شبکه نمایش خانگی اگر چه از ابتدای ظهور در قیاس با پرده جادویی سینما و فراگیری رسانه ملی چندان جدی گرفته نمیشد، اما به نظر میرسد با توجه به میزان مخاطب به یکی از جریانهای اصلی سینما و سرگرمی بدل شده است. در این مسیر پلتفرمها همچنان با تولیدات انبوه در ژانرهای مختلف کمدی، عاشقانه و اجتماعی و... در حال آزمون و خطا در جذب مخاطب و تماشاگرند. یکی از سریالهای پرمخاطب این روزهای شبکه نمایش خانگی سریال یاغی ساخته محمد کارت است. به همین بهانه مروری کردهایم بر شخصیت گنده تبهکارهای جذابی که تا کنون در دو سریال پرطرفدار نمایش خانگی ظاهر شدند و همچنان در صدر توجه و علاقمندی بودهاند. جواد عزتی در نقش مالک زخم کاری و پارسا پیروزفر در نقش بهمن خان سریال یاغی.
شباهتهای مالک زخم کاری و بهمن خان یاغی
وجه مشترک هر دو کاراکتر ساختمان شخصیتی است که بر اساس الگوی هالیوودی که به نوعی مظهر امیریکن دریم یا همان رویای آمریکایی است طراحی و پیریزی شده است. مالک ریزآبادی و بهمن خان هر دو متعلق به طبقه زخم خورده و آسیب دیده فرودست و حاشیه نشین هستند. هر دو در برههای خودشان را بالا کشیدهاند و از منجلاب طبقاتی که در آن به دنیا آمدهاند رها شدهند و مهمتر اینکه هر دو با تلاشهای فردی موفق شدهاند به اینجایی که هستند برسند.
گذشته از این مولفههای مشترک، مالک زخم کاری به گفته محمدحسین مهدویان (کارگردان) با برداشتی آزاد از مکبث طراحی شده است. شخصیتی قدرتطلب، درونگرا، متزلزل و البته جذاب که جواد عزتی به خوبی از پس جزئیات و ریزهکاریهای شخصیتی آن برآمده است. او اگرچه در صحنههایی ابتدایی سریال به عنوان یک خلاف کار خرده پا ظاهر میشود، اما خیلی زود طبق الگوی مکبث برای رسیدن به قدرت دست به قتل عموی بزرگش میزند و روی صندلی پرزرق و برق پدرخواندگی او مینشیند و باند خلاف کاری او را اداره میکند.
مالک در زخم کاری اگرچه به نظر میرسد، کاریزمای یک پدرخوانده را دارد، به راحتی آدم میکشد، دستور قتل و حذف دشمنانش را میدهد و میتواند همه آدمها را تحت تاثیر و تسلطش درآورد، اما همچنان اسیر ترس و دلهرههای کودکی و نوکری ریزآبادیها در مواجهه با همسرش سمیرا (رعنا آزادیور) است. مالک با همه جاذبه و دافعههای ذاتی دلش میخواد زیر تسلط سمیرا باشد، مخفیکاری، پنهان کاری و خیانت کند و حتی از او کتک بخورد.
شمایل انسانی «مالک» در زخم کاری.
اما آنچه جوادعزتی را در شمایل یک خلافکار حرفهای برای مخاطب باورپذیر میکند اجرای درست و دقیق ویژگیهای شخصیتی مالک است. کاری که عزتی به خوبی از پس آن برمیآید. او با بازی روان و کنترل شده، نگاه، رفتار و نحوه بیان دیالوگها وجوه دیده نشده و انسانی یک تبهکار را به کاراکتر مالک اضافه میکند که او را سمپات و مخاطب پسند میکند.
به همین دلیل است که مالکی که جواد عزتی خلق میکند به راحتی میتواند مخاطب را فراتر از قتل و آدمکشی و جنایت، در کابوسها، اضطراب و تهوع و عذاب وجدان حتی هذیانگویی و حرکات غیرمعقول خود همراه و همدل کند.
