با صنعت مهم واکسن و دارو به مثابه صنعت خودرو سازی با دکترین دستورالعملی و انحصاری رفتار نمود. باید برای قدرت انتخاب و شعور مردم احترام قائل شد و باید به رابطه بین تولید کننده و مردم و همچنین نقش نظارتی و کنترلی (البته مستقل و بدون تعارض منافع) وزارت بهداشت توجه وافر داشت. خدمت به نظام سلامت مبتنی بر پیشگیری اینطور نیست که وزارت بهداشت واکسن‌ها را از شرکت‌های تولیدی فاقد سابقه و بدون اینکه مجوز سازمان بهداشت جهانی داشته باشند و بدون اینکه در راستای رفع موانع فنی و علمی کوچکترین شفاف سازی کرده باشند پیش خرید نماید و به جامعه تزریق نماید. باید برای قدرت انتخاب مصرف کننده و رابطه اعتمادی بین تولید کننده و مردم احترام قائل شد تا تولید کننده برای رقابت مثبت و حفظ بازار مجبور شود به تولید محصول با کیفیت و قابل رقابت روی آورد؛ لذا در اینگونه شرایط است که تولید کننده برای اعتماد سازی تن به انجام صحیح مطالعات همراه با انتشار کلیه مستنداتی دال بر رعایت تشریفات علمی و فنی در بررسی‌های کنترل کیفی و عوارض جانبی واکسن یا دارو میدهد. اما وقتی به اشتباه قضیه پیش خرید تضمینی واکسن دنبال میشود، سلامت عمومی قربانی دکانداری از علوم و موقعیت میشود. جالب اینجاست که مدیر پروژه واکسن نورا در زمان اخذ مجوز فاز اول بالینی، صراحتاً به خبرگزاری‌ها اعلام نموده است: از هم اکنون که مجوز فازبالینی اول را دریافت نموده ایم به مردم نوید می‌دهیم که از هم اکنون آماده تولید انبوه واکسن نورا و انبار آن هستیم تا بعد از اتمام فاز‌های بالینی آنرا به بازار عرضه کنیم و همچنین در ادامه اعلام نموده که روند تولید انبوه و انبار واکسن نورا از دو هفته دیگر شروع میشود. خوب، هر فردی که ذره‌ای اطلاعات در زمینه صنعت واکسن دارد می‌فهمد که تولید صنعتی یا نیمه صنعتی واکسن بعد از انجام موفقیت آمیز فاز‌های مطالعات بالینی آن توسط تیم علمی مستقل البته با وجود بخش‌های مستقل کنترل کیفی مقدور است. یعنی صنعت عظیم و پیچیده واکسن سازی که با سلامت کل جامعه عجین است به چنین سطحی از تفکر تولیدی رسیده است.

ملاحظه بفرمایید: آقای محمد مخبر رئیس وقت ستاد اجرایی فرمان امام، خود مجری تولید واکسن برکت در کشور است و برای آن بودجه‌ها و گرانت‌های مختلف نیز دریافت نموده است و خود اکنون در مقام معاون اول رئیس جمهور! با اینکه بعد از دو سال هنوز واکسن برکت به تایید سازمان بهداشت جهانی نرسیده و در مورد موانع فنی به شرح آمده ذیل نیزهیچ شفاف سازی وجود ندارد و حتی همسایگان نیز در صدور ویزا از تایید واکسن برکت سر باز زده اند. بااین شرایط، آیا مسئولین امر در وزارت بهداشت می‌توانند مستقلاً بین سلامت عمومی و منافع مادی - اعتباری برکت، جانب سلامت عمومی جامعه را بگیرند؟

یا مثلاً، دانشگاه علوم پزشکی بقیه الله بدون اینکه کوچکترین سابقه‌ای در زمینه تولید واکسن و دارو داشته باشد. با روند تولید واکسن نوترکیب در سیستم پروکاریوتی و با غلظتی تا ۱۲۰ میکروگرم در هر دوز بهمراه ادجوانت آلوم مجوز اضطراری ورود به بازار را گرفته است و الان نیز بعنوان دوز یادآور چهارم برای سایر واکسن‌های تزریقی در حال خدمت به سلامت عمومی جامعه است. این روند در صورتی بوده است که دانشگاه بقیه الله مدعی تولید واکسن است. دکتر ابوالقاسمی رئیس دانشگاه علوم پزشکی بقیه الله در بیمارستان بقیه الله مجری انجام فاز‌های بالینی این واکسن، دکتر عین اللهی وزیر بهداشت و دکتر پناهی معاونت تحقیقات وزارت بهداشت و دکتر قانعی عضو کمیته علمی کرونا و دبیر ستاد زیست فناوری و دکتر عبادی معاون دیگر وزارت بهداشت که تصمیم گیران اصلی در صدور مجوزات واکسن کرونا هستند جملگی عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی بقیه الله هستند. آیا با وجود این شرایط، مسئولین امر در وزارت بهداشت می‌توانند مستقلاً بین سلامت عمومی و منافع مادی - اعتباری دانشگاه علوم پزشکی بقیه الله جانب سلامت عمومی جامعه را بگیرند؟ مهیج اینجاست که آقای دکتر رئیس زاده عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی بقیه الله که در منصب رئیس سازمان نظام پزشکی کشور نیز می‌باشند در شوی تبلیغاتی که از طریق خبرگزاری‌ها پخش شد در جلوی دوربین با ژستی کاملاً تبلیغاتی اقدام به تزریق واکسن نورا نموده و حتی دیگران را نیز صراحتا تشویق به تزریق چنین واکسنی نموده است. این در صورتیست که در واکسنها، اثبات علمی به عدم عوارض جانبی و اثربخشی حاکم است و تبلیغات برای دارو و واکسن خلاف مقررات است. تریبون شخص وزیر بهداشت نیز در خدمت تبلیغات برای واکسن نورا است به نحوی که آنرا بهترین واکسن دنیا قلمداد میکند. واقعیت اینکه رابطه صنعت با مردم یک رابطه تجاریست که اساس پیوند و تداوم آن صرفاً بر مبنای اعتمادسازی مبتنی بر علوم و استدلال و شفاف سازی تعریف میشود. عقلاً و شرعاً و قانوناً نمیشود که بازاریاب، تصمیم گیرنده و ضامنان سلامت جامعه و تولید کننده و ارزیابی کننده و کنترل کننده همه و همه در یک خط و در مقابل با قدرت انتخاب مردم قرار گیرند. قطعاً سرنوشت چنین صنعتی نیز همان صنعت ورشکسته خودروسازی خواهد بود. با این تفاوت که صنعت واکسن سلامت عمومی جامعه را یکجا با خطر غیر قابل بازگشت و غیر قابل اصلاح مواجه میسازد.

