حفظ تداوم حرفهای کارگردان و تهیهکننده بدون جلب اعتنای مخاطب و گاهی وقتها بدون الزام به اکران عمومی، از ویژگیهای منحصر به فرد سینمای ایران است. فقط در اینجا ممکن است کارگردانی حتی یک فیلم موفق در گیشه در کارنامهاش نداشته باشد و هر سال هم فیلم بسازد یا اینکه تهیه کنندهای در طول ۲ دهه انبوهی فیلم اکران نشده تولید کرده داشته باشد و بهصورت مداوم هم مشغول تهیه فیلمهای دیگری باشد.
چرخه معیوب فیلمسازی در ایران، باعث شده با حذف گزینه تماشاگر، که قاعدتاً باید مهمترین سرمایه سینما باشد، فیلمها نه برای مصرف که صرفا با هدف اشتغالزایی اهالی سینما ساخته شوند و حتی به تهیه کنندگانشان سود هم برسانند. البته که در کشورهای صاحب سینما، فیلمهای هنری عموما ارزان بهعنوان سینمای مستقل که سازوکار تعریف شدهای هم دارند توسط تعدادی از تهیهکنندگان و در مواردی با حمایتهای فرهنگی نهادهای عمومی ساخته میشوند.
فیلمهایی که در جشنوارهها به نمایش درمیآیند و قرار هم نیست گیشه بسیار پرونقی داشته باشند و البته مخاطب خود را دارند و خیلی وقتها موفق به بازگشت سرمایه هم میشوند. مسیری که این نوع از فیلمسازی طی میکند ربطی به آنچه سینمای جریان اصلی نامیده میشود ندارد. در سازوکار تعریف شده سینمای حرفهای نمیشود مخاطب را حذف کرد و به موفقیت و تداوم حرفهای رسید.
در هالیوود که اتفاقا فیلم مستقل با گرایش به سینمای هنری هم ساخته میشود، تداوم حرفهای با شکستهای پیدرپی در گیشه، به ماموریتی غیرممکن میماند. جمله معروفی با این مضمون از چند کارگردان بزرگ تاریخ سینما منتشر شده که در هالیوود مهم نیست شما چهکسی هستید، مهم این است که فیلم آخرتان چقدر فروخته. قاعدهای که تعدادی از بزرگان سینما را هم قربانی کرده؛ از نیکلاس ری تا مایکل چیمینو نوابغ زیادی بعد از شکستهای تجاری سنگین ناچار به خداحافظی طولانی از فیلمسازی شدند.
دست در جیب دولت
نهاد مهم و تأثیرگذار فارابی، نقش مؤثری در شکلگیری سینمای پس از انقلاب داشته است. نهادی با ماموریت حمایت از سینمای ایران تاسیس شد و در دهه ۶۰، به ورود نسل تازهای از سینماگران به سینمای حرفهای و حتی تربیت کارگردان، فیلمبردار، تدوینگر و... یاری رساند. به همراه فارابی نهادهای دیگری هم، چون حوزه هنری، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و... هم با هدف تقویت آنچه سینمای متعالی نامیده میشد، به فعالیت پرداختند.
از دل این حمایتها فیلمهای شاخصی هم ساخته شد و البته انبوهی هم فیلم بدون کارکرد که اهداف سفارشدهنده را هم تامین نمیکردند. در این مسیر و در گذر زمان سینمای ایران به ترکیب پرشماری از کارگردانها و تهیهکنندگان همیشه طلبکاری رسید که بدون موفقیت تجاری و حتی هنری همیشه مطالبه بودجه میکردند و همواره هم از اینکه مورد حمایت کافی نیستند گلایه میکردند؛ پدیدهای که محصول گلخانهای شدن سینمای ایران بود؛ بخشی از چرخه معیوب فیلمسازی در ایران محصول فربه شدن طیف تهیهکننده و کارگردانهایی است که بدون هیچگونه موفقیت قابل ذکری صرفا راه و چاه دریافت بودجه از نهادهای دولتی و حاکمیتی را خوب یاد گرفتهاند.
