صداوسیما به عنوان بزرگترین و فراگیرترین رسانه دولتی در کشور، همواره یکی از نهادهایی بوده که تعیین بودجه مناسب برایش محل بحث بوده است.
برخی رقم اختصاص یافته به بودجه صداوسیما را با سازمانِ فرهنگی دیگر مانند وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مقایسه کرده و این معادله را ناعادلانه توصیف میکنند و بالعکس متولیان رسانه ملی با اشاره به مخارج بالای این سازمان، تسریع در روند برنامهها و تحول را نیازمند تخصیص بودجه بیشتر میدانند.
با این همه، در شرایطی که اغلب مخاطبان و کارشناسان نسبت به کیفیت تولیدات نمایشی تلویزیون در سالهای اخیر انتقاد دارند و از سریالهای باکیفیت و ماندگار گذشته یاد میکنند، صداوسیماییها ـ از مدیران ارشد گرفته تا تهیهکنندهها و بازیگران ـ بارها مشکل کمبود بودجه را دلیل اصلی اُفت کیفیت تولیدات نمایشی عنوان کردهاند.
اخیرا هم پیمان جبلی ـ رییس صداوسیما ـ در پاسخ به پرسش ایسنا درباره روند ساخت مجموعههای نمایشی و اظهارات برخی بازیگران درباره تعطیلی پروژه ها، گفته است: «دغدغه فعلی ما این است که بودجه در اختیار صداوسیما با ارقام واقعی تولید خیلی همخوانی ندارد. درخواست ما از مجلس و دولت محترم این است که این واقعیت را در نظر بگیرند. جامعه نیاز دارد که تمام توان خود را برای تولید آثار فاخر نمایشی، سرگرمی و ... به کار ببریم. توان صداوسیما محدود است، اگر این توان افزایش یابد با حمایت دولت و مجلس حتما کارهای فاخرتر هم ارائه میدهیم.»
جبلی البته اظهارات برخی از بازیگران تلویزیون درباره توقف روند تولید سریالها را مستقیما تأیید نکرد و در همین زمینه توضیح داده است: «ما کارهای بزرگی را به تدریج ارائه میکنیم. قبلا هم عرض کرده بودیم این تولیدات را به دورههای مختلف پاییز، زمستان و نوروز خواهیم رساند. روند تولید متوقف نشده، اما به دلایل متعدد که مهمترین آن بالا رفتن نرخ تولید است، به ویژه با راه افتادن تولیدات شبکه خانگی که نرخ تولید را بسیار بسیار بالا برده اند ما نیازمندیم با کمک مجلس و دولت برای ارتقای تولید برنامههای فاخر به ویژه کارهای نمایشی این کار را انجام دهیم.»
رییس صداوسیما تنها کسی نیست که از مشکلات مالی سریالهای تلویزیونی صحبت کرده است. بلکه بسیاری از تهیهکنندگان، کارگردانان و بازیگران نیز پیشتر این موضوع را پیش کشیده و خواهان حمایت بیشتر از تولیدات نمایشی تلویزیون شدهاند. بسیاری از بازیگران بارها به خاطر دریافت نکردن به موقع دستمزدشان از تلویزیون گله کردهاند و علاقه به مردم و شغلشان را تنها دلیل ادامه همکاری با پروژههای تلویزیونی دانستهاند.
برای مثال محمدحسین لطیفی ـ کارگردان سینما و تلویزیون ـ سال گذشته درباره بودجهای که برای سال جاری (۱۴۰۱) در نظر گرفته شده بود و نسبت به سال قبل افزایش هم داشت، به ایسنا گفت: «افزایش بودجه صداوسیما خیلی کم است. این بودجه اختصاص یافته هیچ کاری نمیتواند بکند و راهگشا نیست. دلیلش هم این است که در مقایسه با نرخ دلار و تورم، بودجه یک برابر ۱۰ ـ ۱۲ سال قبل هم نشده است؛ بنابراین اتفاق بزرگی نمیافتد.»
لطیفی سال گذشته سریال «سنجرخان» را در حال ساخت داشت که به دلیل مشکلات مالی ساختش به طول انجامیده بود.
سهم سازمان صداوسیما در بودجه پیشنهادی سال جاری ۵ هزار و ۲۸۹ میلیارد تومان پیشبینی شده بود که مقرر شد بیشترین رقم اختصاص یافته از این بودجه ـ ۳ هزار و ۸۷۲ میلیارد تومان ـ در بخش تولیدات تلویزیونی صرف شود.
لایحه پیشنهادی بودجه سال ۱۴۰۰ هم سهم سازمان صداوسیما برای تولید برنامههای صوتی و تصویری را معادل ۲۶۱۹ میلیارد تومان در نظر گرفته بود که این میزان، در نهایت به رقمی برابر با ۳ هزار و ۳۸۴ میلیارد تومان رسید.
با این حساب میتوان گفت بودجهای که در سال جاری برای صداوسیما در نظر گرفته شده نسبت به سال قبل تقریبا دو برابر شده، اما تورم بالا در سالهای اخیر میتواند توجیه منطقی برای افزایش این رقم باشد و حتی بهزعم برخی، میزان افزایش بودجه سازمان صداوسیما نسبت به تورم و گرانی ناچیز است.
بحران بودجه در صداوسیما تا جایی پیش رفته که برخی از کارکنان سابق این سازمان اتفاقات اخیر در این رسانه را به دستمزدهای پایین کارکنان صدا و سیما و نارضایتی آنان از وضع موجود مربوط دانسته و گفته اند: «واقعیت این است که در میان کارکنان سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران نارضایتیهای شدیدی وجود دارد که بخش عمده آن ناشی از مشکلات معیشتی و مالی است. اگر چه این مشکلی است که بخش اعظم کارکنان دولت و بسیاری از اقشار جامعه با آن دست به گریبان هستند، اما نمود آن در سازمانی مانند صدا و سیما که خروجی و ثمره فعالیتهای آن به صورت آنی و لحظهای در برابر چشمان مردم قرار گرفته و قابل قضاوت است، شدیدتر و سریعتر از سایر ارگانها و نهادهای دولتی است.»
در این میان برخی از مخاطبان و منتقدان هم تقسیم نامتوازن بودجه را علت این امر برشمرده و ساخت برخی از پروژهها و همکاری با برخی چهرههای پرخرج با دستمزدهای بالا را اسراف بودجه و بیتالمال میدانند و معتقدند صداوسیما هر چند ممکن است نسبت به سطح تورم، بودجهی کمی دریافت کرده باشد، اما از همان میزان هم آنطور که باید و شاید استفاده نکرده است.
همچنین عدهای با تاکید بر لزوم اجرایی کردن سیاست هایی، چون کوچک سازی و ادغامها ـ رویکردی که گفتنش آسان، اما عملی کردنش با توجه به تعداد بالای کارمندانی که در استخدام این سازمان هستند، دشوار به نظر میرسد ـ تبدیل صداوسیمای عریض و طویل به مجموعهای کوچک تر، اما با بازدهی بالاتر را تنها راه حل موجود میدانند.