حسین رفیعی با اشاره به حضورش در «فراری» که سریالی در ژانر کودک است، اظهار میکند، عاشق کار کودک است و هر کاری در این حوزه پیشنهاد شود، علاقمندانه آن را میپذیرد.
گله برای آدمهای ضعیف است
رفیعی درباره فعالیت خود در این روزها در تلویزیون و همچنین مدیومهای دیگر نیز بیان کرد: من کارم هنر است، این کار را بلدم، برای آن زحمت کشیدم و تحصیلاتش را دارم بنابراین تا وقتی که بخواهم کار میکنم و اگر هم نخواهم مشخص است که با این سلیقه جور نیستم و در مدیوم دیگری کارم را بدون هیچ مشکلی ادامه میدهم. ولی هیچ وقت گله نمیکنم چراکه معتقدم گله برای افرادی است که احساس ضعف میکنند.
محکوم شدم به اینکه چرا یک بازیگر باید مجری شود
وی دربارهی اینکه آیا او را به عنوان مجری بپذیریم یا بازیگر؟ توضیح میدهد: من بازیگر بودم که سمت اجرا آمدم و روزهای اول هم حتی محکوم شدم به اینکه چرا یک بازیگر باید مجری شود، خیلی از کارها را هم از دست دادم. ولی در این سالهای اخیر میبینم خیلی از دوستانی که نقد میکردند بازیگر نباید مجری شود، خودشان اجرا میکنند و اصلا اشکالی هم ندارد. این مرزبندیها اشتباه است. من در آن سالهایی که اجرا میکردم به موازات آن در تئاتر و فیلم هم کار میکردم. بیش از ۳۰ سال است فعالیت میکنم و رشتهی تحصیلیام هم حوزه کودکان است. عاشق کارم هم هستم.
چرا «نیمرخ» تکرار نشد؟
وی در پاسخ به اینکه آیا دلتنگ برنامههایی که سال ۷۷ از جمله «نیمرخ» در تلویزیون داشته، نشده است؟ میگوید: سال ۷۷ من برنامه «نیمرخ» را داشتم که برای نوجوانان بود. من و امیرحسین مدرس بعد از این برنامه قریب به ۱۰ سال در این حوزه کار کردیم. در شبکه جهانی جام جم، شبکه یک و همچنین شبکههای دیگر. فضا به گونهای شد و به جایی رسید که علاقهای به کار کودک اینچنینی نبود و نشد و کسی در این حوزه دیگر فعالیت نکرد. دلم برای آن برنامهها تنگ میشود، نسلی که کار میکردیم شبیه به فوتبالیستهای دههی ۶۰ ـ ۷۰ هستیم که با دستمزدهای بسیار پایین، اما با عشقی که به تیم و کشور داشتند توی زمین میآمدند و کارهاهای عجیب و غریب انجام میدادند. اما حالا همه چیز بر پایه پول است.
بعضی دستمزدها علمی ـ تخیلی است
به باور وی امروزه بعضی دستمزدها علمی ـ تخیلی است که برای فردی مثل او که در حوزه سینما و تلویزیون کار کرده، چنین چیزی نبوده. او در عین حال میگوید: هیچ وقت هم گله نداشتم چرا که معتقدم بخش اعظمی از مخاطبان تلویزیون در شهرستانها و روستاها هستند، برای افرادی که تنها امیدشان و مامنشان برای گذراندن اوقات فراغت، همین تلویزیون است. در شهرستانها سینما به آن معنا نیست آدمها نیز خیلی به دنبال فضای مجازی و پلتفرمها به دلیل هزینههای آن نیستند، پس در نتیجه تلویزیون خانهی اول و آخری است که دوست دارند بنشینند و برنامه مورد علاقهشان را ببینند. من افتخار میکنم سالها در رسانه ملی برای این قشر کار کردم و هیچ کاری انجام ندادم که از آن پشیمان باشم. من متولد شده صداوسیما هستم و نمک شناسی میگوید با رسانهای که دیده شدی فعالیتت را ادامه دهی؛ بنابراین سعی کردم نه هیچ هزینهای برای آنها داشته باشم و نه هیچ دوره قهر نکردم که بگویم میآیم یا نمیآیم.
تلویزیون باید پوستاندازی کند
این بازیگر حوزه تخصصی کودکان در پاسخ به اینکه تلویزیون در حوزه کودک تا چه اندازه از برنامههای برند خود محافظت کرده است؟ گفت: من ۳۰ سال است در سازمان صداوسیما کار میکنم و معتقدم سازمان باید پوستاندازی کند و باید از افراد جدیدی بهره ببرد. این که مجریان قدیمی نیستند بخشی از آن به اتمسفری که حاکم است و اینکه چه برنامههایی قرار است تولید شود، برمیگردد. از طرفی زمانی که بودجهی صداوسیما دچار مشکل میشود برای تولید برنامههایش به سمت اسپانسر میرود. اسپانسر هم به دلیل پولی که میدهد حق دارد مجری اش را خودش انتخاب کند. به نظرم برخی از جوانانی که تازه مشغول اجرا در حوزه کودک شدهاند بسیار مستعد هستند و آمدند که آزمون و خطا کنند و چه اشکالی دارد.
