روزنامه هممیهن در گزارشی درباره بازداشت دانش آموزان در اعتراضات اخیر نوشت: نیمکتهای تعدادی از دانشآموزان حالا چندروزی میشود که خالی است؛ عدد هرکدام فرق میکند، یک هفته، دو یا سه هفته. تاریخ آموزش و پرورش ایران، کمتر شروع سالتحصیلی را سراغ دارد که از وزیر آموزش و پرورش و معاونانشان تا دانشآموز و مدیر و معاونان مدارس درگیر موضوعی پرسروصدا شده باشند؛ موضوعی مثل اعتراضهای دانشآموزی در مدارس و بیرون آن که حالا و پس از سه هفته از آغاز این اعتراضها و البته شروع سال تحصیلی، همچنان خبرساز است.
دو هفته پیش بود که در صفحه اجتماعی روزنامه هممیهن، گزارشی درباره بازداشتیهای زیر ۱۸ سال و حقوقشان منتشر شد و در آن تعدادی از وکلا گفتند که افراد زیر ۱۸ سال به کانونهای اصلاح و تربیت منتقل شدهاند و چندروز پیش، یوسف نوری، وزیر آموزش و پرورش بالاخره آن را تایید کرد؛ تاییدی که البته واکنشهای زیادی به دنبال داشت و موجب شد کانون صنفی معلمان ایران و انجمن روانپزشکی کودک و نوجوان ایران در بیانیههایی به آن اعتراض کنند. کانون صنفی معلمان ایران، سخنان وزیر را توجیه «ورود غیرقانونی نیروهای امنیتی به مدارس و دستگیری دانشآموزان در خیابان» دانسته و خواسته دانشآموزان و معلمان بازداشتشده آزاد شوند.
بیش از ۱۵ دانشآموز در کانون اصلاح و تربیت تهران
هرچند از تعداد دقیق نوجوانان بازداشتی خبر رسمی منتشرنشده، اما اطلاعات تعدادی از وکلا و بازداشتشدگانی که در روزهای اخیر آزاد شدهاند نشان میدهد، دانشآموزان بازداشتی کم نیستند.
یکی از بازداشتشدگان میگوید در اوین با چند دانشآموز همبندی بوده، ولی وقتی او را به زندان فشافویه بردهاند، دیگر آن بچهها را ندیده است. او احتمال میدهد این نوجوانان آزادشده یا به کانون اصلاح و تربیت منتقل شده باشند.
مریم کیانارثی، وکیل دادگستری که در یک ماه گذشته، موضوع دانشآموزان بازداشتی را دنبال کرده است. تا دو هفته پیش، از شهرهایی مثل بندرعباس، مشهد و تهران، خانواده شش نفر برای پیگیری وضعیت فرزندان دانشآموز بازداشتیشان با او تماسهایی گرفتند؛ از جمله خانواده نیکا شاهکرمی. او و چهار نفر از همکارانش، اما سهشنبه هفته گذشته به کانون اصلاح و تربیت تهران رفتهاند. او به بخش دختران رفته و آنجا سه دانشآموز دختر را دیده است که البته دو نفر از آنها همان روز آزاد شدند و یک نفر از آنها قرار بوده با گرفتن تعهد آزاد شود، اما همکارانم که به بخش پسران رفته بودند، تعداد زیادی از نوجوانان زیر ۱۸ سال را آنجا دیدند و آنها توانستند وکالت ۱۵ نفر از آنها را به عهده بگیرند: «تعداد این پسران، اما خیلی بیشتر بود. یکی از این دختران که من دیدم، اهل ورامین بود و یک روز در اعتراضات شرکت کرده بود. این بچهها بیش از ۱۰ روز است که آنجا هستند. مسئولان کانون به من گفتند که دادستان به آنها گفته که این بچهها زودتر آزاد شوند. از قوچان هم تماسی داشتم درباره دختری ۱۷ ساله که از ۲۰ روز پیش در کانون اصلاح و تربیت به سر میبرد. تعدادی دیگر از خانوادهها هم تماس و مشورت گرفتند، اما بیشترشان آزاد شدهاند.» به گفته این وکیل، تعدادی از این نوجوانان هم یکی دو ماه بیشتر از ۱۸ سال بودند، اما مسئولان کانون اصلاح و تربیت سعی کردهاند که آنها را آنجا نگه دارند تا به زندانهای بزرگسالان فرستاده نشوند. براساس اطلاعات میان ارثی، از آموزش یا مشاوره روانی خاصی در کانونهای اصلاح و تربیت خبری نیست: «من دختری را در کانون تهران دیدم که در ۱۵ سالگی، پدرش را کشته و بیسواد بود؛ یکسالونیم از نگهداری اش در کانون میگذشت، اما هنوز بیسواد بود. آموزش کارهای هنری وجود دارد، اما آنطور که من دیدم، آموزش خاص دیگری وجود ندارد.»
