فوتبال باشگاهی در کشورهای اروپایی رو به پایان است و تیمها از هم اکنون با برخی از بازیکنان خود که به پایان قرارداد خود رسیدهاند و تصمیمی برای ادامه همکاری ندارند، خداحافظی میکنند.
طی روزهای گذشته سامان قدوس، هافبک ایرانی برنتفورد انگلیس هم به پایان همکاری خود با باشگاه انگلیسی رسید و در یک مراسم ساده، اما بسیار با ارزش از این باشگاه جدا شد. مسئولان برنتفورد در آخرین بازی خانگی این تیم در لیگ برتر مراسمی را برای قدوس ترتیب دادند و او بعد از عبور از میان تونل انسانی و دست دادن با بازیکنان و مربیان خود که در سه سال گذشته با آنها کار کرده بود، مورد تشویق هواداران قرار گرفت و پیراهن شماره ۱۴ خود را به صورت قاب شده از این باشگاه دریافت کرد.
خداحافظی قدوس از برنتفورد امر محتملی بود چرا که او در دو سال گذشته دفعات معدودی در ترکیب اصلی تیمش قرار گرفت و از بازیکنان کلیدی تیمش هم به شمار نمیرفت و وقتی دو هفته قبل، سرمربی برنتفورد از جدایی قطعی قدوس خبر داد، کمتر کسی برای این جدایی افسوس میخورد، اما هیچکس تلاشهای قدوس همراه با همتیمیهایش برای حضور در لیگ برتر انگلیس را فراموش نکرده بود.
در لیورپول و بارسلونا هم مراسم شکیلی برای وداع با اسطورهها و بازیکنان باسابقه این باشگاهها ترتیب داده شد و هواداران یک خداحافظی ماندگار را برای بازیکنان باشگاه محبوب خود رقم زدند.
از این دست مراسمها و اتفاقها که نیاز به هزینه چندانی ندارد و وقت اندکی را هم از مسئولان، هواداران و بازیکنان میگیرد، در اروپا کم نیست و یک بدرقه باشکوه و ماندگار را برای هر مربی و بازیکنی رقم میزند که نشاندهنده فرهنگ غنی هر جامعه یا باشگاه است.
واقعا باشگاههای ایران «فرهنگی» هستند؟
به ایران که نگاه میکنیم، شاهد بی شمار تیم «فرهنگی و ورزشی» هستیم که حداقل در چندین سال گذشته نه تنها برای بازیکنان نه چندان با سابقه، بلکه برای اسطورههای خود هم مراسمهای اینچنینی نگرفتهاند.
در فوتبال ایران کم و کاستیها بسیار هستند و فقدان سختافزار مناسب - از زمین چمن تا ادوات مربوط به تصویربرداری مسابقات - بیداد میکنند و اذهان اهالی فوتبال درگیر نبود مسائل ابتدایی است.
شاید خندهدار به نظر برسد در شرایطی که تیمها هزینه حملونقل و اسکان خود در شهرهای مختلف را ندارند از نوع خداحافظی با مربیان و بازیکنان سخن بگوییم، اما مگر پرداختن به مسائل فرهنگی و ترتیب دادن یک مراسم خداحافظی ساده برای کسانی که برای تیمهای خود ولو به اندازه دو سال زحمت کشیدهاند، کار دشواری است؟
از همین الان برخی از تیمها و مربیان فهرست مازاد خود را میدانند یا مشخص است که کدام مربیان در فصل آینده روی نیمکت تیمهایشان نخواهند بود، اما چه اقدامی برای تشکر از این مربیان و بازیکنان بابت زحماتشان شده است؟
نیاز نیست خیلی به عقب برگردیم. سال گذشته مشخص بود که رامین رضاییان از پرسپولیس جدا میشود یا تعدادی از بازیکنان سپاهان تصمیم به ترک این تیم گرفته بودند. در استقلال هم برخی بازیکنان قصد ترک تیم خود و پیوستن به تیمهای دیگر را داشتند، اما خبری از هیچگونه خداحافظی نبود و حتی گاهی این جداییها بسیار پرحاشیه و پرسروصداتر رقم خورد.
اگر چه قدوس تمام حقوق و دستمزد خود را بابت خدماتی که به برنتفورد ارائه کرده، گرفته است و در بارسلونا، لیورپول و رئال مادرید هم امثال بوستکس، میلنر، فیرمینو و بنزما از تیمهایشان طلبکار نیستند، اما تشکر باشگاهها و هواداران از این بازیکنان نشان دهنده قدردانی است که معمولا در ایران دیده نمیشود.
در اروپا سخن از قدردانی از بازیکنانی است که فقط یکی، دو فصل برای تیمهای خود بازی کردهاند، اما در ایران نحوه جدایی اسطورهها هم معمولا به بدترین شکل صورت میگیرد که امید است در فوتبال توسعه نیافته ایران، باشگاهها با تمام مشکلات سختافزاری، حداقل در رفتارهای خود حرفهای ظاهر شوند و قدر بازیکنان و اسطورههای خود را بدانند.