شهرت اصلی محله علیآبا به واسطه حضور دو نفر است که در کتاب خاطرات «اعتمادالسلطنه» در باره آنان مطالب بیشتری آمده است. اولین نفر، زنی به نام «قمرالملوکامیرسلیمانی» نوه «مهدیقلیخانمجدالدوله»، سومین همسررضاشاه و معروفبه «ملکهتوران» و دومین نفر «مهدیخانمجدالدوله» از بستگان نزدیک ملکه توران، پسر «عیسیخان اعتمادالدوله» و پسردایی «ناصرالدینشاه» بودکه درسفرهای اروپایی همراهش رفته بود؛ مجدالدوله نیز در این محدوده زمین و املاک زیادی داشت.
درآن روزگار، ساکنان محله جزو رعیتهای ملکه توران بودند و به کار در مزارع کشاورزی و کوره پزخانههای سابق علیآباد مجدالدوله مشغول بودند. یکی از خیابانهای معروف این محله در قدیم جاده عمارت بود که به عمارت مجدالدوله ختم میشد و البته در فاصله کمی از قلعه ملکه توران قرار داشت. جاده عمارت، همان خیابانی است که پس از پیروزی انقلاب اسلامی به نام شهید همدانی تغییر نام پیدا کرده است.
مدارس جای عمارت مجدالدوله را گرفت
اگر از خیابان شهید همدانی عبور کنید، به جایی میرسید که در آنجا تعدادی مدرسه و آموزشگاه کوچک و بزرگ ساخته شده است. جالب اینکه این مدارس در زمینهای سابق و محل «عماراتمجدالدوله» ساخته شده است. درحقیقت پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ساختمان عمارت تخریب و اراضی صرف امور و امکانات لازم و ضروری مردم شد.
حاج «حسین باقری» متولد و بزرگ شده محله علیآباد اطلاعات خوبی درباره چگونگی شکل گیری این محله دارد. او تعریف میکند که ساکنان اولیه «علی آباد مجدالدوله» همگی رعیت بودند و در زمینهای کشاورزی ملکه توران کار میکردند. در زمان حیات «ملکه توران» اهالی این محل از امکانات ناچیزی برخوردار بودند. در قریه علیآباد مجدالدوله، فقط یک مکتبخانه وجود داشتکه بچههای کوچک و بزرگ به سبک و سیاق قدیم و با چوب و فلک آنجا درس میخواندند.
پس از سقوط سلطنت شاهنشاهی و پیروزی انقلاب اسلامی، وضعیت قریه علی آباد مجدالدوله به کلی تغییر کرد. نمونه اش ساخت مدارس و ایجاد امکانات موردنیاز شهروندان در این محله بود. جالب اینکه در همان سالهای ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی، عمارت مجدالدوله به کلی تخریب و صرف امور مردم شد.
یادی از «آقاپیری»؛ صاحب حمام خزینه
شهروندان ساکن در محله علی آباد تا قبل از دهه ۵۰ از حمام خزینه استفاده میکردند. آخرین گرمابه دار قریه علی آباد مجدالدوله هم فردی به نام «محمد پیری» معروف به آقا پیری بود که حمام خزینه را اداره میکرد. به گفته ساکنان قدیمی محله، استفاده از حمام خزینه برای خودش قانون و مقررات خاصی داشت مثلا بانوان در طول روز و آقایان فقط در اوقات عصر و شب میتوانستند به حمام خزینه بروند و نظافت کنند.
گفته میشود که روشن کردن اجاق حمام خزینه و پاکیزه کردن محوطه داخلی و بیرونی حمام خزینه قریه علی آباد هم به نوبتی توسط اهالی انجام میشد تا آقا پیری، کمتر به زحمت بیفتد و اجاق زغالی خزینه همیشه روشن و آب خزینه گرم و آماده مصرف بماند.
خانه کدخداحسین؛ محلی برای گرهگشایی
درگذشتههای دور، در هر روستا و قریهای یک کدخدا وجود داشت. آخرین کدخدای معروف قریه علیآباد مجدالدوله هم فردی به نام «کدخدا حسین» بود که البته قدیمیها از او به نیکی یاد میکنند و عنوان میکنند که همیشه احترام بود و مردم برای حل مشکلاتشان به خانه اش رفت و آمد داشتند. این کدخدا برای رفاه اهالی علی آباد کارهای زیادی انجام داد.
حاج حسین باقری در این باره میگوید: «اگر اختلافی بین اهالی پیش میآمد، کدخدا حسین میانداری میکرد و اجازه نمیداد دامنه اختلاف و درگیری آنها بیشتر شود. از آنجا هم که روستائیان از او حساب میبردند و به او احترام میگذاشتند، در این محله کمتر درگیری و نزاع پیش میآمد.»
جالب اینکه پس از گذشت بیش از ۶۰ سال از فوت کدخدا حسین، خانه قدیمی او در کوچه باقری خیابان شهید همدانی باقی مانده بود. فرزندان کدخدا حسین پس از انحصار وراثت، ملک پدری شان را فروختند و سالها این خانه به انبار کاغذ تبدیل شده بود.