احضار مدیران و استقرار نیروهای امنیتی
غیر از این، در روزهای گذشته دستورهای شفاهی و کتبی دیگری هم به مدیران داده شده است؛ مدیر و معاون یکمدرسه در تهران که نمیخواهند نامشان در گزارش بیاید به هممیهن میگویند، به آنها دستور داده شده که دانشآموزان را با فاصله و یکییکی از مدرسه خارج کنند تا جمع نشوند. به مسئولان مدارس گفته شده که اگر مدرسهای دو در دارد، تعداد دانشآموزان را نصف کرده و از هر دو در به صورت تکتک با فاصلهزمانی خارج کنند. دستور یا توصیه دیگر به مدیران مدارس این بوده که زنگهای تفریح برای دانشآموزان، آهنگ شاد پخش کنند؛ موضوعی که موجب اعتراض تعدادی از دانشآموزان هم شده است. مدیر مدرسه دیگری به هممیهن میگوید، گاه برای کلاسهایی که در ساعاتی معلم نداشتهاند از نیروهای خارج مدرسه که عموما از بسیج معرفی میشوند، استفاده میشود تا با دانشآموزان در کلاسها صحبت کنند: «در جلسه مدیران منطقه به ما گفتند که بچهها را در حیاط مدارس جمع کنید و آنها را ارشاد کنید. از ما خواستهاند که جلسات مرتب با خانوادهها داشته باشیم.»
مدیر یک مدرسه متوسطه اول دختران در اطراف تهران که نخواست نامش در گزارش بیاید، در توضیح بیشتر به هممیهن میگوید: «در بخشنامهای که بهطور مکتوب به مدارس فرستاده شده بر هویتسازی برای دختران، شادسازی فضای مدرسه و... تاکید شده است. مثلا برای میلاد پیامبر اعلام شده بود که فضای مدرسه شاد شود و از موسیقی شاد هم استفاده شود. اما دو هفته پیش بود که بهطور ناگهانی جلسهای برگزار و در آن اعلام شد که قبل از اینکه آنها اطلاع دهند، ما زودتر مشکلات را گزارش دهیم.» او میگوید: «به ما اعلام شد که استفاده از تلفن همراه از سوی دانشآموزان به شدت کنترل شود، میزان گشتن کیف بچهها و بازرسی بدنی، مورد توجه قرار گیرد. از افرادی مثل نیروهای بسیج برای توضیح وضعیت فعلی با محوریت پدافند غیرعامل استفاده شود، تصویر مقام رهبری در صورتیکه احساس شود ممکن است مشکلی برایش پیش آید، حذف شود و...» به گفته او، در ادامه از آنها خواسته شده تا دیگر زنگ پایان مدرسه بهطور جداگانه بهصدا در نیاید و کلاسها یک به یک تخلیه شود. اگر مدارس یک منطقه به صورت همزمان تعطیل میشوند، هماهنگیهایی برای ایجاد فاصله میان پایان کلاسها صورت