نکته دیگری که در خلق گنده تبهکار جذاب زخم کاری به چشم میآید، سایهای است که خلق و خو و تغییرات روحی روانی مالک بر روند داستان انداخته است. انگار بیش از آنکه ماندن روی صندلی پدرخوانده برای مالک اولویت داشته باشد و بخواهد از این طریق موتور هیجانی داستان را پیش ببرد با درگیریهای درونی و التهاب و نوسانات خلقی که به خاطر جنایت و خیانت و آدمکشی و خلاف نصیبش شده تماشاگر را به دنبال خود میکشاند.
به خصوص که بستر این کنش و واکنشهای جواد عزتی در رابطه با کاراکتر همسرش سمیرا نشان داده میشود و جذابیتهای بصری دوقطبی عشق و نفرت را هم به رخ بیننده میکشد. از این منظر میتوان امتیاز بالایی را برای گنده تبهکار جذابی که جواد عزتی در زخم کاری خلق میکند قایل شد.
شخصیت دیگری که این روزها ترند فضای مجازی و رسانهای شده است. کاراکتر بهمن خان سریال یاغی با بازی پارسا پیروزفر است. شاید بیراه نباشد اگر بگوییم حضور پارسا پیروزفر؛ بازیگر کم حاشیه و محبوب سه دهه اخیر سینمای ایران برگ از پیش برندهای برای این مجموعه است. او در یاغی ساخته محمد کارت در شمایل گنده خلافکاری ظاهر میشود که نه تنها با جذابیتهای ظاهری و زندگی لاکچریاش همه را مقهور و مرعوب میکند بلکه اساسا پوسته زیبا، شیک و جوان پسندی که برای کسب و کارش در قاچاق کوکائین انتخاب کرده بدون اینکه مخاطب را وارد هسته شرارت و زشتیهای این حرفه کند، همراه و همدلی برانگیز میشود.
نگاهی متفاوت به سریال یاغی و فیلم شنای پروانه؛ این نوع سینما علیه طبقه فرودست است و نه در کنار آن | خلافکار لاکچری، قهرمان نیست!
به زبان سادهتر گویی کاراکتر بهمن خان یاغی بر اساس مدل بازی، میمیک، چهره و فیزیک پارسا پیروزفر نوشته شده است و نه برعکس. از این منظر او به عنوان بازیگری که توانمندیهای بسیاری را در اجرای کاراکترهای منفی در کارنامه دارد قرار نیست در یاغی حتی سیلی به صورت کسی بزند و هر جرم و جنایت و خلافی که از سمت و سوی او شکل میگیرد طبق دستورات مکتوب فیلمنامه از فاصله دور و تنها با دستور او مدیریت شود.
نقشی که برای پارسا پیروزفر طراحی شده
بر همین اساس در اولین سکانسی که قرار است بهمن خان جواب عربده کشی و اخاذیهای اسی قلک (امیر جعفری) را بدهد و آدمهای او بر سر اسی قلک آوار شده اند او پشت رل ماشین مدل بالایش نشسته موزیک لایت گوش میدهد و با خونسردی منتظر پایان کار است. نکته دیگر فاصلهگذاری است که در شخصیت پردازی بهمن خان با مخاطب طراحی و چیدمان شده است. به نظر میرسد طبق قرار فیلمنامهنویس تماشاگر به هیچ وجه نباید در دلهره، اضطرابها، ترس و حتی غم و دردهای او همراه شود و همچنان باید در حال و هوای خوش و شاهانهای او را دنبال کند.
این کاراکتر کلیشهای که وجوه انسانی کمرنگی را برای مخاطب به نمایش میگذارد حتی در مواجهاش با تبهکار بزرگتری، چون اکبر مجلل هم ترس و تردید به دل راه نمیدهد و نگران نمیشود. از این منظر به نظر میرسد چیزی فراتر از جاذبههای ظاهری این بازیگر در یاغی دست مخاطب را نگیرد و طول عمری در ذهن مخاطب نداشته باشد.
یاغی به پایان راه نزدیک شده و با همه فراز و فرودهایی که داشته همچنان با خلق تبهکار جذابی در شمایل پارسا پیروزفر در میان انبوه تولیدات شبکه نمایش خانگی برگ برنده را در جذب مخاطب دارد حتی اگر این کهنه خلافکار لبخند به لب، مانکنی از یک تبهکار حرفهای در سینما باشد تا انسانی واقعی.