دوم اینکه، امروزه ویروس‌ها به عنوان ابزاری در راستای منافع اقتصادی و سیاسی برخی کشور‌ها قرار گرفته است و در مقابل، ایران در این زمینه بسیار آسیب‌پذیر است؛ لذا شیوع کرونا یک محکی بود که بخوبی توانست ضعف‌های آشکار مدیریتی و زیربنایی و علمی کشور را به تصویر کشد. در این محک، حتی موسسات با سابقه واکسن سازی کشور از جمله رازی و پاستور نیز حداقل سطح انتظارات را برآورده نکردند؛ لذا با توجه به شرایط غیر مطلوب کشور در حیطه پیشگیری و دفاع بیولوژیک، جا دارد که از بعد تضمین امنیت زیستی توجهی نیز به ماهیت ویروس‌ها و به عواقب استریل کردن جامعه با استفاده از واکسیناسیون نیز داشته باشیم. بعلاوه اینکه در برابر ویروس‌های ناپایدار، عوارض استفاده از واکسن‌های ناکارآمد خیلی بیشتر از واکسن نزدن است. به نحوی که تدوام ماندگاری و ایجاد موتاسون‌های ناخواسته در آنان بخشی از این معضلات است. بعلاوه، در برابر عوامل تنفسی، واکسنی که نتواند ایمنی مخاطی IgA را تحریک کند یعنی پیشگیری کننده نیست و کلیه واکسن‌های موجود کرونا بدلیل غیرفعال بودن، فاقد این توانایی اند. واکسنی که نیاز به دوز یادآور سوم به بعد دارد، یعنی چنین واکسنی اساساً ناکارآمد است و دینامیک و پایداری لازم را ندارد؛ لذا باید گفت که افزایش دوز در چنین واکسنی می‌تواند جامعه را با بیمار‌های خود ایمن و تحمل ایمنی مواجه سازد. همچنین فرایند واکسیناسیونی که کمک به مهار اپیدمی بیماری نکند و بلکه برعکس سبب اشاعه انواع موتاسیون در ویروس شود باید دانست که سلامت جامعه بخطر افتاده است.

توضیحات فوق یک واقعیت علمی و عینی و مستمر است که اهمیت توجه به امنیت زیستی برای یک کشور و اتخاذ مسیر صحیح علمی و کاربردی برای تضمین آن را به تصویر میکشد. بعید هم نیست که بخاطر سیاست کنترل جمعیت جهانی، برخی کشور‌ها بویژه در آسیا و آفریقا با مشکلات بهداشتی عدیده‌ای مواجه نشود. متاسفانه شیوع کرونا ثابت نمود که مشکلات بهداشتی می‌تواند تمام ارکان حیاتی و روانی و اقتصادی کشور‌ها را تحت الشعاع قرار دهد و به ورطه نابودی بکشاند؛ لذا بی گمان می‌توان گفت که نزاع‌های آینده قطعا بر سر غذا و آب و انرژی خواهد بود و کشور‌هایی موفق ترند که به نظام سلامت خود و به توسعه تحقیقات بیولوژی بویژه در زمینه ویروس شناسی و ایمنولوژی اهمیت داده اند.

حدود سه سال است که از شیوع کروناویروس در کشور میگذرد و با اینکه تمام پتانسل‌ها علمی، خبری و حمایت‌های سیاسی و اقتصادی و نظامی و اجرایی در راستای ساخت واکسن‌های داخلی بسیج شده است. اما با استدلال‌های مبسوط زیر در می‌یابیم که تمام انواع واکسن‌های داخلی از مشکلات شکلی و فنی آشکار رنج می‌برند که تاکنون نسبت به آن شفاف سازی نشده است. متاسفانه شرایط کنونی نظام سلامت، وارث سالیان متمادی از سوء مدیریت‌ها، بعضا مقاله سازی‌ها و شعارگرایی‌ها از جانب کسانی است که در تصمیم گیری‌ها هم نظام سلامت را قربانی تعارضات منافع کرده اند و هم بدون توجه به توسعه زیرساخت‌ها فقط تولید مقاله را ترویج داده اند و با سر بردن در زیر برف، کشور را پیشرو در تولید علم و واکسن تعریف کرده‌اند. شرایط موجود موید اینست که این حیطه مهم دیگر ظرفیت آزمون خطا، سیاسی کاری، باند بازی و تبلیغاتی عمل کردن را ندارد و تا دیرتر نشده باید کاری کرد.