گیرد و بچهها با هم وارد خیابان نشوند. مدیر این مدرسه تاکید میکند که این جلسهها یا تلفنی بوده یا حضوری و توضیح داده شده که در پی فشارهایی که از نهادهای بالادستی به آنها شده، این جلسات برگزار میشود: «تمام این موارد به صورت تک به تک به مدیران اعلام شد و در این مدت مدیران زیادی به حراست آموزش و پرورش فراخوانده شدهاند. حتی مرا چندین بار خواستهاند، درحالیکه مدرسه ما خیلی آرام است و اتفاقی رخ نداده. اما فشارها را خیلی زیاد کردهاند. درکنار آن هم گزارشهای نادرست زیادی به حراست میشود و یک فضای ناامنی اجتماعی در مدارس شکل گرفته است. دیگر نمیتوان به کسی اعتماد کرد.» او با اعلام اینکه در شهرهای دیگر معلمانی هم احضار شدهاند و برخی مدیران را برکنار کردهاند میگوید: «اخیرا برای ما جلسهای برگزار و اعلام کردند که در دو هفته آینده شرایط بسیار سخت میشود. درحالیکه این اتفاق هم نیفتاد.» او با اشاره به صحبتهای اخیر وزیر آموزش و پرورش درباره بازداشت تعدادی از دانشآموزان میگوید که از مدیران برخی مدارس شنیده که نیروهای امنیتی وارد مدرسه شدهاند و برخی دانشآموزان را از داخل مدرسه بردهاند. مشخص هم نیست که این دانشآموزان به عنوان خاطی، چطور شناسایی شدهاند. در این مدت هم افراد زیادی مثل نیروهای انتظامی و لباسشخصیها در مقابل مدارس دیده میشوند و در مسیر رفتوآمد دانشآموزان و کادر مدرسه آنها را دیدهاند: «غیر از پدر و مادران افراد زیادی مقابل مدارس میایستند. بعید میدانم این خواسته آموزش و پرورش باشد.»
در ۱۰ روز گذشته جلسات زیادی هم با اولیای دانشآموزان برگزار شده است. نیکنژاد میگوید، در جلسه مدیرمدرسه پسرش در اکباتان با اولیا، به آنها گفته شده که مواظب بچههایشان باشند و. او میگوید، در شرایطی از ارجاع دانشآموزان به مراکز روانشناسی صحبت میشود که سالهاست تلاشها برای استقرار روانشناسان در مدارس به نتیجه نرسیده است: «در مدارس، مشاورانی داریم که علومتربیتی خواندهاند و روانشناس نیستند. زمانی من در مدرسهای بودم که ۴۰۰ دانشآموز داشت، دومشاور بودند که تخصص لازم را نداشتند و چهارروز در هفته بودند. همین تعداد هم حالا کم شدهاند. خیلی کم پیش میآید که این مشاوران غیر از مسائل درسی، محل رجوع دانشآموزان برای روانشناسی باشند.»
