با توجه به اینکه طبیعتا در هر اثر نمایشی با عنایت به شخصیت پردازی و مراحل شکل گیری درام به مشاغل مختلف میرسیم و گاهی اوقات این شغلها جدا از تخصص و تعریف اجتماعی واقتصادی شان نقشی مهم در درام ایفا میکنند و در شخصیت پردازی کاراکترها چه قهرمان و چه ضد قهرمان و یا حتی کاراکترهای بدنه اثر موثر هستند بدیهی است که گروه نگارش و تحقیق بایستی زیر و بم یک شغل یا تخصص و حرفه را از ابعاد مختلف بررسی کرده و با تحقیقات میدانی و اجتماعی نقاط و نکات مختلف یک شغل را در نگارش اثر اعمال کنند.
طبیعی است که نویسندگان میتوانند در انتخاب و شکل دادن به یک حرفه هم به سراغ تخیل و داشتههای شخصی و حتی برداشتهای خود بروند، اما نمیتوانند واقعیتهای ملموس یک حرفه که برای مخاطب عام و خاص و باور آنها تعریفی جدی داشته است فانتزی بازی کرد یا تعریفی اشتباه و نام مرغوب ارائه داد.
برخی از مشاغل و البته برای مخاطب عام تعریف کاملی نشدهاند و شاید تنها ویترین آن حرفه است که برای مخاطب از پیش تعریف شده است و لایههای تخصصی کار را نمیدانند طبیعی است در این شرایط از نویسنده تا کارگردان وحتی بازیگران باید با وسواس بیشتری روی این داستان تمرکز کنند چرا که جدا از قصهگویی و روایت یک فیلم یا سریال و ... اثر در حال اطلاعرسانی میباشد و فاصله گرفتن از واقعیت در واقع مسیر غلطی است که ما ناخواسته به مخاطب مان میسپاریم.
این روزها چند سریال در تلویزیون و در شبکه نمایش خانگی به حرفه خبرنگار در دل داستان شان رسیدهاند و هر کدام با نگاه و سلیقه خود این شغل خاص و حساس را بررسی و در دل قصه جانمایی کردهاند که در مواردی شاهد این هستیم که گروه تولید در انتخاب موارد مختلفی، چون؛ ادبیات حرفه
- نوع برخورد این شغل با جامعه
- تعریف واقعی حرفه برای مخاطب
- شخصیت پردازی بازیگر مد نظر در این شغل
- جایگاه اجتماعی شغل
- جایگاه خانوادگی فردی که در این حرفه فعالیت دارد
و موارد بسیاری دیگر دقت لازم را نداشته و مشخصا با تحقیقات کم عمقی به جانمایی این حرفه خاص و موثر پرداختهاند.
شاید درام قوی، حضور بازیگران چهره و اتمسفر حاکم بر کار کمک کند و یک اثر به سرمنزل مقصود تیم تولید برسد و حتی کاراکتر به دلیل پایگاه دراماتیکش در اثر بتواند ارتباط لازم را با تماشاگرش برقرار کند، اما فراموش نکنیم معرفی نادرست از یک شغل در دل یک اثر نمایشی که میتواند حجم وسیعی از مخاطب را به خود اختصاص دهد بیش از آنکه یک اتفاق مبارک باشد میتواند در ابعاد مختلف آسیب زا باشد به این نحو که؛ باور تماشاگر را دچار خلل کند
- ابعاد اطلاعاتی نادرستی برای انواع مخاطبش باشد
- مسیر داستان را دچار چالش کند
- مسیر غلطی بر معرفی شغل برای تماشاگر داشته باشد
با این اوصاف باید گفت در چنین شرایطی عملا تعریف نادرست و غلط از مشاغل آثار نمایشی یک ایراد مهم دراماتیک محسوب میشود که نمیتوان به راحتی از کنار آن گذشت و معمولا با اعتراض محدودی از سوی افراد مرتبط با آن شغل مواجه میشود که بی سر و صدا ماجرا حل و فصل میشود. در حالی که این مسئله جدا از این که یک اعتراض منطقی است میتواند یک ایراد تخصصی به اثر نمایشی باشد. طبیعتا در قدم اول نویسنده کار و در مراحل دیگر گروه تولید به خصوص کارگردان و بازیگری که بایستی روی نقشی که ایفا میکند اشراف کامل داشته باشد و تحقیق کامل و میدانی روی زیر و بم وجوه مختلف شخصیتی آن نقش انجام دهد، مقصر محسوب میشوند.
پیشنهاد میشود مانند نقشهای پلیسی، پزشکی، قضایی و ... که با حضور مشاوران مطلع و متخصص و نویسندگان دست به قلم میشوند در ورود به مشاغل مختلف دیگر نیز از جمله حرفه خبرنگاری که این روزها در سریالهایی مانند بی نشان، آفتاب پرست و حتی خون سرد شاهد آن هستیم، شخصیتها دارای قوام دراماتیکی، رفتار قابل باور، اکتهای مرتبط با حرفه و ... باشند.