وانگهی، ما در بحث واکسن به منظور پیشگیری با جمعیت کثیر سالم طرفیم که هرگونه اغماض یا بی توجهی در بررسی واکسن‌ها می‌تواند امنیت حیاتی یک جامعه سالم را به خطر بیندازد و این شوخی بردار نیست؛ لذا در بحث بررسی کنترل کیفی واکسن‌ها ما با اثبات مستند عدم عوارض جانبی واکسن‌ها و همچنین اثبات اثربخشی واکسن‌ها طرفیم که تاکنون هیچکدام از شرکت‌ها و موسسات مدعی تولید واکسن‌های داخلی که حتی تا اخذ مجوز مصرف اضطراری هم پیش رفته اند، قادر به ارائه مستندات نبوده اند. وضعیت ابهامات به گونه‌ای بوده است که حتی کشور‌های همسایه از جمله عراق و عربستان نیز از صدور ویزا برای دریافت کنندگان واکسن‌های ایرانی سرباز زده اند. از طرفی، تولید واکسن و ارزیابی آن تولید علم و مرز شکنی علمی نیست که انتشار مقاله دلیلی بر اثربخشی و اثبات عدم عوارض جانبی آن باشد. فن و تجهیزات به روز و پتانسیل‌های صنعتی و سایر زیرساخت‌ها اصل مهم تولید واکسن را تشکیل می‌دهد. چه بسا اینکه انتشار مقاله توسط تیم تولید کننده نیز به نوعی تعارض منافع بوده و گزارش آن قابل اعتنا نیست. وقتی مقالات منتشره به نفع واکسن‌های تولیدی قابل اعتناست که محققان مختلف و مستقل چنین واکسنی را در تحقیقات خود بکار گیرند و نتایجی با تکرارپذیری یکسانی بدست آورند. با اینحال، مقاله مروری مجموعه برکت دو واقعیت فنی و مهم را آشکار کرد. در اینجا نیز قصد بررسی ماهیتی این مقاله مروری از محققان برکت را نداریم. چرا که معتقدم تحقیق و تولیدی که در آن به شکل و نکات فنی در انجام تولید و تحقیق توجه نشود و دارای اشکال فنی و اصولی باشد؛ لاجرم داده‌ها و نتایج ماهیتی آن نیز قابل اعتنا نیست. اما در مقاله برکت دو نکته کلیدی و فنی وجود دارد از جمله استفاده از سلول Vero و استفاده از دستگاه اولتراسانتریفیوژ که نکته کلیدی در تولید چنین واکسن‌های کشته شده نیز همینجاست!

درست است که سلول vero در ساخت واکسن‌ها و دارو‌ها مورد تایید WHO بوده و از سل لاین توموری بدست نیامده است. اما این یک رده سلولی از کلیه میمون است که بصورت جهش ژنی نامیرا (سرطانی) شده است. قطعا وقتی سلول سوماتیک پستاندار بدلیل جهش ژنی چه بصورت خود بخودی یا القاء آزمایشگاهی نامیرا شود، یعنی حامل متعلقات ژنومی و پروتئین‌ها یا فاکتور‌های ناشناخته توموری است که می‌تواند از طریق تزریقات منتقل شود. قطعا کار تولیدی با چنین سلول‌هایی از حساسیت‌های ویژه برخوردار بوده که نیاز به کنترل کیفی ویژه و امکانات آزمایشگاهی خاصی جهت تخلیص و تغلیظ آن است. تخلیص و تغلیظ ویروس‌ها از چنین منشاء سلولی جهت استفاده در واکسیناسیون میسر نیست جز با کمک دستگاه اولتراسانتریفیوژ و هیچ روش و یا دستگاه جایگزین نیز برایش وجود ندارد. حتی اولترافیلتراسیون یا کروماتوگرافی هم نمی‌تواند عملکرد فنی اولتراسانتریفیوژ را در بحث تعیین عیار ویروسی و تخلیص ویروس‌ها قبل از غیر فعال کردنشان را پوشش دهد. اولتراسانتریفیوژ صنعتی نیز بخاطر مسائل هسته‌ای چه قبل از انقلاب و چه بعد از آن هنوز حتی در حد یک دستگاه صنعتی هم تحت اختیار ایران قرار نگرفته و فن آوری آن نیز در دست آمریکا و آلمان است.