نباید از عنوان «بازداشت» استفاده کرد
احمد مظفری، مستشار شعبه ۳۹ دیوان عالی عدالت کشور، معاون پیشین قضایی رئیس کل دادگستری استان تهران و قاضی پیشین دادگاه کودکان و نوجوانان است و درباره نحوه برخورد با کودکانی که مرتکب جرمی شدهاند توضیح میدهد. او میگوید نباید برای این افراد از عنوان «بازداشت» استفاده شود. برای افراد زیر ۱۸ سال بازداشت موقت صادر نمیشود. آنها در چارچوب دادرسی افتراقی، در کانون اصلاح و تربیت نگهداری موقت میشوند: «در قانون برای کودکانی که مرتکب جرم شدهاند دادرسی افتراقی در نظر گرفته شده که براساس آن شرایط سنی، فیزیکی، سن و شخصیت متهم و نوع جرم ارتکابی، مورد بررسی قرار میگیرد و بنا بر آن برخورد میشود. برخوردها معمولا جنبه اقدامات تامینی و تربیتی دارد نه مجازاتی.» او با اعلام اینکه این سیاست هماکنون هم در حال اجراست، ادامه میدهد: «اگر شخصی جرم مشهودی مانند اغتشاش یا موارد دیگر را انجام دهد، بر اساس قانون به دادگاه ویژه که برای این گروه دادگاه کیفری ویژه کودکان و نوجوانان یا دادگاه اطفال و نوجوانان است، ارجاع میشود و براساس خلافی که انجام داده با او برخورد میشود. یعنی به این صورت نیست که با او شدت عمل بیشتری انجام شود یا تخفیفی در نظر گرفته شود. برخوردها با این افراد براساس اقدامات تامینی و تربیتی است. این اقدامات صورت میگیرد، به این دلیل که نباید اجازه داد کودکان و نوجوانان قانونگریز شوند. به هر حال آنها رفتار غیرقانونی کردهاند، ممکن است رفتارهایشان قابل اغماض باشد. اما اگر برخورد نشود ممکن است این افراد در آینده جری شده و جرائم سنگینتری انجام دهند.» او با تاکید بر اینکه برخی از این کودکان در اتفاقات اخیر، قانونگریزی کردهاند، توضیح میدهد: «برخورد با این افراد براساس دادرسی ویژه افتراقی است که از سال ۹۲ در حال انجام است، مادههای ۸۸ و ۸۹ قانون مجازات اسلامی سال ۹۲ جزئیات این برخوردها را مشخص کرده است.» او با تاکید بر اینکه نباید برای این افراد از عنوان بازداشت استفاده کرد، میگوید: «برای افراد زیر ۱۸ سال بازداشت موقت نداریم. برای افراد بالای ۱۵ سال قرار وثیقه صادر میشود، اگر نتوانستند تامین کنند، براساس ماده ۲۱۷ قانون آئین دادرسی کیفری، قرار تبدیل به نگهداری موقت یا قرارهای دیگر میشود، مثل نگهداری در منزل. آنها در خانه نگهداری میشوند تا تعیین تکلیف شوند یا معرفی نوبهای به دادگاه اطفال شوند.» او درباره ضرورت اعمال تخفیف برای برخورد با این کودکان هم میگوید: «قانونگذار ما سیاست جنایی در ارتباط با کودکان نیست؛ بنابراین اصلا لازم نیست که مثلا وکیلی درخواست تخفیف کند. حداکثر تخفیف برای برخوردها، در قانون در نظر گرفته میشود. به همین دلیل دادرسی افتراقی ایجاد شده است. نباید موضوع را سیاسی کرد.» براساس اعلام مظفری، آیین دادرسی افتراقی محل نگهداری از این افراد هم خاص است و برایشان سابقه در نظر گرفته نمیشود: «دادگاه ویژه اطفال و نوجوانان هم در همین راستا ایجاد شده است. ما از نهادهای مختلف تحقیقی استفاده میکنیم. یکی از تدابیر هم ایجاد فاصله میان ارتکاب جرم و مجازات است تا فرصتی برای توبه، اظهار پشیمانی و جبران خسارت و... ایجاد شود. مثلا قاضی اعلام میکند بین شش ماه تا دو سال اجرای حکم را عقب میاندازد و از فرد میخواهد که یکسری رفتارها و آموزشهایی را در آن مدت تعیینشده ببیند و اگر به دستورات دادگاه پایبند بود، دادگاه میتواند حکم معافیت از کیفر بدهد.»