من مستقلم حمایتم کنید
علاقهمندان جدی سینمای ایران که رسانهها و صفحات شخصی سینماگران را دنبال میکنند، در طول سال بارها با مصاحبهها و اظهارنظرهای فیلمسازانی مواجه شدهاند که همیشه منتقد وضع موجود هستند و البته چکیده همه انتقاداتشان این جمله است: «من مستقلم حمایتم کنید فیلم بسازم.» فیلم مورد نظر فیلمساز هم در اغلب موارد محصولی است که نه سینمادار رغبت به اکرانش دارد و نه در جشنوارهها موفقیتی کسب میکند و در بهترین حالت فیلمی است تجربی که با سرمایه متداول در سینمای تجاری تولید شده است؛ چیزی مشابه همان محصولات بیمخاطب طیف دولتی که با سرمایه بخش خصوصی ساخته میشود.
این گروه از فیلمسازان مدعی سینمای روشنفکری برای نهادهای دولتی هم فیلم میسازند و معمولا طرحی برای ارائه به فارابی دارند و اگر فیلمنامهشان مورد تأیید قرار نگیرد، همهچیز را زیر سؤال میبرند. سینمای ایران کارگردانی دارد که اتفاقا پرکار هم هست و هر وقت فیلمنامهاش در فارابی، مورد حمایت قرار نمیگیرد زمین و زمان را به هم میدوزد و در مقام دانای کل به آسیبشناسی سینمای ایران میپردازد. کارگردانی که فیلمهایش برای مخاطب هنر و تجربه هم جالب توجه و در مواردی قابل تحمل نیست، انواع و اقسام نسخهها را برای سینمای ایران میپیچد.
چرا تماشاگر نادیده گرفته شد؟
وقتی یکی از مدیران سینمایی اعلام کرد بیش از ۷۰ درصد فیلمهای پشت خط اکران، بیشتر مناسب نمایش در گروه هنر و تجربه هستند، عدهای متعجب شدند که چطور ممکن است این میزان فیلم که با سرمایههای دولتی یا سرمایهگذاری بخش خصوصی ساخته شدهاند مناسب اکران عمومی گسترده نیستند؛ داستان کارگردانها و تهیهکنندگان شکست خورده همیشه پرکار از همین نقطه شروع میشود. وقتی قرار نیست سرمایهای بازگردد تا بتوان با آن فیلم دیگری را راهاندازی کرد و سود نه در اکران که در تولید است، دیگر عجیب نیست که کارگردانی همه فیلمهایش یا در گیشه شکست بخورد یا اصلا اکران نشود، ولی همچنان به فعالیت فیلمسازی ادامه دهد. نیازی نیست به تماشاگر و اکران و حتی موفقیت جشنوارهای فکر کنید، فقط کافی است قاعده بازی را بلد باشید.
ادعای سینمای مستقل با سرمایه مشکوک
پدیدهای که در یک دهه اخیر سینمای ایران به شکلی پررنگ با آن مواجه شده است حضور سرمایهگذارانی است که در مواردی با اهدافی جز رسیدن به سود وارد عرصه تولید شدهاند. بخشی از محصولات سینما و شبکه نمایش خانگی در این سالها با جذب منابع مالیای تولید شدهاند که تعدادی از این سرمایهگذاران بعدها به جرم فساد مالی با برخورد قضایی مواجه شدند و هماکنون دوران محکومیتشان را میگذرانند. به استناد همین گروه از سرمایهگذاران، میتوان گفت که بخشی از تولیدات سینمای ایران با سرمایهای شکل گرفتهاند که از ابتدا با هدف نامعلوم به این حوزه تزریق شدهاند. این دیگر نه اتهام که با استناد به حکم محاکم قضایی، نقطهای روشن و بدون ابهام است که تعدادی از فیلمها و سریالهای این سالها با پول کثیف تولید شدهاند.