حال با این وصف، تولید واکسن توسط مجموعه برکت از سه حالت خارج نیست. اگر برکت به فن آوری ساخت دستگاه اولتراسانتریفیوژ صنعتی دست یافته و یا احیانا توانسته آن دستگاه را برای اولین بار وارد کشور کند که بر روند تولید آن نقصی نیست و باید دستمریزاد گفت. در غیر اینصورت یا مجموعه برکت واکسن را از چین وارد کرده و با مارک برکت وارد بازار نموده است. کما اینکه روزنامه‌های جهان صنعت و دنیای اقتصاد نیز با استناد به یک نامه رسمی از وزارت بهداشت مدعی واردات ۲۰ میلیون دوز واکسن از سینوفارم چین به مجموعه برکت نیز شده بود که وزارت بهداشت بدون جعلی دانستن چنین نامه ای، فقط آن ادعا را تکذیب نمود. یا اینکه درحالت سوم، مجموعه برکت در روند تولید واکسن با مشکل خلوص و تغلیظ ویروس بازتولید شده از سلول Vero مواجه بوده که معلوم نیست از کدام روش مطمئنی اقدام به حذف متعلقات ژنومی و عوامل ناشناخته توموری کرده است. این مشکل بسیار بزرگی است که نیاز است مجموعه برکت و سازمان غذا و دارو در این رابطه شفاف سازی انجام دهند. چرا که خدای ناکرده بی توجهی به این مورد بسیار مهم می‌تواند به اشاعه عوامل توموری در جامعه منتهی گردد و سلامت عمومی را بخطر بیاندازد و معضل اینجاست که عوارض چنین نقصی در مطالعات پیش بالینی و فاز‌های بالینی قابل بررسی نیست، بلکه در چندین سال بعد بروز خواهد کرد. البته مجموعه برکت در مقاله به ظاهر پیش بالینی خود به استفاده از دستگاه اولتراسانتریفیوژ آزمایشگاهی جهت تولید واکسن به منظور انجام تحقیقات پیش بالینی خود اشاره آشکاری دارد. قاعدتاً هم مجموعه برکت باید در تولید نیمه صنعتی و صنعتی خود جهت مطالعات بالینی و تولید انبوه از دستگاه اولتراسانتریفیوژ صنعتی استفاده کرده باشد که این نکته نیاز به شفاف سازی و پاسخگویی دارد. از آنجاییکه واکسن فخرا نیز از روشی مشابه با مجموعه برکت یعنی واکسن کشته را دنبال می‌کنند نیز از همین ایرادات وارده برخورداند و نیاز است که در وهله اول در مورد بر طرف نمودن این ایراد مهم به نبود دستگاه اولتراسانتریفیوژ صنعتی و استفاده از روشی جایگزین مطمئن شفاف سازی نمایند.

اما دو واکسن دیگر واکسن انستیتو پاستور و واکسن نورا از دانشگاه بقیه الله است که هر دو نوترکیب و مبتنی بر ناحیه اتصالی ویروس معروف به RBD است. هر چند واکسن‌های نوترکیب خطر شیوع عوامل توموری ندارند و تخلیص و تغلیظ پروتئین آن با توجه به امکانات موجود و بشرط امکان واردات ستون‌ها و ژل‌های تخلیص در ایران قابلیت صنعتی شدن را داراست. اما مشکل فنی و شکلی وارد بر این دو واکسن اینست که چنین واکسنی از لحاظ علمی و عملی نمی‌تواند کارایی داشته باشد و اصلا معلوم نیست که به چه منظوری اینگونه واکسن‌ها طراحی و تولید شده و بر کدام اساس مدعی اثربخشی واکسن خود هستند؟ اگر قرار میبود که واکسن‌ها با کمک آنتی بادی‌ها این ناحیه اتصالی را بلاک کنند که خود سیستم ایمنی این کار را از قبل انجام می‌دادند و اصل بقاء ویروس‌ها از میلیون‌ها سال قبل بخطر می‌افتاد! بدون تردید طراحی واکسن مبتنی بر ناحیه RBD ویروس‌ها یک اشتباه فنی غیر قابل توجیه است و تمام نتایجی که موید اثربخشی چنین واکسن‌هایی منتشر میشود نمی‌تواند قابل اعتنا باشد. چرا که این ناحیه اتصالی در گلیکوپروتئین اسپایک با حفظ ساختار فضایی آن، بقدری کوچک و حتی استتار شده است که برای اتصال به مولکول قندی رسپتور‌های میزبان تخصیص یافته است و بنابراین پروتئین‌های بزرگ از جمله انتی بادی‌های اختصاصی نمی‌توانند به این ناحیه بچسبند. با اینحال، انستیتو پاستور و بقیه الله با در دست داشتن تریبون و وزارت، مدعی ورود به بازار به عنوان دوز بوستر می‌باشند. این ادعا که با پشتیبانی همه جانبه وزارت بهداشت در حال وقوع است به نحوی است که بالغ بر ۸۸ درصد جمعیت دریافت کنندگان واکسن از واکسن کشته شده کرونا بهره برده اند و سهم واکسن نورا از واکسیناسیون کشور یک صدم درصد است. اصولاً ساز و کار ایمنولوژیکی در بدن میزبان متعاقب واکسن کشته در مقایسه با واکسن‌های نوترکیب بسیار متفاوت است و هوشمند بودن سیستم ایمنی بدن باعث میشود که این دو نوع واکسن مختلف در طول هم قرار نگیرند. بویژه اینکه واکسن نورا از سیستم پروکاریوتی نیز بهره برده است.