اصلاح و تربیت یا زندان؟
اولینبار یوسف نوری، وزیر آموزشوپرورش خبر دستگیری دانشآموزان در اتفاقات اخیر را تایید کرد و گفت: «دانشآموزی در زندان نداریم و مواردی هم اگر بازداشت باشند، برای بحث اصلاح و تربیت است که در مرکز روانشناسیاند و دوستان کارشناس، کارشان را انجام میدهند تا بعد از اصلاح به محیط مدرسه برگردند. تعدادشان زیاد نیست و نمیتوانم آمار دقیقی از تعدادشان بدهم.» یکروز بعد از این اظهارات، سخنگوی کمیسیون آموزش مجلس شورای اسلامی هم ماجرای دستگیری دانشآموزان را تایید کرد. بهگفته رضا حاجیپور، این دانشآموزان با رسانههای معاند ارتباط داشتند و تعداد بازداشتیها «آنچنان» نبوده است: «بیشتر کسانی که بازداشت شدهاند، جزو افرادی محسوب میشوند که دانشآموز و دانشجو هم نیستند و تحتتاثیر رسانههای خارجی بودند و متاسفانه بیرون آمدند و خیلی از آنها ابراز پشیمانی کردهاند. در حوزه دانشآموزی و دانشجویی بهندرت بازداشتی داریم و جز موارد خاص که ارتباط با شبکههای معاند خارج از کشور داشتند، بازداشتی نداریم که آن هم با اسناد و مدارک، دوستان، افراد را فراخواندهاند و در حال بازجویی هستند.»
حالا محمدرضا نیکنژاد، معلم و فعال صنفی معلمان در واکنش به سخنان وزیر آموزشوپرورش میگوید: «وزیر گفته برای تعلیم و تربیت، این بچهها را به کانون اصلاح و تربیت بردهاند درحالیکه کانون جای بزهکاران است، نه جای تعلیم و تربیت و مشاوره. ما خبر داریم که الان فشار روی مدیران و معاونان مدارس خیلی زیاد است. مدارس آییننامه انضباطی دارند که قدیمی است و براساس آن باید عمل کنند. اما حالا جلسات زیادی با مدیران مدارس برگزار میشود؛ در مناطق بهصورت سلسلهمراتبی به مدیران گفته شده که خودشان مسئول مدارس هستند و راسا اقدام کنند.»
براساس اطلاعات او، در اصفهان یک معلم بازداشت شده و در کردستان سه تا چهارنفر؛ البته احتمالا برای فعالیتهای صنفی نبوده است. یک مدیر زن هم که در کرج بازداشت شده؛ مدیر مدرسه حضرت آیتالله خامنهای. از طرف دیگر تعداد جلساتی که با مدیران در ۱۰ روز گذشته برگزار شده، زیاد شده است. نیکنژاد میگوید، براساس گزارشهایی که به کانون صنفی معلمان رسیده، تعدادی از مدیران مدارسی که دانشآموزان در آنها تجمع کرده یا شعار دادهاند، اخراج شده و به تعدادی هم گفته شده که استعفا بدهند: «عدهای از این مدیران استعفا دادهاند و عدهای هم نه. یک معاون سابق در کرج به من گفت که وادارش کردهاند استعفا دهد.»