هنوز هم رسانه ملی محترمترین رسانه در دنیاست
او در ادامه مطلب بالا با بیان اینکه هیچ برنامهای در صداوسیما و تلویزیون دنیا قائم به فرد نیست و شما نمیتوانید بگویید اگر این برنامه را از فلان فرد بگیرید تلویزیون سقوط میکند، میگوید: ما یاد گرفتیم در کار کودک هر چیزی که منجر به اضطراب، تشنج و دلشوره نوجوانها میشود، الزما نباید صریح گفت. نقد خوب است، اما منطقی و نباید همدیگر را تخریب کنیم. با شرایطی که در حال حاضر در صداوسیما وجود دارد و در حال حاضر تلاشش را میکند و اتفاقا مخاطب خودش را هم دارد، خیلی از افراد هستند که آرزو دارند در تلویزیون دیده شوند. آرمانگرایی خوب است، اما مخاطبان تلویزیون بیشتر است و رسانه ملی جزو شاخصترین رسانهها در دنیاست و ما یادمان نرود که چه قشر از جامعه را پوشش میدهیم. به عنوان مثال اگر یک مجری یا هنرپیشه برنامههای خانواده تلویزیون با یک هنرپیشه درجه یک سینما به روستایی بروند، همه مردم روستا به سمت این فرد تلویزیونی میروند، چون در روستا همه تلویزیون نگاه میکنند و کسی سینما نمیرود. میزان مخاطب تلویزیون بیشتر است و معتقدم هنوز هم رسانه ملی محترمترین رسانه در دنیاست.
فضای مجازی آمده که ما را به سمتی که میخواهد ببرد
رفیعی درباره طرفداران خود در فضای مجازی با طرح این پرسش که دنبالکنندگان میلیونی چقدر میتواند معیار باشد، میگوید: معتقدم فضای مجازی آمده که ما را به سمتی که میخواهد ببرد، نه آن چیزی که صلاح است. به عنوان مثال من در فضای مجازی N میلیون دنبالکننده دارم، اما باید پرسید چه تعداد از این افراد واقعی است و چقدر میتواند برای من معیار باشد.
مخاطبان از تلویزیون اشباع شدهاند
رفیعی در مقایسهای درباره پخش آثار تلویزیونی در دهههای ۴۰ و ۵۰ با امروز، معتقد است مخاطبان دیگر اشباع شدهاند و یادآوری میکند: برای نسل ما که از دههی ۴۰ و ۵۰ بودیم، تلویزیون از ساعت ۱۴ شروع میشد. همه میدانستند چه ساعتی باید بنشینند و چه برنامهای ببینند. ساعت دو برنامهها آغاز میشد. اول تصویر افراد گم شده را نشان میدادند، سپس یکی میآمد و اعلام برنامه میکرد. در ادامه تیتراژ برنامه کودک میرفت. ۱۴ تا ۱۸ برنامه کودک بود، سپس اذان مغرب، ۱۹ تا ۲۲ سریالها و فیلمها پخش میشد و ۲۲ خبر میگفتند و پایان. الان تلویزیون ۲۴ ساعته برنامه میرود. هر شبکهای را که روشن میکنی، تکرار یک سریال پخش میشود و بعد در ماهواره هم این سریالها تکرار میشود و بنابراین مخاطبان اشباع شده اند.
امروزه آرشیو هر فرد در خانهاش بیش از آرشیو صداوسیماست
به باور این بازیگر در حال حاضر آرشیو هر فرد در خانهاش بیش از آرشیو صداوسیماست و میگوید: نسل ما آن موقع مینشست تا سال تحویل شود تا کارتون «رابین هود» و «والت دیزنی» را ببیند یا ساعتها منتظر میماند تا «زورو» را ببیند و یا مثلا شب سال نوی میلادی همه میگفتند آهنگ «برنادت» حتما پخش میشود و همه در انتظار دیدن آن مینشستند و یا در میلاد پیامبر اکرم حتما فیلم حضرت «محمد (ص)» را میدیدند و اینها برنامههای جذابی برای مردم بود و مخاطبان آن را دنبال میکردند.
هنرمندان زیادی در حوزه کودک کار کردند و هیچگاه از یادها نمیروند
او در عین حال میگوید: امرزه ذائقه مخاطب به سمتی رفته که دیگر برنامهها برایش تکراری است و تکرار برنامه دلیلش این است که ما تولیدات نداریم. در حالی که ما میتوانیم تولید خوب داشته باشیم مخاطبان را هم جذب کنیم و تا قیام قیامت صداوسیمای ما میتواند برای همه جذاب باشد. من میروم بعد از من هم هزاران نفر دیگر میآیند و مخاطب پیدا میکنند و در قاب جادویی دیده میشوند؛ کما اینکه بسیاری از مدیران آمدند و رفتند. هنرمندان زیادی در حوزه کودک کار کردند و هیچگاه از یادها نمیروند. هنرمندانی که برخیها از آنها توسط پنج نسل دیده شدهاند و در ذهن همه حک شده است و به عنوان نمونه آقای شهرام لاسمی ـ قلقلی ـ یا عموهای فیتیله را بچهها یادشان نیاید، اما اینها همه در یاد مردم حک شدهاند.
این بازیگر که این روزها سریال فراری در قالب نقش جدیدی حضور دارد و به گفته خود پیشنهادهایی به وی شده است قرار است در آینده نزدیک عملی شود.
رفیعی در پایان گفتوگوی خود، درباره نقشی که در سریال «فراری» با نام قبلی «هادی» ایفا میکند، نیز توضیح داد: در این سریال نقش شخصیت دستیار یک کارگردان را برعهده دارم که به دنبال این است شخصیت اصلی قصه را که نام آن هادی است، سوپراستار کند، این کاراکتر را دوست دارم و امیدوارم خوب از آب دربیاید.