از طرفی، با توجه به روند عفونت زایی و پاتوژنوزیس ویروس و همچنین عکس العمل سیستم دفاعی بدن در برابر ویروس‌ها در می‌یابیم که در عفونت با ویروس، تمام مکانیسم‌های ایمنی ذاتی و اکتسابی فرد مبتلا در راستای افزایش افنیتی آنتی بادی‌های مترشحه و غالب شدن ایمنی سلولی بر ایمنی هیومرال پیش می‌رود. در این پروسه، تمام اجزاء ژنومی و پروتئین‌های ساختاری و عملکردی ویروس از طریق گیرنده‌های خاص خود دخیل هستند. در عفونت ویروسی، شروع ایمنی پایدار و موثر با عفونی شدن دندرتیک سل‌ها و ماکروفاژ‌ها رخ میدهد و به تبع عفونی شدن، سلول‌ها و‌سایتوکاین‌های ایمنی ذاتی هدایت کننده سیستم ایمنی به سمت و‌سویی کارا هستند. وانگهی، تحریک موثر سیستم ایمنی با پروسس و ترایم شدن کلیه اپی توپ‌های ویروس و بروز آن اپی توپ‌ها بر روی MHCI/II سطحی سلول‌های ماکروفاژ و بویژه دندرتیک سل‌ها بستگی مستقیم دارد. از طرفی، اپی توپ‌های تریم شده و باند شده به ‏MHCI/II‌ها دارای نیمه عمر مشخص و محدودی هستند که باید مکرر توسط سلول‌های عفونی جایگزین شود؛ لذا در عفونت‌های ویروسی، از طریق مکانیسم داخل سیتوزولی، سلول‌های عفونی فرد مبتلا به مثابه کارخانه تولید پروتئین‌های ویروسی عمل می‌نماید که به تبع آن، ظرفیت MHCI/II اشباع شده باقی می‌ماند که این سبب میشود تا سیستم ایمنی بصورت موثر و پایدار و بصورت اختصاصی تحریک شود. این موضوع عفونی شدن و پروسس داخل سیتوزولی در تحریک موثر سیستم ایمنی بحدی حائز اهمیت است که اگر در طراحی واکسن‌ها لحاظ نشود به جرأت میتوان گفت که اینگونه واکسن‌ها فقط میتواند ایمنی زا باشد. اما بدون اینکه از اثر بخشی لازم برخوردار باشد و حتی آنتی بادی مترشحه ناشی از چنین واکسن‌هایی جهت خنثی سازی نه افنیتی لازم را داراست و نه از پایداری کافی برخوردار است. این درصورتیست که اثربخشی و پایداری آنتی بادی‌ها محور اصلی یک واکسن را تشکیل میدهد. معمولا واکسن‌های استاندارد و اثرگذار در وهله اول از آنتی بادی با دینامیک خوب و پایداری خوبی برخوردار است. واکسنی که نیاز به دوز یادآور سوم به بالا نیاز دارد یعنی این واکسن بدرد نمیخورد و نباید به داده‌های علمی چنین واکسنی اعتنا کرد. متاسفانه تمام واکسن‌های داخلی کرونا و همچنین واکسن سینوفارم از همین مشکل برخوردارند.

با این تفصیل باید گفت که فقط واکسن‌های ویروسی زنده تخفیف حدت یافته از جمله آبله، سرخک، اوریون، سرخچه و تب زرد قادر بوده اند که موثر واقع شوند و سبب ریشه کنی شوند. اینهم به این خاطر بوده است که این واکسن‌های زنده تخفیف یافته توانسته اند مثل ویروس وحشی، اما بصورت کنترل شده سبب عفونت سلولی شوند. این در صورتیست که متعاقب تزریق واکسن‌های نوترکیب ما بجای ایجاد عفونت و بکارگیری سینگال‌های هدایتی از ایمنی ذاتی، شاهد ایجاد التهاب با دخالت فراگیر ماکروفاژ‌ها هستیم که عمده آنتی ژن‌ها نیز بجای پروسس درون سیتوزولی، منجر به حذف فاگوسیتوزی از مسیر خارج سلولی می‌شوند و به همین خاطر است که واکسن‌های غیر فعال بویژه نوترکیب از ایمنی زایی، پایداری و داینامیک خوبی برخوردار نیست و تیتر آن سریع افت پیدا می‌کند. به شرح بالا، واکسن نوترکیب کرونا که مجموعه انستیتو پاستور و دانشگاه علوم پزشکی بقیه الله مدعی تولید انند از لحاظ ساختاری دارای نقصان زیادی است و نمیتوانند ایمنی ماندگار با افنیتی مناسب را ایجاد کند و قطعا اینگونه واکسن‌ها علیرغم عوارض جانبی کمتر، قابلیت ایمنی زایی مناسب و اثر بخشی لازم را ندارند. حتی بدلیل عدم پایداری آنتی بادی مترشحه و افنیتی پایین چنین واکسنی، کاربرد آن‌ها بیشتر در صنعت طیور آنهم بدلیل پایین بودن دوره پرورش و با استفاده از ادجوانت‌های قوی روغنی می‌توان منظور کرد. یعنی در صنعت طیور ما برای ۱۵ تا ۲۰ روزی پایداری تیتر آنتی بادی بعد از تزریق دوم داشته باشیم کفایت می‌کند. اما در انسان‌ها چنین نیست.

بعلاوه، انتشار مقاله به معنای تولید علم نیست و نمی‌تواند بعنوان پوششی در راستای رفع ابهام بررسی‌های کنترل کیفی و اثربخشی واکسن‌ها منظور گردد. تولید علم بصرف مبتنی بر انتشار کمی یکسری مقالات و پذیرش آن بعنوان یک معیار به پیشرو بودن ادله‌ای بود که در سال ۹۱ دکتر مخبر درفولی “دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی” مدعی شد که سرعت علم بحدی در ایران زیاد است که دیگر نگران عقب افتادن سایر کشور‌ها هستیم. در سال ۹۸ نیز با استناد به اینکه تعداد مقالات علمی کشور طی ۱۰ سال از ۱۰۰۰مقاله به ۵۰ هزار مقاله رسیده است، دکتر مخبر باز هم سرعت رشد علمی ایران را بیش از ۱۳ برابر سرعت رشد علمی در جهان توصیف کرد. ادعایی که با تایید آن توسط دکتر ملک زاده معاون وقت تحقیقات وزارت بهداشت تکمیل گردید و دکتر ملک زاده با اعلام آمار ثبت ۶۲ هزار مقالات داخلی در بانک اطلاعات اسکوپوس، ایران را رتبه اول منطقه در تولید علم معرفی کرد. تعداد مقالاتی که ۳۰ درصد آنرا به محققان وزارت بهداشت نسبت داد.