غیر از «کانون»، محلی برای «اصلاح و تربیت» نداریم
وزیر آموزشوپرورش در صحبتهایش تنها از واژه اصلاح و تربیت استفاده کرد و اشارهای به «کانون» نکرد. اما مونیکا نادی، حقوقدان حوزه کودک تاکید میکند که غیر از کانون، مکان دیگری وجود ندارد که کودکان برای «اصلاح و تربیت» به آنجا منتقل شوند. او به هممیهن میگوید که برای پذیرش وکالت دانشآموزان از سوی کانون اصلاح و تربیت سختگیریهای زیادی صورت گرفته و به همین دلیل آنها نتوانستهاند وکالت این افراد را بگیرند. نادی هم صحبتهای وزیر آموزشوپرورش درباره بازداشت این دانشآموزان را شنیده و میگوید: «وزیر آموزشوپرورش در صحبتهای اخیرش از واژه کانون اصلاح و تربیت استفاده نکرده، اما جایی جز کانون اصلاح و تربیت وجود ندارد که بخواهند این کودکان را منتقل کنند. یا وقتی صحبت از مرکز روانشناسی میشود، ما مرکزی نداریم که تحتعنوان روانشناسی این کودکان را نگهداری کنند. منظور همان کانون اصلاح و تربیت بوده، اما سعی شده از واژه کانون استفاده نشود.» او درباره اینکه کودکان در چه شرایطی به کانون اصلاح و تربیت منتقل میشوند، میگوید: «بهطور کلی به دلیل ویژگی کودکان، هم جرائم مربوط به آنها و هم مجازاتشان، ویژه است، قوانین و مقررات خاصی برای آنها در نظر گرفته میشود و پروندههای آنها در دادگاه اطفال مورد بررسی قرار میگیرد و برای اجرای مجازاتها در موارد محدودی کانون اصلاح و تربیت پیشبینی شده است.» او در توضیح بیشتر میگوید: «نگهداری از کودکان در کانون اصلاح و تربیت، جنبه استثنایی دارد و پیشبینی قانون این است تا جایی که امکان دارد اگر کودکان مرتکب جرائمی شدند، با جایگزین نگهداری در کانون اصلاح و تربیت مواجه شوند و تنها در مواردی که جرائم آنها مهم است، در چارچوب قوانین با حکم قضایی، برای تحمل مجازات به کانون اصلاح و تربیت منتقل شوند.» این حقوقدان به قانون استناد میکند و ادامه میدهد: «افراد در گروه سنی زیر ۱۲ سال به هیچ عنوان نباید به کانون منتقل شوند، افراد ۱۲ تا ۱۵ سال هم به صورت محدود و استثنایی میتوانند به کانون منتقل شوند و افراد بالای ۱۶ تا ۱۸ سال، اگر جرائم سختی مرتکب شده باشند، تحت شرایطویژه، بازداشت موقتشان را در کانون سپری میکنند.»
تشکیل پرونده شخصیت برای کودکان
نادی درباره اظهارات وزیر آموزشوپرورش مبنی بر انجام کارهای روانشناسی برای این بازداشتیها، هم توضیح میدهد: «کانون اصلاح و تربیت یکسری گروههای مددکاری و روانشناسی دارد و گزارشهای آنها در پرونده قضایی مورد توجه قرار میگیرد. در کانون برای این افراد پرونده شخصیت تشکیل میشود، در پرونده شخصیت روندی که منجر شده تا کودک جرمی مرتکب شود، مورد توجه قرار میگیرد؛ یعنی شرایط خانوادگی، تحصیلی، وضعیت مالی، فرهنگی، خانواده و...» بهگفته نادی، چیزی که تحتعنوان خدمات روانشناسی مطرح میشود، به معنی خدماتی نیست که به صورت خاص انجام شود و قابلیت تعلیم و تربیت داشته باشد: «به هر حال از این جهت که کودک مرتکب جرم قانونی شده است، برای بازگشت او به اجتماع یکسری خدمات روانکاوی و اجتماعی ارائه میشود که مساله حالا کارآمدی یا ناکارآمدی این خدمات نیست. جرائمی که گفته میشود این کودکان مرتکب شدهاند، در گروهی نیست که طبققانون بتوان آنها را براساس آن بازداشت و به کانون اصلاح و تربیت منتقل کرد. از سوی دیگر، کانون هم به عنوان مرجع تعلیم و تربیت کودکان شناخته نمیشود و این جزو وظایفش نیست.» به گفته این حقوقدان، افراد براساس حکم قاضی، به کانون اصلاح و تربیت منتقل میشوند و طبق حکم قاضی هم میتوانند خارج شوند. یعنی هر شخصی که وارد کانون میشود، قبل از آن در دستگاه قضا، برایش پرونده تشکیل داده شده است. البته برای افراد زیر ۱۸ سال سوءپیشینه در نظر گرفته نمیشود. این حقوقدان تاکید میکند که کانون اصلاح و تربیت مانند زندان است. به همین دلیل قرار نیست افراد به دلیل اعمالی که طبق قانون جرم نیست، به کانون منتقل شوند؛ بنابراین اتفاقاتی که در مدرسه رخ میدهد، تخلف است و بهعنوان عملمجرمانه حساب نمیشود.