جالب اینجاست که با بررسی داده‌ها مشخص است که از این تعداد ۳۰ درصد، حدود چهل درصد آن را افراد خاص که دارای مسئولیت‌های همزمان علمی، اداری و سیاسی در وزارت بهداشت بودند تشکیل می‌دادند. به نحوی که از این میان آقایان دکتر امیر حسین صاحبکار با تعداد ۱۲۷۸، دکتر باقر لاریجانی با ۱۲۴۷، دکتر فریدون عزیزی با ۱۳۹۶، نیما رضایی با ۱۰۴۵، ملک زاده با ۷۶۶، محمد عبداللهی با ۹۳۱، مسعود سلیمانی با ۶۵۱ در رقابت با پرینتر پرسرعت گوی سبقت را در تولید علم ربوده بودند و محققان همیشه صاحب منصب از جمله: دکتر قانعی، دکتر علویان، دکتر دیناروند، آخوندزاده و ... نیز از قافله تولید علم عقب نمانده بودند.

ادعایی به تولید علم و بویژه پیشرو بودن که به ناگاه با شیوع کرونا نه تنها پنبه شد، بلکه در مدیریت بحران نیز عملا نشان داد که در منطقه جایگاه چندان قابل قبولی نداریم. دانشمندانی با مقالات فراوان که خود در راس مدیریت بحران کرونا بودند یا در دانشگاه‌های علوم پزشکی حضور داشتند، اما نه تجارب پژوهشی شان بکار آمد، نه تیم تحقیقاتی منسجم و کارآمدی داشتند و نه حرفی برای گفتن و نه زیر ساختی جهت خدمت رسانی فراهم نموده بودند. اصلا معلوم نبود که اینهمه مقالات تحلیلی و تجربی در زمینه بیولوژی از کدام مجاری ساخته و پرداخته و‌سرانجام روانه نشریات شده و یا ملاک تولید علم بر کدام معیار تعریف شده بود؟ اصولا محققی که حداقل دارای ۲۰ مقاله تحقیقی است باید تیم تحقیقاتی و زیرساختی برای آن فراهم کرده باشد. چه بسا اینکه محققانی داشتیم فراوان با تعداد مقالاتی بالغ بر صد تا پانصد!

در این میان نام آقای دکتر امیر حسین صاحبکار دانشیار دانشگاه فردوسی مشهد با ۱۲۷۸ مقاله نیز وجود داشت که ایشان در سامانه هیئت علمی وزارت بهداشت از لحاظ تعداد مقاله در رتبه دوم قرار دارد. آقای دکتر یونس پناهی (معاون تحقیقات وزارت بهداشت) نیز طبق آمار سایت اسکوپوس بیش از ۲۶۰ مقاله دارد که عمده آن از سال ۲۰۱۴ به بعد منتشر شده است. به نحوی که میانگین انتشار مقاله ایشان از ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۰ سالیانه ۳۲ مقاله است. عمده مقالات ایشان نیز مروری و مطالعات بالینی است. نکته اصلی اینجاست که دکتر پناهی در رتبه فول پروفسوری در ۱۲۶ تا از این مقالات بعنوان نویسنده اول است. یعنی بجای اینکه یک فول پروفسور صاحب ایده باشد، خود اجرا کننده ایده دیگران است!

حال فارغ از ورود به ماهیت کمی و کیفی مقالات منتشره توسط نامبردگان که حتی از عهده سایت خبری خارج است. باید گفت که از بین تعداد مقالات منتشره بیش از حد معمول نامبردگان، حدود ۳۳ مقاله در رابطه با انجام فاز بالینی اثر کورکومین زردچوبه و برخی ادویه جات از دکتر امیر حسین صاحبکار با همکاری دکتر یونس پناهی وجود دارد که در برخی بیمارستان‌ها از جمله بیمارستان بقیه الله تهران بر روی بیمارانی که به امید معالجه تحت بستری بوده اند رخ داده است.

بدین نحو که نامبردگان ماده موثره ادویه زردچوبه (کورکومین) را در بیمارانی که در بیمارستان بقیه الله بستری بوده اند در قالب کپسول و با غلظت مشخصی خورانده اند. هر مطالعه آنان نیز طبق مندرجات مقالات نامبردگان در بالغ بر ۷۰ بیمار بستری شده در بیمارستان بقیه الله انجام گرفته است. این در صورتیست که هر چند ادویه زردچوبه تا حدی اثر ضد التهابی دارد. اما مصرف آن در قالب قرص با غلظت بالا می‌تواند با عوارض کم خونی، آلرژی، ناباروری، سنگ صفرا، سنگ کلیه، و از همه مهمتر تداخل دارویی در بیماران و ... همراه باشد. اقدامی که معلوم نیست طبق چه مجوزی در حق بیماران بستری شده انجام گرفته است؟ و معلوم نیست که چگونه رئیس بیمارستان‌ها با اینگونه مداخله‌ها همکاری کرده اند؟

حال با توجه به اینکه شخص دکتر یونس پناهی در راس معاونت تحقیقات یک وزارتخانه مهم که باید هدایت گر تحقیقات و تولید و ضامن سلامت جامعه باشد، قرار دارد. تعدادی از مقالات منتشره از نامبرده بعنوان یک فول پروفسور باتجربه در رابطه با مطالعات فاز بالینی برخی داور‌ها منعکس می‌گردد تا مشخص شود که وضعیت مطالعات بالینی در ایران در چه سطحی قرار دارد. این‌ها محرز کننده اینست که انتشار مقاله، دلیلی بر تولید علم و شفاف سازی و ارائه مستندات دال بر اثربخشی و سلامت واکسن نیست؛ لذا وقتی که معاون تحقیقات وزارت بهداشت خود مطالعات زیاد بالینی و مداخله‌ای در بیماران بستری شده را با اشکالات فنی و علمی، اما با دید تولید مقاله با خلاصه اشکالات شکلی ذیل انجام داده است. چگونه میتوان انتظار داشت که تصمیمات این معاونت در راستای کمک به توسعه زیرساخت‌ها و نظام سلامت کشور و حرکت بسمت کاربردی کردن علوم است؟