این حقوقدان درباره حقشکایت خانواده این دانشآموزان از مدیر مدرسهای که منجر به دستگیری دانشآموزان شده، میگوید: «در قانون در راستای حمایت از کودکان اعلام شده، زمانیکه کودکان به مکانی سپرده میشود، مدیر آن مرکز یا مکان در برابر اتفاقاتی که برای کودکان در محل رخ میدهد، مسئول است. در این مورد هم باتوجه به فشار روحی و روانیای که برای دانشآموزان رقم خورده، از سوی مدیرمدرسه کودکآزاری صورت گرفته است و خانوادهها میتوانند از این جهت اقدام کنند.»
افزایش مدارس جای زندانها
تاثیرات روانی اتفاقات اخیر بر کودکان، فارغ از اینکه این کودکان در چه شرایطی قرار دارند، منجر شد تا انجمن روانپزشکی کودکونوجوان ایران، بیانیهای مرتبط منتشر کند. در بخشی از این بیانیه بر اثراتمنفی اتفاقاتاخیر بر سلامت روان کودکان، نوجوانان، جوانان و خانوادههایشان اشاره شده بود: «نیاز به استقلال، خودمختاری، دیده شدن و مشارکت در امور اجتماعی از نیازهای اساسی دوران نوجوانی است. اگر به این نیازها توجه نشود، امکان بروز احساس رهاشدگی و بیگانگی افزایش مییابد، حس اینکه فرد بازیگراصلی زندگی خودش نیست. مقاومت در برابر جوانگرایی و استفاده کمتر از ظرفیت، استعدادهای جوانان و نخبگان در بسیاری از مراکز و سازمانها از دلایل بروز نارضایتی و سرخوردگی این نسل است.» در ادامه این موضوع موردتوجه قرار گرفته که: «برای پیشگیری از این تاثیرات منفی، مسئولان جامعه باید درعمل الگوهای مثبت و بهروز از مصادیقی مانند؛ صداقت، شفقت، رعایت حقدیگران، عذرخواهی، مسئولیتپذیری، اجتناب از خشونت و... ارائه کرده و در عین حال بر روشهای درست بهرهگیری از امکانات ارتباطی و اجتماعی تاکید کنند.»
اتفاقات اخیر، صدای اعتراض بسیاری از فعالان حوزه آموزش را بلند کرده است. یکی از آنها زهرا گیتینژاد، مدیرعامل موسسه مهرگیتی است؛ موسسهای که در زمینه تحصیل و آموزش کودکان فعالیت میکند. گیتینژاد هم اخیرا با انتشار ویدئویی، به صحبتهای وزیر آموزشوپرورش درباره بازداشت دانشآموزان در پی اتفاقات اخیر انتقاد کرد. حالا او در گفتگو با هممیهن توضیح بیشتری درباره پیامدهای این اتفاق میدهد و میگوید: «مگر دانشآموزان ۱۵-۱۴ ساله چه کردهاند که آنها را بازداشت میکنند؟ اگر آنها در کنار بزهکاران دیگر در کانون قرار بگیرند، آینده خوبی برایشان رقم نخواهد خورد و عواقب سوئی برای خانوادههایشان خواهد داشت. بههرحال تمام خانوادهها بهصورت یکسان با مساله برگشت فرزندشان برخورد نمیکنند. ممکن است از عمل فرزندشان عصبانی شوند، او را طرد کنند و مورد بیاعتنایی قرار دهند. این کودکان در سن بلوغ هستند و باید به آنها محبت کرد. ما نمیدانیم این بچهها را کجا دستگیر کردهاند و در چه شرایطی بودهاند. اگر این کودکان خطایی کردهاند، باید نادیده گرفته شود و زودتر به خانوادههایشان بازگردانده شوند.» او درباره اینکه گفته میشود برای این کودکان اقدامات روانشناسی در حال انجام است هم