• اصول انجام فاز بالینی این است که آن ایده، تست مطالعات حیوانی را گذرانده باشد. مطالعات بالینی هم مبتنی بر فاز بندی با اهداف مشخص است. اما اقایان دکتر پناهی و صاحب کار بالغ بر سی مقاله در قالب مطالعات بالینی از اثر زردچوبه را برای دانشگاه بقیه الله منتشر کرده اند بدون آنکه فاز‌های آن مشخص باشد و بدون اینکه حتی یک مطالعه حیوانی آن را انجام داده باشند. اصولا هدفشان از انجام اینهمه فاز‌های بالینی ناتمام و متعدد چه بوده است؟ مثلا اگر میخواسته اند اثر زردچوبه در افراد سرطانی یا دیابتی بررسی کنند. پس چرا فاز‌های آنرا کامل انجام نداده و با زردچوبه از این بیماری به آن بیماری با نتایج یکسان و تکراری پریده اند. مثلا اگر فاز بالینی اول اهدافشان را برآورد نکرده است چرا این روش مداخله‌ای با زردچوبه را در انواع بیماری‌ها بصورت ناقص و تکراری انجام داده اند؟ انتشار بالغ بر سی مقاله فاز مطالعات بالینی با کسب نتایج مثبت در نشریات بسیار عجیب و قابل تامل است. اگر نتایج منتشره آنان در فاز بالینی مثبت اعلام شده است، پس چرا وارد سایر فاز‌های بالینی تا ورود محصول به بازار نشده اند؟ از این تعدد و تکثر مطالعات بالینی با اثر زردچوبه، چه دستاورد علمی و تولیدی داشته اند؟ و چرا باید حقوق بیماران بستری شده و تحت مداوا قربانی چنین مطالعاتی گردد؟

• قاعدتا فردی که بعنوان بیمار سرطانی در بیمارستان بستری است، حتما تحت درمان و دریافت انواع داروهاست و در بیمارستان از حق و حقوقی برخوردار است. حال چه تضمینی است که آن دارو‌ها با ماده موثره زردچوبه ایجاد تداخل نکرده باشد و سلامت بیمار تحت مداوا به خطر نیفتاده باشد؟

• دکتر پناهی بعنوان فول پروفسور دانشگاه در همه این مقالات بالینی ارائه شده بعنوان نفر اول قرار دارد و نویسنده مسئول مقالات، شخصی دیگر به نام دکتر امیر حسین صاحبکار است. امیر حسین صاحبکار دانشیار دانشگاه فردوسی مشهد، معروف است که هر دو روز یک مقاله منتشر می‌کند. طبق تشریفات علمی، فردی که به درجه فول پروفسوری می‌رسد در مقالات یا باید همکار مقالات باشد یا نویسنده مسئول! متاسفانه دکتر پناهی با رتبه فول پروفسوری در این مقالات بالینی منتشره حتی صاحب ایده هم نبوده است و به مثابه یک دانشجو بعنوان نویسنده اول قرار دارد. حال سئوال اینجاست، چنین فردی چگونه میتواند در مدیریت تحقیقاتی نظام سلامت بعنوان یک الگوی موفق علمی، صاحب ایده باشد و مستقل عمل نماید؟ کسی که با انجام سی طرح بالینی با اثر زردچوبه، حتی نتوانسته است وارد فاز دوم بالینی شود، چگونه میتواند بعنوان یک الگو، سیاست تولید مقاله نظام سلامت را به تولید محصول و تولید علم مبدل سازد؟

• مقاله محور بودن شخص دکتر پناهی، به وضوح در یکی از مقالات بالینی از ایشان مشخص است. مثلا طبق علوم، ایمنی تراپی و تحریک سیستم ایمنی برای درمان تومور‌ها کاربرد دارد. ادجوانت هم بعنوان تحریک سیستم ایمنی و ایجاد التهابات موضعی و سیستمی کاربرد دارد. اما نامبردگان در یکی از مقالاتشان از کورکومین زردچوبه که ذاتا تعدیل کننده و کنترل کننده التهابات است بعنوان ادجوانت تراپی در بیماران سرطانی استفاده کرده اند و مدعی اثر بخشی نیز شده اند که این نتیجه گیری با اصول اولیه مبحث ایمنی نیز سازگار نیست. یعنی چگونه کورکومین بعنوان تعدیل کننده سیستم ایمنی در نقش ادجوانت تراپی بکار رفته است؟ فرد دارای تومور که در بیمارستان بستری است قطعا در مرحله پیشرفته بیماری قرار دارد که یا تحت شیمی درمانی است یا رادیوتراپی، آخه چطوری اثر زردچوبه و با چه مسئولیتی در چنین بیمارانی بصورت متعدد انجام گرفته است؟ چگونه نتایج مقالات در چنین افراد موفقیت آمیز اعلام شده است؟ اگر موفقیت آمیز بوده، چرا تا صنعتی کردن داروی زردچوبه، مطالعات بالینی آن در فار دوم و سوم ادامه نیافته است؟ اگر هم نتایج منفی بوده، پس چرا کاری اشتباه بصورت مکرر در بیماران بستری شده انجام گرفته است؟