میگوید، آموزشوپرورش میتوانست اقدامات روانشناسی را در داخل خانواده یا مدرسه انجام دهد.» گیتینژاد، اهمیت حضور روانشناسان در مدارس را مورد توجه قرار میدهد و میگوید: «مشاوران زیادی پای کار داوطلبانه در مدارساند، اما باید سازوکار آن از سوی آموزشوپرورش فراهم شود، حضور این مشاوران در این دوره حساس اهمیت زیادی دارد؛ افرادی که میتوانند به خانوادهها و کودکان مشاوره دهند.» او از پیگیری موسسه مهرگیتی برای آزادی دانشآموزان دستگیرشده خبر میدهد: «شخصا با دو مشاور وزیر آموزشوپرورش تماس گرفتم و از آنها خواستم به وزیر بگویند که جای این بچهها در زندان نیست. کانون جای افراد بزهکار است، درحالیکه این کودکان خانواده دارند و خطایی نکردهاند. وزیر آموزشوپرورش، پدر معنوی تمام دانشآموزان کشور است. اما متاسفانه واکنشی به پیامها و درخواستهای ما نشان ندادند و درنهایت من با انتشار یک ویدئو موضوع را مطرح کردم.» او درباره افزایش تعداد مدارس بهجای زندانها که در آن پیام ویدئویی مورد اشاره قرار داده بود هم میگوید: «خطقرمز ما در موسسه مهر گیتی، دانشآموزان هستند. برای ما ضربه سنگینی است که حتی یکدانشآموز در کانون باشد یا بازداشت شده باشد. ما در راستای آموزش در زندانها، سالها تلاش کرده و سعی کردیم تعداد کتابخانهها را در زندانها و کانون اصلاح و تربیت افزایش دهیم. در همین زمینه تاکنون دووانت کتاب برای زندانهای تهران فرستادیم. این کودکان، بچههای خانواده هستند و هرلحظه حضور آنها در داخل کانون، برایشان سم است.»
پروندهسازی برای دانشآموزان
فرخنده جبارزادگان، فعالاجتماعی است که در زمینه آزادی زندانیان محکوم به قصاص فعالیت میکند. او بهدلیل فعالیتهایش در سالهای گذشته از شرایط کانون اصلاح و تربیت باخبر است و با اعلام اینکه فضای کانون اصلاح و تربیت برای حضور این دانشآموزان اصلا مناسب نیست و این افراد نباید به این مکان منتقل شوند، به هممیهن میگوید: «بههرحال کانون اصلاح و تربیت برای کودکانی است که مرتکب جرم شدهاند. چرا باید این کودکان را از مدسه به کانون منتقل کنند؟ این دانشآموزان در همین نظام آموزشی، آموزش دیدهاند و حالا میگویند، باید روی آنها کار روانشناسی صورت گیرد، مگر برای مجرمان کار روانشناسی انجام میشود؟ در کانون، اگر هم تیمهای روانشناسی باشد، عملکردش درست مانند کلاسهای ارشاد پس از دستگیری دختران و انتقال آنها به پلیس امنیت است، آیا آن زن با این کلاسها ارشاد میشود یا تنها شرایط بدتر میشود؟» به گفته او، این اقدامات جز زجردادن و اذیتکردن این کودکان، هیچ نتیجهای ندارد. کانون جای این افراد نیست: «با این اتفاق، صلاحیت مدیران مدارسی که این دانشآموزان را تحویل ماموران دادهاند، زیر سوال رفته است. دانشآموزان یکمدرسه باید مانند فرزندان آن مدیر باشند. کدام مدیر، فرزندان خود را به کانون اصلاح و تربیت تحویل میدهد؟» او این احتمال را میدهد که برای کودکان بازداشتشده در کانون، پروندهسازی میشود.