*محقق در زمینه ویروس و واکسن

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
انتشار یافته: ۷
محقق موسسه رازی
|
United States of America
|
۱۳:۵۸ - ۱۴۰۱/۰۵/۰۴
0
9
گزارش تحلیلی خوبی بود. بسیار واقع گرا. اما باید در این متن اشاره میشد که:

«حتی در این برهه از زمان که جامعه نیاز داشت موسسه رازی سابقه صد ساله اش در تولید واکسن را به رخ دیگر رقبا بکشد. به ناگاه این موسسه با اقدامی کاملاً غیر متعارف و بر خلاف اصول اولیه ایمنی شناسی، واکسن ترکیبی تزریقی و استنًشاقی در همراهی با یک ادجوانت بومی برای یک پروتئین نوترکیب را به جامعه معرفی کرد. اصولا اعمال واکسن نوترکیب و غیرفعال بصورت استنشاقی و دستورالعمل استنشاقی – تزریقی معنایش اینست که مجری طرح حتی با اصول اولیه واکسن هم آشنا نبوده است. اعمال واکسن نوترکیب جدید در همراهی با یک ادجوانت بومی معنایش اینست که بررسی دو ماده موثره جدید در قالب یک طرح گنجانده شده است که این با معیارهای اولیه بررسی های کنترل کیفی واکسن در تعارض آشکار است. این در صورتیست که بررسی ادجوانت بعنوان یک ماده بیولوژیک مهم نسبت به
خود آنتی ژن به ارزیابیهای دقیق تری نیاز دارد . چرا که عوارض جانبی ادجوانت می تواند هم اثرات مخرب ایمنولوژیک و هم اثرات مخرب بیوشیمایی بر دریافت کنندگان واکسن بجای بگذارد.»

لازم به یادآوریست که در این رابطه آقای دکتر سید محمود میرافضلی پزشک موسسه رازی که نظارت بر عوارض بالینی واکسن رازی را داشت نیز یک گزارش انتقادی از عوارض بالای واکسن رازی منعکس کرده بودند
پاسخ ها
ایمنولوژیست
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۴:۵۷ - ۱۴۰۱/۰۵/۰۴
البته قصه تولید واکسن موسسه رازی وقتی پرهیجان تر میشود که اساتید ایمنولوژی کشور از جمله: دکتر زواران، دکتر حسن، دکتر موذنی و‌خانم دکتر ابتکار هم جهت تبلیغات در مطالعات فازبالینی این واکسن شرکت کرده و همین واکسن را تزریق کرده اند. آدم برای سطح دانش واکسن شناسی و ایمنی شناسی کشور واقعا تاسف میخورد ! واکسن نوترکیب بصورت استنشاقی ؟ واکسن جدید همراه با ادجوانت بومی جدید ؟ آیا این اساتید ایمنولوژی بعد از اینهمه تدریس نمی دانند که مکانیسم پاسخهای ایمنی متعاقب تزریق غضلانی و استنشاقی متفاوت است ؟؟ آخه چگونه واکسن نوترکیب بصورت استنشاقی قابل دفاع است ؟؟؟؟؟
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۴۲ - ۱۴۰۱/۰۵/۰۴
0
0
شاید مقایسه واکسن ایرانی با خودرو ایرانی ، مقایسه صحیحی نباشد اما واقعیت این است که در پشت هر دو خط تولید ، افرادی وجود دارند که سلامت مردم را در آخرین ردیف علت تصمیم گیریها قرار میدهند .
هیات علمی دانشگاه
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۲۹ - ۱۴۰۱/۰۵/۰۷
1
0
بدون سوگیری، هر فرد دانشگاهی که این گزارش رو بخونه متوجه ایرادات و فقر سواد اکادمیک نویسنده یا نویسندگان این مقاله میشه - بنظر میرسه این گزارش توسط فرد یا افرادی حتی با درجه سواد کمتر از دانشجوی رشته های علوم پزشکی نگارش شده و تک تک سطر هایی که از دید خودش ایراد علمی گرفته غلط است و هزاران مثال نقض در دنیا داره. گواه این بی اعتباری علمی هم بی نویسنده بودن این مقاله هست که شاید نگارنده می دونسته قادر به دفاع از همچین مقاله ای نیست.

فرد نااگاه و احتمالا مغرض نگارنده حتی این دانش رو نداشته که وقتی یک فراورده مشخص قبلا در دنیا تست های حیوانی رو گذرونده نیاز نداره برای مطالعه فاز اول یا دوم در مرکز دیگری مجددا فاز حیوانی رو بگذرونه و حیوانات بیگناه قربانی بشن - نگارنده حتی قادر به تشخیص نبوده که خیلی مقالات در واقع فاز دو هستند.

بنظر هدف تخریب یکسری ادم ها بوده و حتی کلمه ادجوانت رو هم نمیدونستند که چه تعاریفی در علم پزشکی داره! واقعا از سایت افتاب بعیده حداقل گزرش رو از افراد علمی برجسته بگیرید نه همچین موارد ابروبری!
محقق
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۰۲ - ۱۴۰۱/۰۵/۰۸
0
0
اطلاعات این گزارش از نظر علمی دارای ایرادات بسیار است و از خبرگزاری آفتاب جای تعجب دارد که با انتشار این دست گزارش ها موجب نگرانی در جامعه می شود.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۲:۴۸ - ۱۴۰۱/۰۵/۰۸
0
0
اینکه همه اشتباه هستند و من درست میگم!
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۲:۵۶ - ۱۴۰۱/۰۵/۰۸
0
0
اگر راست می گویید یک مصاحبه هم با تیم های واکسن بگذارید. تا سیه روی شود هرکه در آغوش باشد.
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین